به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، مدیریت شهری در عصر شهرنشینی گسترده محدود به اجرای خدمات روزمره نیست و به بستری برای سیاستگذاری، نوآوری اجتماعی و تحقق عدالت فضایی تبدیل شده است. در این میان، شوراهای شهر بهعنوان سازمانهای منتخب یا منصوب محلی، نقش کلیدی در هدایت مسیر توسعه شهری، نظارت بر عملکرد شهرداری، تصویب بودجه و نمایندگی مطالبات شهروندان ایفا میکنند. ساختار شوراها، نحوه انتخاب اعضا و میزان اختیاراتشان در کشورهای مختلف جهان تفاوتهای چشمگیری دارد که نهتنها بر کیفیت حکمرانی شهری، بلکه بر میزان مشارکت عمومی و شفافیت تصمیمگیری نیز اثرگذارند.
برای مثال در نیویورک شورای شهر از اعضایی تشکیل میشود که با رأی مستقیم شهروندان هر ناحیه انتخاب میشوند. هر عضو نماینده یک منطقه خاص از شهر است و شورا بهصورت مستقل از شهردار عمل میکند. این ساختار موجب میشود شورای شهر قدرت قانونگذاری محلی، تصویب بودجه و نظارت بر عملکرد شهرداری را داشته باشد، بدون آنکه وابسته به ترکیب سیاسی شهردار باشد.
در مقابل، اعضای شورای شهر پاریس با رأی مستقیم شهروندان انتخاب میشوند، سپس شهردار توسط همین شورا از میان اعضا انتخاب میشود. به این ترتیب، ترکیب سیاسی شورا بهطور مستقیم بر انتخاب و عملکرد شهردار اثر میگذارد؛ شورای شهر و شهردار از یک جناح سیاسی هستند و تصمیمگیریها بیشتر درونسازمانی و هماهنگ انجام میشود. این تفاوت ساختاری بر نحوه تعامل، توازن قدرت و حتی نوع سیاستگذاری شهری در هر شهر تأثیر میگذارد.

شورای شهر نیویورک؛ سازمان ناحیهمحور در خدمت دموکراسی شهری
شورای شهر نیویورک یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین سازمانهای محلی در ایالات متحده است و ساختار آن بهگونهای طراحی شده است تا نمایندگی عادلانه و مستقیم شهروندان را تضمین کند. این شورا از ۵۱ عضو تشکیل میشود که هرکدام نماینده یکی از نواحی جغرافیایی شهر هستند. نواحی بهگونهای تقسیم شدهاند که جمعیت بهنسبت برابری داشته باشند. این امر موجب میشود که صدای ساکنان مناطق مختلف از منهتن تا بروکلین و کوئینز بهطور یکسان در سیاستگذاری شهری شنیده شود.
اعضای شورای شهر نیویورک با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند و دوره خدمت آنها چهار ساله است. انتخابات شورا بهصورت غیرحزبی برگزار نمیشود؛ بلکه نامزدها وابسته به احزاب سیاسی هستند که این موضوع به رقابتهای انتخاباتی رنگ و بوی سیاسی میدهد. با این حال، پس از انتخاب، اعضای شورا موظف هستند جدای خطمشی حزبی، منافع عمومی را نمایندگی کنند.
نقش شورا در نیویورک فراتر از نظارت است؛ این سازمان در کنار شهردار، مسئول تدوین و تصویب سیاستهای شهری است. شورا بودجه سالانه شهر را بررسی و تصویب میکند، مقررات محلی را وضع میکند و بر عملکرد سازمانهای اجرایی نظارت دارد. برخلاف بسیاری شهرها، شهردار نیویورک بهصورت مستقل و با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود و عضو شورا نیست؛ بنابراین، رابطه میان شهردار و شورا مبتنی بر همکاری و گاه رقابت سیاسی است که میتواند به تعادل قدرت و افزایش شفافیت منجر شود.
از جمله اقدامات شاخص شورای شهر نیویورک در سالهای اخیر، تصویب قانونی در ۲۰۲۲ بود که به مهاجران غیرشهروند اجازه داد در انتخابات محلی شرکت کنند. این اقدام که با استقبال و البته مخالفتهایی همراه بود، گامی جسورانه در جهت گسترش مشارکت سیاسی و تقویت حس تعلق اجتماعی در میان ساکنان مهاجر شهر محسوب میشد. هدف اصلی این قانون، گسترش مشارکت سیاسی و تقویت حس تعلق اجتماعی در میان ساکنان مهاجر شهر بود و ظرفیت شورای شهر نیویورک برای ورود به حوزههای حساس اجتماعی و بازتعریف مرزهای دموکراسی محلی را نشان داد.
شورای نیویورک همچنین در حوزههایی چون عدالت نژادی، مسکن مقرونبهصرفه و حملونقل عمومی سیاستگذاریهای فعالانهای دارد. این شورا نمونهای از مدل ناحیهمحور، انتخاب مستقیم و تفکیک قدرت اجرایی و قانونگذاری در سطح شهری است که میتواند الگویی برای شهرهای دیگر در جهان باشد.

