عباس عبدی: سیاست‌گذاری در ایران مثل شطرنجِ مبتدی‌هاست | تصمیم‌هایی که ما را مدام «مات» می‌کند

عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «مات سیاست‌گذاری مبتدیانه» از بی‌برنامگی و تصمیم‌های واکنشی دولت‌ها انتقاد کرده و نوشته است: «تا وقتی شطرنج سیاست ایران از بازی لحظه‌ای به بازی آینده‌نگرانه عبور نکند، صفحه‌مان همان است که بود؛ پر از مهره‌های خسته و تصمیم‌های بی‌هدف.»

عباس عبدی

رویداد۲۴| عباس عبدی در یادداشتی تحلیلی با عنوان «مات سیاست‌گذاری مبتدیانه» نوشت: «سیاست‌گذاری موجود و مطلوب در ایران را می‌توان با فرد مبتدی و استاد بزرگ در بازی شطرنج مقایسه کرد. فرق میان بازیکن مبتدی و استاد بزرگ شطرنج در درک آنان از کلیت بازی و پیش‌بینی تعداد حرکت‌هایی است که در ذهن دارند. مبتدی وقتی تهدیدی می‌بیند، فوراً واکنشی عمل می‌کند تا خطر رفع شود، اما استاد بزرگ می‌داند که عقب‌نشینی گاه مقدمه پیروزی است.»

عبدی در ادامه با اشاره به وضعیت سیاست‌گذاری در ایران می‌نویسد: «در دو دهه اخیر، وزن سیاست‌گذاران مبتدی در همه حوزه‌ها غلبه داشته است. آنان وقتی مسئله‌ای می‌بینند، همان‌جا به فکر چاره می‌افتند؛ بی‌آنکه بدانند هر تصمیم، ده تصمیم دیگر را در زنجیره خود لازم دارد. مثل همان شطرنج‌بازی که با خیال راحت وزیر را جلو می‌برد، غافل از آنکه شاه بی‌پناه شده است.»

او با ذکر نمونه‌هایی از تصمیم‌های اشتباه می‌نویسد: «پرداخت یارانه‌ها نمونه‌ای از سیاست‌گذاری مبتدی است. قرار بود پرداخت پول نقد به مردم قدرت خرید آنان را افزایش دهد، اما در عمل ارزش پول را سوزاند. سیاست‌گذار مبتدی فکر می‌کند مردم اگر پول بیشتری داشته باشند، وضع‌شان بهتر می‌شود؛ سیاست‌گذار استاد بزرگ می‌داند اگر سازوکار تولید و توزیع اصلاح نشود، پول بی‌پشتوانه فقط میان فقیر و غنی دست‌به‌دست می‌شود.»

عبدی درباره سیاست‌های مسکن نیز همین نقد را تکرار می‌کند: «طرح‌هایی، چون مسکن مهر یا نهضت ملی مسکن، بیشتر شبیه شطرنج‌باز مبتدی است که همه مهره‌ها را در یک نقطه جمع می‌کند تا حمله کند، بی‌آنکه راهی برای بازگشت باقی بگذارد.»

او سپس به حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی اشاره کرده و می‌نویسد: «در سیاست کیفری، مبتدی هرگاه ناهنجاری می‌بیند، سراغ تشدید مجازات و شعار اعدام می‌رود، اما استاد بزرگ می‌داند خشونت قانون وقتی جای الزامات ساختاری را می‌گیرد، نظم اجتماعی از درون می‌پوسد. هر چه مجازات سخت‌تر و اعدام‌ها بیشتر شود، ناهنجاری‌ها کم نمی‌شود که بیشتر هم خواهد شد.»

عبدی با انتقاد از نگاه دستوری به حجاب می‌نویسد: «سیاست‌گذار مبتدی می‌پندارد رفتار اجتماعی را می‌توان با دستور و تهدید تغییر داد، اما استاد بزرگ می‌داند حجاب تابع معنا، تعلق و اعتماد اجتماعی است نه ترس. جامعه را نمی‌توان با بخشنامه اداره کرد.»

او همچنین در حوزه مهریه و خانواده، سیاست‌گذاری را واکنشی و سطحی توصیف می‌کند: «در سال‌های اخیر مهریه از نماد مهر به ابزار کینه بدل شده است. قانون‌گذار هر بار برای رفع فشار یک‌طرف، قانونی گذاشته بی‌آنکه کل بازی را ببیند. نتیجه آنکه هم مردان گرفتار زندان مهریه‌اند و هم زنان گرفتار بی‌اعتمادی به قانون.»

عبدی در پایان هشدار می‌دهد: «تا وقتی شطرنج سیاست ایران از بازی لحظه‌ای به بازی آینده‌نگرانه عبور نکند، صفحه‌مان همان است که بود؛ پر از مهره‌های خسته، حرکات بی‌هدف و تصمیم‌هایی که هر بار از نو آغاز می‌شوند، اما همیشه به یک مات تکراری ختم می‌گردند.»

پیشنهادی باخبر