بابک زنجانی با پسزمینه سیم‌خاردار درکنار ایلان ماسک با پسزمینه موشک فضایی

خیر؛ بابک زنجانی «ایلان ماسک ایران» نیست

دوشنبه 24 شهریور 1404 - 22:00مطالعه 11 دقیقه
از تاکسی‌برقی تا اینترنت‌ماهواره‌ای؛ برنامه‌های بابک زنجانی ظاهری شبیه پروژه‌های ایلان ماسک دارند؛ اما یک بررسی ساده نشان می‌دهد این کجا و آن کجا.
تبلیغات

در گوشه‌ای از دنیای تکنولوژی، ایلان ماسک موشک‌ به فضا می‌فرستد و رؤیای سکونت در مریخ را در سر می‌پروراند. در گوشه‌ای دیگر، نام بابک زنجانی با یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های فساد اقتصادی تاریخ ایران گره خورده است. این دو جهان چقدر از هم دورند؟ طبیعتا آن‌قدر که مقایسه‌ی آن‌ها محال و حتی احمقانه به نظر برسد؛ اما در دنیای شبکه‌های اجتماعی، روایت‌های کاملا متفاوتی در جریان است.

اخیراً، موجی در فضای مجازی به راه افتاده که تلاش می‌کند چهره‌ای جدید از بابک زنجانی بسازد: یک کارآفرین آینده‌نگر و نوآور که قرار است اقتصاد ایران را متحول کند. حساب‌های کاربری متعددی به‌ویژه در اینستاگرام‌، از پروژه‌های بلندپروازانه‌‌ی او چون اینترنت ماهواره‌ای، تاکسی‌های برقی هوشمند و بانک ارز دیجیتال (و حتی خرید باشگاه پرسپولیس؟!) حمایت می‌کنند و طوری او را «ایلان ماسک ایران» می‌نامند که ابتدا فکر می‌کنید از روی طعنه و کنایه است، اما بعد در کمال ناباوری متوجه می‌شوید که منظورشان کاملا جدی است.

اسکرین‌شات کامنت «ایلان ماسک ایران» در پست اینستاگرام
اسکرین‌شات کامنت «ایلان ماسک ایران» در پست اینستاگرام
اسکرین‌شات کامنت «ایلان ماسک ایران» در پست اینستاگرام
اسکرین‌شات کامنت «ایلان ماسک ایران» در پست اینستاگرام

اخیراً، موجی در فضای مجازی به راه افتاده که بابک زنجانی را «ایلان ماسک ایران» می‌نامد.

شاید برخی از این اکانت‌ها فیک باشد یا شاید حتی مرتبط با خود زنجانی؛‌ اما بعضی جاها این تشبیه‌کردن بابک زنجانی به ایلان ماسک کاملا جدی به‌نظر می‌رسد. واقعا چرا؟ آیا این دو اصلا وجه تشابه‌ای با هم دارند یا با یک تحریف عجیب و فانتزی از واقعیت روبه‌رو هستیم؟ بیایید با هم این موضوع را بررسی کنیم.

کپی لینک

نقطه شروع: مسیر شکل‌گیری و سوابق

داستان هر کارآفرینی معمولاً یک نقطه‌ی شروع مشخص دارد، اما سرآغاز مسیر بابک زنجانی در هاله‌ای از ابهام و تناقض فرو رفته است. خود او روایتی از یک جوان خودساخته را تعریف می‌کند که کارش را از یک طلافروشی ساده شروع کرد. اما طبق روایت‌های دیگر، جهش اصلی ثروت او از حدود سال ۱۳۹۰ و با استفاده از «روابط رانتی» در اوج تحریم‌ها آغاز شد. این ابهام حتی به سوابق تحصیلی او نیز کشیده می‌شود. درحالی‌که او از مدارک دانشگاهی صحبت می‌کند، یکی از نمایندگان مجلس در جریان بررسی پرونده‌اش، مدارک تحصیلی و حتی اسناد هویتی او را جعلی خواند.

