تقریباً هیچکس مخالفتی با اصول ثابت شده علمی ندارد. اینکه هر مجموعه شبیه مدیر و هر خانواده شبیه پدرش میشود، یک اصل است. البته استثنا همیشه و همه جا هست و ما در مورد قاعده -یعنی عموم و کلیت- صحبت میکنیم. نیازی به مثال هم نیست و موضوع کاملاً روشن است.
حالا نگاه کنید به نتیجه اتفاقاتی که این سه ساله در تیم ملی با حضور امیر قلعه نویی افتاده و چطور راهکاری که نفر اول کادرفنی برابر انتقادات اتخاذ کرده، از سوی سایر عوامل تیم ملی و حتی بازیکنان نیز مورد استفاده قرار میگیرد!
امیر قلعه نویی بعد از دو دهه دوباره سکاندار تیم ملی شد و از همان روز اول نشان داد که هیچ درسی از این رفت و برگشت نگرفته است. او با همان ادبیات دهه ۸۰ با رسانهها روبرو میشود و هنوز هم مشکلات را با روش «فوقش جریمهاش را میدهیم» حل میکند!
او بعد از برکناری در پایان جام ملتهای ۲۰۰۷ آسیا همه چیز را به گردن قضا و قدر و تقدیر انداخت و حالا هم بعد از تورنومنت کافا یا همین جام چهارجانبه العین، مدام در برابر ضعفهای خط دفاعی و گل خوردنهای زیاد، عبارت «فودباله دیگه!» را تکرار کرده است.
پس خیلی طبیعی است که حالا شاگردش -علی نعمتی- در پایان بازی با استقلال با آن اشتباه مرگبار که منجر به تک گل ۳ امتیازی حریف شد، اعلام کند فوتبال همین است!
او البته در مورد زمین خراب شهر قدس یا همان داستان همیشگی هزینههای چهار پنج تیم نیز صحبت کرد که همه میدانند توجیه طبیعی و عادی همه فوتبالیستهاست! و نکته جالبش این بود که عالم و آدم قبول دارند خود فولاد یکی از همان چهار پنج تیمی است که در ایران، خوب پول میدهد!
تا زمانی که امیر قلعه نویی در فوتبال باشد، تیم بگیرد، جام بیاورد و از دید دیگران موفق باشد، نمیتوان از امثال علی نعمتی ایراد گرفت که چرا از روش او تقلید میکنند! دنیا بگوید این کار غلط است، آنها به نتیجه نگاه میکنند که قلعه نویی با همین روش، سه دهه مانده و باز هم میماند!
اینجا را بخوانید: اشتباه مرگبار من مقابل استقلال؟ فوتبال همین است!


