علی جبارزاده در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

جریان غالب سینما از موفقیت فیلم‌های متفاوت متضرر می‌شود/ «قرمز یواش» از سینمای کمدی رایج تبعیت نمی‌کند

جریان غالب سینما از موفقیت فیلم‌های متفاوت متضرر می‌شود/ «قرمز یواش» از سینمای کمدی رایج تبعیت نمی‌کند

علی جبارزاده با اشاره به اینکه «قرمز یواش» از جریان رایج سینمای کمدی امروز ایران تبعیت نمی‌کند تأکید کرد که جریان رایج سینما از موفقیت فیلم‌های متفاوت متضرر می‌شود و به همین دلیل سعی بر این است که جلوی موفقیت آثار متفاوت گرفته شود.

علی جبارزاده، کارگردان فیلم سینمایی «قرمز یواش» که این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است، در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، اظهار کرد: سال ۹۷ - ۹۸ بود که برای صدور پروانه ساخت یک فیلمنامه اقدام کردیم و متأسفانه آن فیلمنامه پروانه نگرفت و به پیشنهاد سرمایه‌گذار که ایده‌ای داشت به سراغ فیلمنامه دیگری رفتیم. من ایده تهیه‌کننده را شنیدم و به نظرم تکراری بود، به همین دلیل پیشنهاد دادم که بهتر است روی ایده کار کنیم و اصطلاحاً به آن پر و بال بدهیم.

جبارزاده خاطرنشان کرد: زمان زیادی نداشتیم، فیلمنامه را نوشتیم و سال ۹۷ پروانه ساخت گرفتیم و سال ۹۹ با عنوان «لب خط» فیلم را ساختم که بعدها عنوانش به «قرمز یواش» تغییر کرد.

وی افزود: ایده اصلی فیلم که تهیه‌کننده با من مطرح کرد قصه دختری خارجی بود که به ایران می‌آید و عاشق یک ایرانی می‌شود. من این ایده را تکراری دیدم و به نظرم فیلم‌های دیگری با این ایده ساخته شده‌اند. قطعاً من علاقه داشتم که همان فیلمنامه اول را بسازم که پروانه ساخت برایش صادر نشد، مدت‌ها روی آن فیلمنامه کار کرده بودم و فضایی فانتزی داشت و قصه شیوع یک ویروس را روایت می‌کرد که فقط روی مردها اثر می‌گذاشت و اتفاقاً آن را پیش از شیوع کرونا هم نوشته بودم و فکر می‌کنم یک قصه کمدی جذاب می‌شد اما آن زمان به من گفتند که چرا می‌خواهی چنین فیلمی بسازی و پروانه ساختش صادر نشد و ما مجبور شدیم به سمت فضا و فیلمنامه دیگری برویم و قطعاً رفتن سراغ فیلمنامه‌ای که سال‌ها روی آن کار کردم خیلی بهتر از فیلمنامه‌ای است که سریع و در مدت زمانی کوتاه نوشته شده است.

این کارگردان در ادامه گفت: برای اینکه ایده تکراری مطرح شده را به فیلمنامه‌ای متفاوت تبدیل کنم کارم سخت بود و به مسائل بسیاری فکر کردم تا اینکه سندروم هایپرتیمزیا را به قصه اضافه کردم. کسانیکه به این سندروم مبتلا هستند را می‌توان افرادی دارای ابرحافظه دانست، آن‌ها همه خاطراتشان را به جزئیات دقیق به خاطر می‌سپارند و مثل دوربین فیلمبرداری هر آنچه که اتفاق می‌افتد را در ذهنشان ضبط می‌کنند. به نظرم آمد که پرداختن به این سندروم قصه «قرمز یواش» را متفاوت می‌کند اما ما آن را مناسب با فضای کمدی فیلم نشان دادیم وگرنه سندروم هایپرتیمزیا یک مشکل بسیار بزرگ برای افرادی است که به آن مبتلا هستند و زندگی‌شان با این مشکل واقعاً سخت و طاقت‌فرساست.

وی افزود: نکته دیگر این است که اکثر فیلم‌های ما نگاهی منفی نسبت به پایین شهر دارند و ما در «قرمز یواش» این نگرش را تغییر دادیم و شخصیتی طراحی کردیم که فردی سالم است و زندگی سالمی هم دارد و با وجود آسیب‌های اجتماعی بسیار همچنان توانسته انسان مثبتی باشد.

جبارزاده درباره تأثیر گذر زمان در ارتباط گرفتن فیلم با مخاطب، گفت: سعی کردم قصه‌ای روایت کنم که وابسته به اقتضاعات زمانه نباشد. شاید این نگرش از تجربه ساخت فیلم «آقای سانسور» بیاید که سال ۹۶ ساختم و سال ۹۹ اکران شد. پس از این تجربه در زمان ساخت فیلم «قرمز یواش» هم این فکر را داشتم که شاید فیلم سال‌ها بعد اکران شود و باید این نکته را در نظر داشته باشم که اگر فیلم وابسته به زمان باشد امکان دارد در زمان اکران کهنه شود.

وی افزود: به همین دلیل بر خلاف بسیاری از فیلم‌های کمدی این روزهای سینمای ایران که از زندگی روزمره و شوخی‌های وایرال شده در فضای مجازی ایده می‌گیرند، فیلم «قرمز یواش» متکی به موقعیت‌هایی است که خودش خلق کرده و مربوط به جهان فیلم است. فیلم‌های کمدی که وابسته به شوخی‌های وایرال شده در فضای مجازی هستند در گذر زمان ویژگی خود را از دست می‌دهند و اصطلاحاً تاریخ مصرف دارند. به نظر من طنز یک فیلم باید از دل خود داستان آن بیرون بیاید و به زمانه خودش اتکا نکند. ما در سینما و تلویزیون خودمان هم نمونه‌های بسیار خوبی داریم که وابسته به زمانه خودشان نیستند مثل سریال‌های رضا عطاران که همچنان مخاطب خود را می‌خندانند و کهنه نشده‌اند.