یکی موشک به فضا می‌فرستد و نام دیگری با پرونده فساد گره خورده

در نقطه‌ی مقابل، مسیر ایلان ماسک شفاف و قابل راستی‌آزمایی است. او دارای دو مدرک لیسانس در فیزیک و اقتصاد است. اولین شرکت او، Zip2، به قیمت ۳۰۰ میلیون دلار فروخته شد و شرکت بعدی، X.com، به PayPal تبدیل و نهایتاً به مبلغ ۱٫۵ میلیارد دلار توسط eBay خریداری شد. ثروت اولیه‌ی ماسک نه از یک معامله‌ی غیرشفاف دولتی، بلکه از یک سری معاملات بازاری، موفق و کاملاً مستند به دست آمده است.

کپی لینک

مدل کسب‌وکار: بهره‌برداری از بحران در برابر خلق نوآوری

اوج فعالیت‌های اقتصادی زنجانی در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد شکل گرفت. کسب‌وکار او نه خلق یک محصول جدید، که به «دور زدن تحریم‌ها» خلاصه می‌شد. امپراتوری او، «گروه سورینت»، شبکه‌ای عنکبوتی و عظیم از حدود ۷۰ شرکت در کشورهایی مانند ترکیه، مالزی و امارات را در بر می‌گرفت. هدف اصلی این ساختار پیچیده، نه نوآوری یا تولید، بلکه ایجاد کانال‌های مالی غیرقابل ردیابی برای جابجایی پول نفت به شمار می‌رفت. مدل کسب‌وکار او براساس شرکت‌های صوری، جعل اسناد و پولشویی بود که درنهایت به بازداشت و صدور حکم اعدام منجر شد.

مدل کسب‌وکار ماسک «خلق نوآوری» است؛ مدل زنجانی، «بهره‌برداری از بحران»

در مقابل، ماسک با سرمایه‌ی حاصل از فروش پی‌پال، شرکت اسپیس‌ایکس را برای کاهش هزینه‌های سفر به فضا و تسلا را برای انقلاب در صنعت خودروهای برقی تأسیس کرد. نوآوری‌های او در موشک‌های قابل‌استفاده‌ی مجدد و فناوری باتری، با مجموعه‌ای عظیم از پتنت‌ها و مالکیت معنوی ملموس پشتیبانی می‌شود. او پول جابجا نمی‌کند؛ بلکه شرکت‌های تحت مدیریت او سخت‌افزارهایی می‌سازند که صنایع را متحول کرده‌اند.

کپی لینک

عرصه حمل‌ونقل: تقلید در برابر نوآوری

یکی از پر سروصداترین پروژه‌های جدید زنجانی، سرویس تاکسی برقی «دات‌وان» است که در ظاهر شباهتی با حوزه‌ی فعالیت تسلا دارد؛ اما مقایسه‌ی این دو پروژه، تفاوت میان «نمایش فناوری» و «خلق فناوری» را آشکار می‌کند.

ابتدا بیایید این دو پروژه را از نظر ناوگان و فناوری مقایسه کنیم:

ناوگان دات‌وان زنجانی متشکل از خودروهای برقی وارداتی ساخت شرکت‌های دیگر، عمدتاً تویوتا bZ3X و چانگان است. نوآوری ادعایی او، تجهیز این خودروها به امکاناتی نظیر دوربین‌های نظارتی داخلی برای پایش سفر توسط خانواده‌ها، مانیتور روی صندلی و اینترنت است. این‌ها فناوری‌های موجودی هستند که به‌صورت افزودنی روی یک محصول آماده، نصب شده‌اند. در واقع، زنجانی یک «اپراتور» تاکسیرانی است که خودروها و فناوری‌های دیگران را به کار می‌گیرد.

