فرارو- محسن صالحیخواه؛ هرچند خانواده لاریجانی به دلایل مختلف از جمله این که دو عضو از آنها به طور همزمان رئیس دو قوه بودند مشهور هستند، اما علی لاریجانی سابقه سیاسی بیشتری از برادران خود دارد. او سه دوره رئیس مجلس و پیش از آن سه سال دبیر شورایعالی امنیت ملی بود. علی لاریجانی که روزگاری با مذاکرات هستهای و سپس ۱۲ سال ریاست مجلس شناخته میشد، در این سالها دو بار به صدر اخبار برگشت. هر دو بار به رد صلاحیت عجیب او در انتخاباتهای ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ برمیگردد که بسیار بحثبرانگیز شد.
به گزارش فرارو، لاریجانی از زمان پایان کارش در مجلس به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد و به عنوان مشاور مقام معظم رهبری منصوب شد. چند روز قبل او سفر خود به عنوان فرستاده ویژه رهبری به لبنان و سوریه را به اتمام رساند و در حال حاضر هم با تحلیلی که درباره وضعیت هستهای در گفتگو با سایت رهبری ارائه داد، در اخبار قرار دارد. اخبار تائیدنشده حاکی از آن است که لاریجانی شاید به شورایعالی امنیت ملی برگردد. در این گزارش، تغییرات آرام مواضع سیاسی و عملکرد لاریجانی را مرور میکنیم.
پرده اول؛ چراغ و هویت
لاریجانی در دهه هفتاد، شخصیتی متفاوت از امروز داشت. او در این دوران از نیروهای سیاسی نزدیک به موتلفه و راست سنتی محسوب میشد. پیش از انتخاب به عنوان عنوان وزیر ارشاد در سال پایانی دولت اول هاشمی رفسنجانی (پس از استعفای سیدمحمد خاتمی)، یکی از مدیران میانی سیاسی و نظامی بود که از زمان ورودش به عرصه مدیریت کشور دیگر به حوزه نظامی بازنگشت.
بیشترین حواشی و مواضع تند لاریجانی به همین دهه برمیگردد که او ریاست سازمان صداوسیما را بر عهده گرفت. لاریجانیِ صداوسیما و در این دوران با چند رویداد و موضعگیری مهم شناخته میشود که مهمترین آنها چالشهای برنامه هویت و چراغ است. چالشی که هیچ گاه رئیس وقت صداوسیما را رها نکرد: «صداوسیما را با سه شبکه تلویزیونی تحویل گرفت و با هفت شبکه تلویزیونی، هشت شبکه رادیویی، ۳۰ شبکه رادیویی استانی، چهار شبکه تلویزیونی استانی و هفت شبکه تلویزیونی جهانی تحویل داد. اما آنچه از دوران او در ذهنها ماند، دو برنامه «هویت» و «چراغ» بود؛ برنامههایی که انتقادهای بسیاری را برانگیخت و از آن جهت مهم بود که -پس از سالها- بدعت رویارویی صداوسیمای ملی را با رئیسجمهور مستقر پایه گذاشت.» (شرق، ۱۴۰۲)
هویت (۱۳۷۵) مجموعه برنامهای بود که اعترافات تلویزیونی شخصیتهای شناختهشدهای مانند عزتالله سحابی و علیاکبر سعیدی سیرجانی در آن پخش و از بسیاری چهرههای شناخته شده مانند احمد شاملو و محمود دولتآبادی به عنوان عوامل تهاجم فرهنگی غربی نام برده میشد. مساله هویت، خود یک گزارش جداست چرا که با نام سعید امامی، روزنامه کیهان و قتلهای زنجیرهای دهه هفتاد گره خورده است.
لاریجانی سال ۱۴۰۰ در کلابهاوس راجع به این برنامه گفت: «پخش برنامه هویت اشتباه بود. با اینکه مسئول بودم، مطلع نبودم و کار زیردستان بود. بعد با ساخت برنامه چهرههای ماندگار خواستم جبران کنم». او سال ۱۳۸۴ هم درباره برنامه چراغ، جایی که روحالله حسینیان از چهرههای امنیتی – قضایی جناح راست و از اعضای بعدی جبهه پایداری هم قتلهای زنجیرهای را کار طرفداران خاتمی رئیسجمهور وقت دانست، گفت که برنامه زنده بود از محتوای صحبتهای مهمان خبری نداشت.
