ایران اسیر بحران خشکسالی | تخلیه شهرها عملیاتی است؟ | پیامدهای سنگین تأخیر دولت در اصلاحات ساختاری
به گزارش اقتصادنیوز، ایران امسال بیش از هر زمانی درگیر بحران شدید آب است. چندی پیش رئیسجمهور مسعود پزشکیان هشدار داد که در صورت عدم بارش، ممکن است مردم پایتخت مجبور به تخلیه شهر شوند.
با گذشت هفتهها و ماهها، همچنان باران قابل توجهی نباریده و نگرانیها از پایان کامل منابع آب در کلانشهرهایی با جمعیت میلیونی افزایش یافته است. این هشدارها نشاندهنده وخامت وضعیت کشور و پیچیدگی بحران هستند؛ بسیاری از کارشناسان تخلیه را عملی نمیدانند، اما بیان آن از زبان مسئولان نشاندهنده میزان بحرانی بودن شرایط است.
بحران فراتر از پایتخت
لورا پادیسون در سیانان نوشت: کمبود آب محدود به تهران نیست. از آغاز فصل بارشها، تقریبا ۲۰ استان ایران شاهد قطرهای باران نبودهاند و حدود ۱۰ درصد از سدهای کشور خشک شدهاند.
اقتصادنیوز: در پی هشدار رئیسجمهور درباره احتمال تخلیه تهران در صورت تداوم خشکسالی، زهرا نژادبهرام، عضو پیشین شورای شهر، این رویکرد را «هشدارمحور و غیرکارشناسی» دانست و گفت رئیسجمهور باید بهجای اعلام بحران، محور مدیریت و هماهنگی برای حل مسئله آب باشد. او تأکید کرد بحران آب نیازمند تدبیر ملی و اقدام فوری است، نه صرفاً هشدارهای تکراری.
به عقیده کارشناسان، ریشه این بحران خشکسالی در چند عامل خلاصه میشود؛ برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، زیرساختهای فرسوده که موجب نشت و هدررفت آب میشود، سدسازیهای متعدد و مدیریت نادرست و ناکارآمد.
در کنار این موارد، تغییرات اقلیمی هوای خشکتر و گرمتر را تشدید کرده است و منابع آب را به طور مداوم کاهش میدهد.
امیر آقاکوشاک، استاد مهندسی عمران و محیط زیست دانشگاه کالیفرنیا، میگوید: این شدیدترین خشکسالی ایران در ۴۰ سال اخیر است و ذخایر آب درست در زمانی که انتظار میرفت احیا شوند، کاهش پیدا کردند.
وضعیت بحرانی منابع آب شهری
ایران از گذشته دارای اقلیمی نیمهخشک است و همواره با کمبود آب مواجه بودهاست. اما این بار بحران به شهرهای بزرگ و پرجمعیت نیز کشیده شده است. ذخایر اصلی تأمین آب تهران تنها حدود ۱۱ درصد آب دارند؛ برای مثال سد لتیان که از منابع آبی پایتخت است، فقط ۹ درصد ظرفیت خود آب دارد.
از ماه می، بستر رودخانه تقریبا خشک شده است. سد امیرکبیر نیز با ظرفیت تنها ۸ درصد در سطح خطر قرار دارد.
وضعیت در مشهد به عنوان دومین شهر بزرگ ایران با حدود سه میلیون نفر جمعیت، به مراتب بحرانیتر است و ذخایر آبی آن تنها حدود ۳ درصد ظرفیت دارند.
چنین شرایطی نشان میدهد که بحران، محدود به چند نقطه خاص نیست و بسیاری از کلانشهرهای ایران با کمبود آب شدید مواجهاند.
خشکسالی بلندمدت و بحران مدیریتی
وقوع این بحران در کوتاهمدت ممکن نشده است؛ بلکه یک فاجعه طولانیمدت با پیامدهای غیرقابل بازگشت است. کاوه مدنی، مدیر مؤسسه محیط زیست و سلامت آب دانشگاه سازمان ملل، ایران را در حالت ورشکستگی آبی توصیف میکند. او میگوید: برداشت از رودخانهها، دریاچهها، تالابها و سفرههای زیرزمینی سریعتر از توان جایگزینی منابع انجام میشود.
یکی از دلایل اصلی بحران، سیاستهای خودکفایی غذایی است که در پاسخ به تحریمهای غربی اتخاذ شده و موجب توسعه کشاورزی آبی در مناطق خشک شده است. از سال ۱۹۷۹ تاکنون، زمینهای کشاورزی آبی دو برابر شده و بیشتر آب کشور، حدود ۹۰ درصد، به کشاورزی اختصاص یافته است.
تأثیر بر دریاچهها و اکوسیستمها
دریاچه ارومیه نمونه بارزی از قربانیان این سیاستهاست. این دریاچه بزرگ آب شور طی دههها کوچک شده است. اگرچه خشکسالی نقشی مهم داشته است، اما عامل اصلی سدها و چاههایی هستند که برای تأمین آب کشاورزی ساخته شدهاند و جریان طبیعی آب به دریاچه را قطع کردهاند. این روند موجب خارج شدن سیستم از ظرفیت طبیعی خود شده است و بازگرداندن آن به وضعیت سابق دشوار خواهد بود.
علاوه بر کشاورزی، صنایع پرمصرف مانند نفت و گاز نیز در مناطق خشک و نیمهخشک ساخته شدهاند و فشار بر منابع محدود آبی را افزایش میدهند. افزایش جمعیت شهری و زیرساختهای فرسوده نیز مشکل را تشدید میکند؛ حدود ۳۰ درصد از آب آشامیدنی از طریق شبکههای قدیمی و نشتکننده هدر میرود و بازیافت آب بسیار محدود است.
تغییرات اقلیمی و تشدید خشکسالی
همه این مشکلات با بحران اقلیمی تشدید شدهاند. ایران اکنون ششمین سال پیاپی خشکسالی را با شدت بیشتر و بیسابقه میگذراند. کاهش میزان بارشها و روند افزایش دما همگی ناشی از تغییرات اقلیمی است که انسان موجب شده است.
راهکارهای کوتاهمدت و محدودیتها
تخلیه کامل شهرها عملی نیست و اکثر مردم توان مالی چنین اقدامی را ندارند. تخلیه موقت ممکن است با تعطیلات اضطراری و تعطیلی ادارات تسهیل شود. دولت همچنین اقدام به بارورسازی ابرها کرده است، اما این روش علمی مورد اجماع نیست و بیشتر جنبه نمایشی دارد.
راهحل واقعی بحران بلندمدت نیازمند اصلاحات گسترده است، از جمله کاهش وابستگی اقتصاد به بخشهای پرمصرف آب مانند کشاورزی. با این حال، این اقدامات ممکن است نارضایتی عمومی و افزایش بیکاری به همراه داشته باشد و سیاستگذاران را در موقعیت دشواری قرار دهد.
پیامدهای بلندمدت و ضرورت اصلاحات
حتی با بارشهای احتمالی آینده، بازسازی منابع آب زیرزمینی و اکوسیستمهای آسیبدیده زمانبر خواهد بود. آقاکوشاک هشدار میدهد: هر چه دولت برای اصلاحات واقعی تأخیر کند، گزینهها کمتر خواهند شد. بحران آب دیگر صرفا یک مسئله محیطزیستی نیست؛ بلکه به تدریج به مسائل اجتماعی و سیاسی ایران نیز پیوند خورده است و بدون اصلاحات ساختاری، پیامدهای گستردهای در آینده نزدیک خواهد داشت.