درمقابل، پروژه‌ی روبوتاکسی ماسک، یک اکوسیستم کاملاً یکپارچه است. خودروها همان محصولات تسلا هستند که با فناوری رانندگی خودران کامل این شرکت کار می‌کنند. هدف نهایی، حذف کامل راننده و ایجاد ناوگانی از خودروهای کاملاً خودران است که توسط یک هوش مصنوعی مرکزی مدیریت می‌شوند. ماسک در حال ساخت یک «فناوری حمل‌ونقل» است، نه فقط ارائه یک سرویس.

اما در حوزه‌ی مدل کسب‌وکار و چشم‌انداز چطور؟

مدل کسب‌وکار زنجانی، یک تاکسی اینترنتی سنتی با کمی تغییرات است. او با حذف کمیسیون از رانندگان، وعده‌ی کرایه ۱۵درصد ارزان‌تر را می‌دهد. این یک مدل رقابتی در بازار موجود است، نه یک مدل ساختارشکن. نمایش ۳۰۰ دستگاه از این تاکسی‌ها در اتوبان همت تهران، درحالی‌که مجوز تردد در شهر را نداشتند، نشان داد که این پروژه بیش از آنکه یک طرح اقتصادی باشد، ابزاری برای قدرت‌نمایی سیاسی در برابر بانک مرکزی است.

ماسک با تسلا «خالق فناوری» خودران است؛ زنجانی با دات‌وان صرفاً «اپراتور» خودروهای وارداتی دیگران

اما چشم‌انداز ماسک، تغییر کامل مفهوم مالکیت خودرو است. در شبکه‌ی تسلا، هر مالک خودروی تسلا می‌تواند در ساعاتی که از خودروی خود استفاده نمی‌کند، آن را وارد شبکه روبوتاکسی کرده و درآمدزایی کند. این مدل، شبیه ترکیبی از اوبر و Airbnb است که یک دارایی شخصی، به یک منبع درآمد فعال تبدیل می‌شود. این یک مدل کسب‌وکار کاملاً جدید است که اقتصاد اشتراکی را به سطح بالاتری می‌برد.

در بحث نوآوری هم شاهد تفاوت‌های اساسی هستیم. نوآوری زنجانی در «اجرا» خلاصه می‌شود: واردات انبوه خودرو، راه‌اندازی اپلیکیشن و بازاریابی تهاجمی. این پروژه، با وجود ظاهر مدرن، در هسته‌ی خود هیچ فناوری جدیدی خلق نمی‌کند. حتی همین اجرا نیز با مشکلات قانونی مانند نداشتن مجوز از تاکسیرانی مواجه است.

اما نوآوری ماسک در «تحقیق و توسعه» است. سال‌ها سرمایه‌گذاری روی هوش مصنوعی، چیپ‌های اختصاصی و جمع‌آوری داده از میلیون‌ها خودروی در حال تردد، زیربنای پروژه روبوتاکسی را تشکیل می‌دهد. چالش اصلی تسلا، نه رقابت با اوبر، بلکه حل یکی از پیچیده‌ترین مسائل مهندسی قرن، یعنی رانندگی خودران سطح ۵ و همچنین دریافت مجوزهای قانونی برای آن در سراسر جهان است.

کپی لینک

اینترنت ماهواره‌ای: وعده در برابر واقعیت

یکی دیگر از کپی‌برداری‌های زنجانی از ماسک، اعلام پروژه‌ی اینترنت ماهواره‌ای «دات‌سل» است؛ پروژه‌ای که مثلا قرار است رقیب استارلینک ایلان ماسک باشد. اما این مقایسه حتی از موارد قبلی نیز بی‌اساس‌تر است و تفاوت عمیق میان «ادعای رسانه‌ای» و «زیرساخت واقعی» را به نمایش می‌گذارد.