لاریجانی همان سال ۱۳۷۵ در پاسخ به منتقدان برنامه هویت گفته بود: «اولاً بحثی که ما در این برنامه مطرح کردیم، بر اساس تهدید، توهین و یا امثال اینها نیست. ثانیاً بسیاری از عناصر مطرح شده در این مبحث شخصیتهای مذهبی و اندیشمند نیستند، هرچند که ممکن است تظاهر به این مساله کنند.» لاریجانی در ادامه صحبتهایش مسائل دیگری را مطرح میکند و در جایی دیگر میگوید: «این حضرات فکر میکنند که ما اطلاع نداریم از کدام سفارتخانه پول به اینها میدهند که فلان مقالات را بنویسند. یعنی ما بدانیم و هیچ چیز هم نگوییم؟» (صبح، آبان ۱۳۷۵)
روایت لاریجانی مبنی بر این که از برنامه هویت مطلع نبوده، سال ۱۳۹۴ از سوی احمد پورنجاتی معاون وقت سیمای لاریجانی (و از مدیران ارشد وزارت اطلاعات در دوران ریشهری) در گفتگویی با دوهفتهنامه رو به رو، رد شده بود: «برنامه هویت، برنامهای نبود که در صداوسیما ساخته شده باشد. برنامه تولید صداوسیما نبود. هویت برنامهای بود که خارج از صداوسیما فراهم شده بود و بیشتر با یک رویکرد سیاسی - امنیتی توسط مجموعهای فراهم شد و بعد به مدیران صداوسیما ارائه شد.
بالطبع ابتدا به معاونت سیما ارائه شد که من مسئول آن بودم که نپذیرفتم این مجموعه از سیما پخش شود. بعد از آن، به حوزه معاونت سیاسی ارجاع داده شد و در باکسهای برنامهای آن معاونت قرار گرفت. من نمیتوانم داوری کنم که لزوما در تمام موارد از نظر سیاسی، مدیریت عالی سازمان (علی لاریجانی) همسو با آن برنامه بوده است. بخشی از این موضوع را باید به تدابیر کلیتری که احتمالا مد نظر و پشت پرده بوده، نسبت داد. چه بسا در موارد دیگر همسویی هم نداشته باشد. ریاست وقت سازمان، اصرار داشتند که برنامه هویت پخش شود، اما اینکه خاستگاه اصرار بر این موضوع خود شخص ایشان بودهاند یا مشورتی کردهاند را دقیقا نمیدانم که مطرح کنم، اما به هر حال مدیریت سازمان در آن زمان موافق پخش برنامه هویت بود. خوشبختانه مخالفت من برای پخش از سیما را برتافتند تا از معاونت دیگری پخش شود. البته قرار بود بیش از این حرفها چنین برنامههایی ساخته شود، اما من حاضر نشدم حتی با آنها جلسهای بگذارم.» (ایسنا، ۱۳۹۴)، اما در هر صورت آخرین روایت لاریجانی به سال ۱۴۰۰ برمیگردد.
بخش دیگری از فعالیتهای جالب توجه لاریجانی در دوران ریاست سازمان صداوسیما هم به جمعی موسوم به ستاد ضداصلاحات برمیگردد. مسالهای که باید در جای خود بررسی شود، اما سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاحطلب خلاصه این موضوع را این طور تعریف میکند: «اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد مجموعه فعالی از افراد نهادهای مختلف در دفتر رئیس صداوسیما تشکیل جلسه میدادند که معروف شد به ستاد ضداصلاحات. گزارش این موضوع از سوی نهادهای امنیتی به رئیسجمهور داده شد و در نهایت هم با مداخله رهبری جلسات این مجموعه خاتمه پیدا کرد.» (فرارو، ۱۴۰۳)
پرده دوم؛ دولت هوای تازه و مذاکرات هستهای
انتخابات سال ۱۳۸۴ اگر چه با پیروزی محمود احمدینژاد، شهردار ناشناس تهران بر سیاستمدار کارکشتهای مانند هاشمی رفسنجانی به پایان رسید، اما نقطه ریبرندینگ دو چهره اصولگرای پیشین بود: علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف. لاریجانی تا سال ۱۳۸۳ رئیس سازمان باقی ماند و سال ۸۴ وارد رقابت انتخابات ریاستجمهوری شد. او شعار دولت هوای تازه را انتخاب کرد و تلاش کرد چهرهای جدید از خود به نمایش بگذارد. نفر دیگر نیز محمدباقر قالیباف بود که تا پیش از آن به عنوان فرمانده نیروی انتظامی و یک چهره نظامی شناخته میشد، اما روی پوسترهای انتخاباتیاش لباس خلبانی هواپیماهای مسافری را بر تن داشت.