این کارگردان در ادامه تأکید کرد: اگر قرار است فیلمتان برگرفته از یک سری شوخی‌های رایج روز در فضای مجازی باشد باید از اینکه این فیلم در همان زمان اکران می‌شود اطمینان داشته باشید، در غیر اینصورت پرداختن به شوخی‌های روز ریسک بالایی دارد و می‌تواند برای سرمایه‌گذار کار خطرناکی باشد. آن زمان یکی از مسئولان وزارت ارشاد به من گفت که شما فیلم‌های خوبتان را با تلویزیون کار می‌کنید و این فیلم‌ها را برای ما می‌فرستید. ما باید ۳۵ دقیقه از فیلم را روتوسکوپی می‌کردیم که هزینه بسیار بالایی برایمان داشت و اگر ۳۵ دقیقه را حذف می‌کردیم هم به کار ضربه زیادی وارد می‌شد. در نهایت در دولت فعلی مجوز نمایش صادر شد و توانستیم فیلم را بدون تغییر اکران کنیم.

جبارزاده تصریح کرد: بسیاری از فیلم‌های کمدی امروز اینگونه ساخته می‌شوند که یک تهیه‌کننده یا سرمایه‌گذار چند فیلم طنز از فضای مجازی را برای یک نویسنده یا کارگردان می‌فرستد و می‌گوید که بر اساس آن‌ها سکانس‌هایی طراحی کند. فیلم بر همین اساس ساخته می‌شود و از آنجا که سینمادارها را هم در مشت خود دارند و با چند بازیگر هم همکاری می‌کنند فیلمشان را به موقع اکران کرده و به فروش و درآمد بالایی می‌رسند. فیلمی که از این جریان تبعیت نکند مثل فیلم «قرمز یواش» محکوم به شکست است. من در این فیلم سعی کردم از موضوع و بازیگر تکراری استفاده نکنم و اثر متفاوتی بسازم اما اگر چنین فیلم‌هایی در گیشه موفق شوند برای کسانیکه با همان فرمول رایج فیلم می‌سازند اتفاق خطرناکی رخ داده و به همین دلیل سعی می‌کنند جلوی شکل‌گیری هر جریان متفاوتی را بگیرند و حذفش کنند. دیده نشدن فیلم‌های متفاوت به نفع جریان رایج فعلی سینماست و به همین دلیل هر فیلم متفاوتی در شرایطی بد با سانس‌هایی مرده اکران می‌شود مگر اینکه فیلم در همان سانس‌های اندک بتواند خودی نشان دهد و سینمادارها راضی شوند که سانس‌های بهتری فیلم فیلم بدهند و به مرور زمان فیلم شانس دیده شدن پیدا کند. در حالت عادی سینمادارها بدون اینکه فیلم را ببینند با در نظر گرفتن بازیگران و تیم تولید سانس‌ها را برای آثار در نظر می‌گیرند.

وی افزود: ما هیچگونه تبلیغاتی در طول اکران و حتی اکران مردمی هم نداشتیم ولی با این حال «قرمز یواش» از خیلی از فیلم‌ها بهتر کار کرده و فروش بهتری داشته است. قطعاً اگر فیلم پنج سال پیش اکران می‌شد شانس دیده شدن بیشتری داشت. کاراکترهایی که در «قرمز یواش» هستند در آن زمان کاراکترهایی جدیدتر و به‌روزتر بودند اما با وجود گذر زمان همچنان زنده هستند و مخاطب می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند.

جبارزاده درباره انتخاب شخصیت روسیه‌ای برای «قرمز یواش» گفت: سعی داشتم از کشوری در قصه استفاده کنم که مراودات سیاسی خوبی با ما دارد تا در زمان دریافت پروانه نمایش مفاهیم سیاسی دیگری از فیلم استخراج نکنند و مانع دیگری برای فیلم ایجاد نشود. به همین دلیل بهترین کشوری که به ذهنم رسید روسیه بود.

این کارگردان درباره ساخت فیلم بعدی‌اش گفت: نمی‌خواهم دیگر کمدی کار کنم، یک فیلمنامه اجتماعی دارم که در جشنواره شهر جایزه گرفت و احتمالاً همان فیلم را خواهم ساخت. من در مقطع دکترا علوم اجتماعی خوانده‌ام و به سینمای اجتماعی علاقه دارم. در فیلم‌های کمدی‌ام هم سعی داشتم نگاه اجتماعی را داشته باشم و در «قرمز یواش» هم نگرش اجتماعی من وجود دارد.

وی در پایان گفت: اگر شرایط اقتصادی مطلوب بود قطعاً خیلی زودتر فیلم اجتماعی می‌ساختم اما متأسفانه سرمایه‌گذار پیدا کردن برای فیلم اجتماعی کار سختی است و به همین دلیل به سمت فیلم‌های کمدی رفتم، کمدی‌هایی که حرفی هم برای گفتن هم دارند و صرفاً برای خنداندن مخاطب ساخته نشده‌اند. به نظر من با شرایطی که امروز در اقتصاد سینما و جریان سینمای کمدی وجود دارد دیگر امکان «اجاره‌نشین‌ها» ساختن وجود ندارد و هر کس بخواهد فیلمی بسازد که حرفی هم برای گفتن داشته باشد باید به سمت سینمای اجتماعی برود.

انتهای پیام/

پیشنهادی باخبر