استارلینک یک سرویس کاملاً عملیاتی با بیش از ۶۰۰۰ ماهواره فعال در مدار زمین است که به میلیون‌ها کاربر در سراسر جهان اینترنت ارائه می‌دهد. این پروژه محصول سال‌ها تحقیق، سرمایه‌گذاری چند ده میلیارد دلاری و صدها پرتاب موفق موشک‌های فالکون ۹ توسط شرکت اسپیس‌ایکس است. در مقابل، «دات‌سل» در حد یک نام تجاری و چند پست اینستاگرامی باقی مانده است. هیچ‌گونه اطلاعات فنی، مجوز از سازمان فضایی ایران یا رگولاتوری ارتباطات، جزئیات مربوط به پرتاب ماهواره‌ها یا حتی نام شرکای بین‌المللی آن وجود ندارد.

از سوی دیگر، اسپیس‌ایکس نه‌تنها ماهواره‌ها را طراحی و تولید می‌کند، بلکه خودش آن‌ها را به فضا پرتاب می‌کند و شبکه‌ای عظیم از ایستگاه‌های زمینی در سراسر جهان برای مدیریت ترافیک داده‌ها ساخته است. در طرف دیگر، تیم زنجانی هیچ سابقه‌ای در صنایع هوافضا، ساخت ماهواره یا اپراتوری شبکه ندارد. در هیچ رسانه‌ای، سندی مبنی‌بر ثبت یک شرکت فضایی یا خرید خدمات پرتاب از سوی زنجانی منتشر نشده و کارشناسان این حوزه، ادعای او را بیشتر به یک بلوف تبلیغاتی برای جلب توجه تشبیه کرده‌اند تا یک پروژه واقعی.

کپی لینک

دنیای رمزارزها: محصول متمرکز در برابر حمایت از پروژه عمومی

یکی از بحث‌برانگیزترین اقدامات زنجانی پس از آزادی مشروط، رونمایی از پروژه‌ی رمزارز «طلا توکن» است. این پروژه که با شعار فریبنده‌ی «پول طلایی دنیای دیفای» معرفی شد، ادعا می‌کند یک دارایی دیجیتال با پشتوانه‌ی ۱۰۰ درصد طلا است و می‌تواند جایگزین سرمایه‌گذاری سنتی روی طلا شود. این ادعا در حالی مطرح می‌شود که پروژه از همان ابتدا با هشدارهای متعددی از سوی کارشناسان مواجه شد:

مهم‌ترین و اولین مشکل «طلا توکن»، نداشتن هرگونه مجوز از بانک مرکزی ایران است که ریسک سرمایه‌گذاری را به شدت بالا می‌برد و آن را در دسته فعالیت‌های اقتصادی غیرقانونی قرار می‌دهد.

از سوی دیگر، ادعای پشتوانه‌ی ۱۰۰درصدی طلا، تا زمانی که توسط یک نهاد حسابرسی معتبر و مستقل تأیید نشود، صرفاً یک ادعای تبلیغاتی است. علاوه‌براین، وایت‌پیپر این پروژه بیشتر شبیه یک بروشور تبلیغاتی است تا یک سند فنی معتبر و وعده‌هایی که در آن داده شده با کدهای اصلی پروژه در تناقض است.

علاوه‌براین، تحلیل داده‌های آن‌چین نشان می‌دهد که بیش از ۹۹درصد توکن‌ها در یک کیف پول واحد نگهداری می‌شود؛ موضوعی که مفهوم غیرمتمرکز بودن را که جوهره‌ی اصلی هر پروژه‌ی کریپتویی است، کاملا زیر سوال می‌برد. این تمرکزگرایی شدید، بزرگترین نقطه ضعف پروژه است. کنترل تقریبا تمام توکن‌ها توسط مالک به این معناست که او هر لحظه می‌تواند با عرضه ناگهانی توکن‌ها در بازار، قیمت را دستکاری کرده و باعث سقوط ارزش آن شود. به عبارت دیگر، سرنوشت سرمایه تمام خریداران تنها به نیت یک فرد گره خورده است و هیچ سازوکار فنی برای محافظت از سرمایه‌گذاران وجود ندارد.