لاریجانی در آن انتخابات ششم (آخر) شد، اما مسئولیت جدیدی را بر عهده گرفت. به طور طبیعی، حسن روحانی به عنوان سیاستمدار نزدیک به هاشمی رفسنجانی و مشاور خاتمی در امور امنیت ملی که از سال ۱۳۶۸ دبیر شورایعالی امنیت ملی بود، نمیتوانست با احمدینژاد کار کند. این جایگاه از آن جهت شناختهشده و مهم بود که این شورا در آن زمان مدیریت مذاکرات هستهای را بر عهده داشت و دبیر شورا این گفتگوها را هدایت میکرد. لاریجانی مرداد ۱۳۸۴ با حکم احمدینژاد به عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی منصوب شد. از این جا به بعد، لاریجانی یک چهره دیپلماتیک به خود گرفت و به عنوان مذاکرهکننده ارشد نظام در گفتگوهای هستهای شرکت میکرد.
لاریجانی از منتقدان تیم هستهای در آن زمان بود. او دوبار در آبان ۱۳۸۳ در گفتگو با همشهری و خرداد ۱۳۸۴ در سخنرانی انتخاباتی خود در یزد، در نقد عملکرد تیم مذاکرهکننده گفته بود: «مروارید غلطان دادیم و آبنبات چوبی گرفتیم.» لاریجانی تا سال ۱۳۸۶ دبیر شورایعالی امنیت ملی باقی ماند و برآیند صحبتهایی که طی سالهای بعد کرد این است که نگاهش مبنی بر حل مشکل بود، اما در هر حال این پرونده در دوران او از آژانس به شورای امنیت ارجاع شد. او چند سال بعد علت استعفای خود را اختلاف با رئیسجمهور وقت اعلام کرد. سعید جلیلی در سال ۱۳۸۶ جای او را گرفت و تا سال ۱۳۹۲ این مسئولیت را بر عهده داشت.
پرده سوم؛ رئیس مجلس
علی لاریجانی مهر ۱۳۸۶ از سمت خود به عنوان دبیر شورا استعفا داد و از قم در انتخابات مجلس شرکت کرد. مجس هشتم، نقطه آغاز فعالیت پارلمانی لاریجانی بود. او از سال ۸۷ بر صندلی ریاست مجلس تکیه زد و ۱۲ سال بعد پایین آمد. در این دوران اتفاقهای زیادی افتاد که نشان میداد لاریجانی همچنان مشغول تجدیدنظر در اندیشه سیاسی خود است. میتوانیم پرده سوم زندگی سیاسی لاریجانی را با سه نقطه عطف مرور کنیم که نشان میداد او در حال فاصله گرفتن از خاستگاه راست سنتی خود و حرکت به سمت میانه است. البته نمیتوان انکار کرد که شاید بخشی از کنشهای سیاسی لاریجانی در مجلس، به دلیل اختلافات پیشین او با محمود احمدینژاد بود.
لاریجانی در جریان بحران سال ۱۳۸۸ از احمدینژاد دفاع نکرد و یکی از انتقادات بزرگ حامیان احمدینژاد به او این بود که چرا از لفظ فتنه استفاده نمیکند. او یکی از سیاسیونی بود که از تندروها لقب ساکتین فتنه را گرفت: «علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی در سال ۸۸، نه تنها در کوران فتنه حاضر به موضعگیری در برابر آن نشد، که اولین موضعگیری کاملا شفاف او چندماه بعد، دو روز بعد از حماسه ۹ دی آن سال، یعنی زمانی که ملت به خیابان آمدند و بساط فتنه را جمع کردند، ثبت شد. این اولین بار در چند ماه آشوبگری و گردنکشی سران فتنه و هواداران ایشان در خیابان بود که آقای لاریجانی حاضر شد از لفظ «فتنه» استفاده کند.» (مشرق، ۱۴۰۰)
مساله تفاوت نگاه نسبت به وقایع ۸۸ هیچ وقت گریبان لاریجانی را رها نکرد. او از سوی تندروها متهم به این بود که چرا با روحانی همراهی میکند. لاریجانی از سال ۱۳۹۲ به تدریج از اصولگرایان تندرو فاصله میگرفت و به حامی دولت روحانی در قوه مقننه تبدیل شد. یکی از اتهامات او حمایت از روحانی است و منتقدانش هم معتقدند که اگر او از روحانی حمایت نمیکرد، خیلی اتفاقات نمیافتاد: «لایجانی در هشت سال گذشته یکی از حامیان اصلی حسن روحانی بود و اگر او نبود، برجام به تصویب نمیرسید، خیلی از وزرای ناکارآمد روحانی به راحتی استیضاح میشدند و عرصه برای روحانی خیلی تنگ میشد. اما خیلی جاها و از جمله در جریان تصویب برجام، لاریجانی با به میدان آوردن نمایندگان حامی خود، به یاری اهداف روحانی آمد و هم بود که خیلیها مجلس دوران لایجانی را وکیلالدوله نامیدند تا وکیل المله.»
