تعطیلی مدارس درمان یا فرار؟!
تعطیلیهای بیضابطه و مکرر، علاوه بر اختلال در روند یادگیری، به جایگاه مدرسه به عنوان کانونی با برنامهریزی منظم و مسوولیتپذیری آسیب جدی وارد کرده است.
وریا نوروزی در اعتماد نوشت: شنیدهها حاکی از آن است که در هفتههای اخیر، وزارت بهداشت با استناد به دلایلی مانند شیوع آنفلوآنزا و آلودگی هوا، بر تعطیلی مدارس تاکید کرده، اما وزارت آموزش و پرورش در مواردی با این درخواست مخالفت نموده است.
راستیآزمایی این گزارش برعهده منابع رسمی است، اما اگر چنین رویکردی در وزارت آموزش و پرورش واقعیت داشته باشد، میتوان آن را حرکتی قابل تأمل ارزیابی کرد. در نگاه نخست، این موضوع ممکن است با هدف حفظ سلامت دانشآموزان در تضاد به نظر برسد، اما میتوان با استناد به دلایلی آن را گامی رو به جلو در مدیریت مستقل آموزشی دانست.
اولا، وزارت آموزش و پرورش باید در مدیریت مدارس و تصمیمگیری درباره فعالیت آنها، با تکیه بر نظر متخصصان آموزشی، استقلال عمل داشته باشد و تصمیماتش صرفا تحتتاثیر فشار لحظهای سایر دستگاهها گرفته نشود. ثانیا، تجربه سالهای اخیر نشان داده که تعطیلیهای مکرر، تنها صورتمساله را موقتا پاک کرده و هرگز به حل ریشهای مشکلاتی مانند آلودگی هوا منجر نشده است.
این پرسش مطرح است که آیا تعطیل کردن مدارس، هوا را پاک کرد، کیفیت بنزین را بهبود بخشید یا صنایع را ملزم به رعایت استانداردهای زیستمحیطی کرد؟ به نظر میرسد مقاومت در برابر تعطیلیهای آسان، میتواند اهرم فشاری برای وادار کردن نهادهای مسوول به حل معضلات زیرساختی باشد. ازسوی دیگر، تعطیلیهای بیضابطه و مکرر، علاوه بر اختلال در روند یادگیری، به جایگاه مدرسه به عنوان کانونی با برنامهریزی منظم و مسوولیتپذیری آسیب جدی وارد کرده است.
با این حال، حتی اگر این مقاومت اولیه وجود داشته باشد، تجربه نشان میدهد که درنهایت، احتمال عقبنشینی وزارت آموزش و پرورش زیاد است، چراکه ازسویی، اغلب والدین و دانشآموزان از تداوم فعالیت مدارس در شرایط دشوار استقبال نمیکنند و ازسوی دیگر، سابقه تصمیمهای سلیقهای و متناقض در بدنه خود آموزش و پرورش، امکان بسیج حمایت یکپارچه داخلی از چنین مواضعی را کاهش میدهد. افزون بر این، به نظر میرسد در محاسبات کلان کشور، منافع و مصالح آموزش و پرورش اغلب در اولویتهای پایینتر قرار دارد.
در پایان، به نظر میرسد کشمکش بر سر تعطیلی مدارس، به رویارویی دو دیدگاه تبدیل شده است: از یکسو، نگاهی که «سلامت» را فوریترین و بیقیدوشرطترین اولویت میداند و ازسوی دیگر، نگاهی که بر «تداوم فرآیند آموزش» و «مسوولیتپذیری نهادهای ذیربط برای حل معضلات ساختاری» تاکید دارد. عاقبت این چالش، نه تنها بر سلامت دانشآموزان که بر آینده استقلال مدیریت آموزشی نیز تاثیر خواهد گذاشت.