اتهام ماسک، گمراه کردن سرمایه‌گذاران در یک بازار قانونی؛ پروژه زنجانی بدون مجوز و پر از ادعاهای بی‌اساس

چهره‌ی ماسک یک بعد جنجالی نیز دارد: دوج‌کوین. این رمزارز که ابتدا به‌عنوان شوخی ساخته شده بود، با حمایت‌های توییتری ماسک به شهرت رسید. این رفتار، او را با اتهام «دستکاری بازار» مواجه کرد.

اینجا نقطه‌ی تلاقی و البته تمایز کلیدی با پروژه‌ی «طلا توکن» زنجانی است. هر دو از شهرت خود برای تبلیغ یک دارایی دیجیتال استفاده می‌کنند، اما با این تفاوت که ماسک خالق دوج‌کوین نبود؛ او از یک پروژه‌ی عمومی و غیرمتمرکز حمایت کرد. در مقابل، رمزارز و توکن زنجانی محصولی است که توسط تیم او ایجاد شده و به شکلی کاملاً متمرکز و فاقد اعتبار کنترل می‌شود.

علاوه‌براین، از ماسک به دلیل «گمراه کردن سرمایه‌گذاران» در یک بازار قانونی شکایت شد؛‌ اما پروژه‌ی زنجانی از پایه با «فقدان مجوز» و «ادعاهای بی‌اساس» شکل گرفته که آن را به کلاهبرداری نزدیک می‌کند.

کپی لینک

وضعیت قانونی: سقوط از عرش در برابر نظارت مستمر

زنجانی در ۹ دی ۱۳۹۲ بازداشت و متهم شد که حدود ۲٫۷ میلیارد یورو از پول فروش نفت را به خزانه‌ی دولت بازنگردانده است. دادگاه او به صدور حکم اعدام به اتهام «افساد فی‌الارض» منجر شد، اما این حکم بعدا به حالت تعلیق درآمد و در اردیبهشت ۱۴۰۳ به ۲۰ سال حبس تبدیل شد.

زنجانی پس از آزادی مشروط، کارزار پیچیده‌ای را برای بازسازی چهره‌ی خود آغاز کرد. این بازگشت با برگزاری یک نشست خبری در نمایشگاه بین‌المللی لجستیک در شهریورماه به اوج خود رسید. برای اولین بار پس از سال‌ها، او با کت‌وشلوار، به همراه بادیگارد و در میان تشویق حضاری که بعداً مشخص شد رانندگان شرکت خودش بوده‌اند، در مقابل دوربین‌ها ظاهر شد. این نمایش قدرت، با پوشش گسترده‌ی بلاگرهای خودرو و تکرار هشتگ نامش در شبکه‌های اجتماعی همراه بود؛ یک استراتژی حساب‌شده برای پنهان کردن گذشته‌ای تاریک زیر نقاب فناوری و کارآفرینی.

در نقطه‌ی مقابل، ایلان ماسک همواره تحت نظارت نهادهای قانونی مانند SEC بوده و شکایت‌های مدنی متعددی از او به‌دلیل دستکاری بازار یا اظهارات گمراه‌کننده صورت گرفته است. با این حال، او فاقد هرگونه محکومیت کیفری برای جرایم بزرگی مانند فساد، سرقت یا اختلاس از منابع عمومی است و شرکت‌هایش به عنوان شرکت‌های سهامی عام، ملزم به شفافیت مالی هستند.