پرده چهارم؛ حذف از صحنه سیاست
لاریجانی پس از پایان کارش در مجلس، دفتری در مرکز مطالعات وزارت امور خارجه تحویل گرفت و پیگیری امور قرارداد راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین را مدیریت میکرد. اما سال ۱۴۰۰ این مسئولیت را به دولت واگذار کرد و از آن کناره گرفت. پس از آن فقط حکمی که مقام معظم رهبری در خرداد ۱۳۹۹ برای او زد (مشاور رهبری و عضو حقیقی مجمع تشخیص) باقی ماند و عضویت حقیقی در شورایعالی انقلاب فرهنگی. این به معنای حذف لاریجانی از سیاست نبود. بلکه بیشتر به دوران بازنشستگیاش شباهت داشت. علی لاریجانی سالهاست که با مرتبه علمی دانشیار عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی و در همین ترم هم درس فلسفه افلاطون را ارائه داده است.
تلاش برای حذف لاریجانی سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ در جریان انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم و چهاردهم انجام شد. از سال ۱۴۰۰ که زمینهسازیهای فراوانی برای سپردن کلید پاستور به سیدابراهیم رئیسی انجام میشد، لاریجانی هم از رقابت کنار گذاشته شد. تا آنجایی که مقام رهبری در یکی از سخنرانیهای خود راجع به این مساله گفتند: «در جریان عدم احراز صلاحیت به برخی کسانی که صلاحیتشان احراز نشد جفا شد. به خودشان و خانوادههایشان نسبتهایی داده شد که معلوم شد خلاف است. فضای مجازی بدون هیچ قید و بندی این مسایل را منتشر کردند. مطالبه من این است که دستگاههای مسئول جبران کنند. گزارشهای خلاف واقع بود.» (خرداد ۱۴۰۰) او سال ۱۴۰۳ هم به عرصه انتخابات برگشت. با توجه به آنچه در انتخابات سیزدهم رخ داد، ورود مجدد او نشان میداد که احتمالاً رایزنیهایی در خصوص اطمینانش از عدم مردودیت از سوی شورای نگهبان داشته است. اما این بار هم لاریجانی نتوانست از فیلتر شورای نگهبان عبور کند. فضاسازیها و نگرانیهایی که آن زمان مطرح میشد، به نزدیک شدن لاریجانی به روحانی و طیف اصولگرایان اعتدالی اشاره میکرد.
پرده آخر؛ بازگشت
لاریجانی بعد از انتخابات چهاردهم، منفعل نشد. حضور رسانهای بیشتر داشت. پس از پیروزی پزشکیان و شکست سعید جلیلی زمزمههایی به گوش رسید که لاریجانی بار دیگر به شورای عالی امنیت ملی برمیگرد و دبیر شُعام خواهد شد. لاریجانی این روزها بیشتر به سخنرانی و مصاحبه میپردازد. روی آنتن تلویزیون میآید و در آخرین رویداد هم به عنوان فرستاده ویژه مقام رهبری به سوریه و لبنان سفر کرد. لاریجانی در این سفر پیام آیتالله خامنهای را به نبیه بری رئیس مجلس لبنان و بشار الاسد رئیسجمهور سوریه رساند.
اظهارات اخیر لاریجانی درباره توافق جدید با آمریکا و پذیرش شرایط ایران که او در مصاحبه با سایت رهبری مطرح کرد، با توجه به جایگاهی که دارد مورد توجه قرار گرفته است. به مرور زمان مشخص خواهد شد که آیا لاریجانی به عرصه بازخواهد گشت یا اینها صرفاً تحرکاتی رسانهایست.
پیشنهادی باخبر
تبلیغات