تقابل نهایی: دو جهان در یک قاب

در جدول زیر می‌توانید تفاوت‌های «از زمین تا آسمان» این دو را به‌وضوح ببینید:

معیار

بابک زنجانی

ایلان ماسک

منبع اصلی ثروت

فروش نفت با تسهیلات دولتی در دوران تحریم؛ بهره‌برداری از سیستم غیرشفاف

کارآفرینی سریالی؛ فروش موفق شرکت‌های فناوری (Zip2, PayPal) و بازسرمایه‌گذاری

مدل اصلی کسب‌وکار

واسطه‌گری مالی، تقلید از مدل‌های موفق فناوری بدون زیرساخت واقعی و قانونی

ساختارشکنی فناورانه؛ طراحی محصول، مهندسی و تولید در مقیاس بزرگ

رابطه با دولت

کارگزار سابق دولت، اکنون در تقابل با نهادهای کلیدی (بانک مرکزی)

پیمانکار دولتی (ناسا/اسپیس‌ایکس)؛ تحت نظارت نهادهای بازار مانند SEC

سابقه نوآوری

کپی‌برداری از ایده‌ها (تاکسی برقی، اینترنت ماهواره‌ای) بدون ارائه فناوری یا پتنت ثبت‌شده

مجموعه‌ گسترده‌ای از پتنت‌ها در حوزه‌های موشکی، خودرو و هوش مصنوعی

وضعیت قانونی

محکوم به «افساد فی‌الارض»؛ در آزادی مشروط و راه‌اندازی کسب‌وکارهای فاقد مجوز

موضوع شکایت‌های مدنی برای دستکاری بازار؛ فاقد محکومیت کیفری برای سرقت

شفافیت

عملیات در شبکه‌ای از شرکت‌های جدید با ابهامات گسترده در مورد منابع مالی و مجوزها

رهبری شرکت‌های سهامی عام با الزامات قانونی برای افشای اطلاعات مالی

کپی لینک

نتیجه‌گیری: استخراج‌کننده‌ ارزش در برابر خالق ارزش

تمایز نهایی میان بابک زنجانی و ایلان ماسک را می‌توان در یک عبارت خلاصه کرد: استخراج‌کننده‌ی ارزش در برابر خالق ارزش.

زنجانی در حال کپی‌برداری از ظاهرِ پروژه‌های ماسک است، نه جوهرِ آن‌ها. او خودروهای برقی آماده را از چین وارد می‌کند تا یک سرویس تاکسیرانی راه‌اندازی کند؛ ایلان ماسک خودرو، باتری، نرم‌افزار و هوش مصنوعی خودران را از پایه خلق می‌کند. زنجانی از پروژه‌ی اینترنت ماهواره‌ای «دات‌سل» حرف می‌زند، درحالی‌که اسپیس‌ایکس هزاران ماهواره به فضا پرتاب کرده است.

مسیر بابک زنجانی، نمونه‌ی واضح یک استخراج‌کننده ارزش است؛ کسی که از ناکارآمدی، نبود شفافیت و دسترسی‌های ویژه در یک سیستم بسته برای تخلیه‌ی ثروت از خزانه‌ی عمومی به جیب خود استفاده می‌کند. پروژه‌های جدید او نیز همین الگو را دنبال می‌کنند؛ آن‌ها بیش از آنکه بر خلق ارزش اقتصادی پایدار متمرکز باشند، بر نمایش رسانه‌ای، قدرت‌نمایی سیاسی و ساختن یک برند شخصی استوارند.

در مقابل، ایلان ماسک، با تمام انتقادات و حواشی‌اش، خالق ارزش به‌شمار می‌رود. ثروت او، محصول جانبی ساختن شرکت‌هایی است که فناوری‌های نوین، محصولات ملموس و بازارهای کاملاً جدیدی را به وجود آورده‌اند.

پس نه، بابک زنجانی ایلان ماسک ایران نیست و هیچ کارزار و هیاهوی اینترنتی هم نمی‌تواند چنین تصویر مضحکی را به واقعیت تبدیل کند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
تبلیغات

داغ‌ترین مطالب روز

پیشنهادی باخبر