شورای شهر لندن؛ سیاستگذاری شهری در خدمت پایداری و عدالت محیطی
شورای شهر لندن یکی از سازمانهای محلی قدرتمند در ساختار حکمرانی شهری بریتانیاست. این شورا در قالب «مجمع لندن» فعالیت میکند و اعضای آن از طریق رأی مستقیم شهروندان در انتخابات محلی انتخاب میشوند. ترکیب شورا شامل نمایندگانی از احزاب مختلف است که هرکدام از مناطق انتخاباتی خاصی در لندن نمایندگی میکنند. این تنوع حزبی موجب میشود تصمیمگیریها در شورا با بحثهای سیاسی و کارشناسی همراه باشد و دیدگاههای مختلف اجتماعی و اقتصادی در سیاستگذاری شهری لحاظ شود.
شورا در کنار شهردار لندن که او نیز با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود، مسئولیت تدوین و نظارت بر اجرای سیاستهای کلان شهری را بر عهده دارد. حوزههای تحت پوشش شورا شامل حملونقل عمومی، محیطزیست، مسکن، آموزش، امنیت شهری و توسعه اقتصادی است. برخلاف بعضی مدلها که شهردار توسط شورا انتخاب میشود، در لندن شهردار و شورا هرکدام بهصورت مستقل انتخاب میشوند، اما در عمل باید برای اجرای سیاستها با یکدیگر همکاری کنند. این ساختار دوگانه، نوعی توازن قدرت و نظارت متقابل را در سطح مدیریت شهری ایجاد میکند.
یکی از اقدامات شاخص شورای شهر لندن، طراحی و اجرای طرح «منطقه کمانتشار (ULEZ)» در مرکز شهر بود. این طرح که نخستینبار در سال ۲۰۱۹ اجرا شد، با هدف کاهش آلودگی هوا، محدودیتهایی برای ورود خودروهای آلاینده به مناطق مرکزی شهر اعمال کرد. خودروهایی که استانداردهای زیستمحیطی لازم را نداشتند، باید هزینه اضافی پرداخت میکردند یا از ورود به این مناطق خودداری میکردند. اجرای ULEZ نهتنها موجب کاهش چشمگیر سطح آلایندهها در هوای لندن شد، بلکه بهسرعت به الگویی جهانی در سیاستگذاری محیطی شهری تبدیل شد و شهرهای دیگر همچون پاریس، میلان و برلین نیز مدل مشابهی را بررسی و اجرا کردند.
شورای لندن همچنین در توسعه حملونقل عمومی نقش فعالی دارد. حمایت از گسترش خطوط مترو، بهبود دسترسی به اتوبوسها و ارتقای زیرساختهای دوچرخهسواری از جمله سیاستهایی است که با هدف کاهش وابستگی به خودروهای شخصی و افزایش پایداری شهری دنبال شدهاند. در کنار این موارد، شورا در بازآفرینی فضاهای عمومی همچون پارکها، میدانها و پیادهراهها نیز مشارکت دارد تا کیفیت زندگی شهری را ارتقا دهد و شهر را به فضایی انسانیتر و زیستپذیرتر تبدیل کند.

پاریس؛ انتخاب درونسازمانی و همراستایی سیاسی در مدیریت شهری
ساختار شورای شهر پاریس نمونهای از مدل «رأی مستقیم برای شورا، انتخاب غیرمستقیم برای شهردار» است. در این مدل، شهروندان در انتخابات محلی شرکت میکنند و نمایندگان شورای شهر را بهصورت مستقیم و حزبی انتخاب میکنند. شهر به چند منطقه انتخاباتی تقسیم میشود و هر منطقه تعدادی نماینده به شورا میفرستد. پس از تشکیل شورا، اعضا در یک فرایند درونسازمانی، شهردار را از میان خود برمیگزینند.
این شیوه انتخاب، برخلاف مدلهایی همچون نیویورک که شهردار بهطور مستقیم توسط مردم انتخاب میشود، موجب میشود ترکیب سیاسی شورا نقش تعیینکنندهای در انتخاب شهردار داشته باشد. در عمل، حزبی که اکثریت کرسیهای شورا را بهدست آورد، شهردار را از میان اعضای خود معرفی و انتخاب میکند. این همراستایی سیاسی میان شورا و شهردار، فرایند تصمیمگیری و اجرای سیاستها را تسهیل میکند و از تنشهای اجرایی میکاهد.
شورای شهر پاریس نهتنها نقش قانونگذاری و نظارتی دارد، بلکه در تعیین جهتگیری اجرایی شهر نیز مؤثر است. این ساختار به شورا قدرتی مضاعف میدهد تا در هدایت سیاستهای شهری، از جمله توسعه زیرساختها، برنامهریزی شهری و تخصیص منابع، نقش فعالتری ایفا کند.
نمونه بارز این تأثیرگذاری، تصویب و اجرای طرح «شهر ۱۵ دقیقهای» در سال ۲۰۲۰ است که توسط شهردار آن زمان مطرح شد و با حمایت اکثریت شورا به مرحله اجرا رسید. این طرح با هدف کاهش نیاز به سفرهای طولانی و تقویت خدمات محلی در سطح محلهها، بهسرعت توجه جهانی را جلب کرد و به الگویی برای شهرهای پایدار تبدیل شد و نشان داد که همراستایی سیاسی میان شورا و شهردار چگونه میتواند به اجرای سریع و مؤثر سیاستهای نوآورانه منجر شود.

برلین؛ ساختار حزبی و نقش شورا در عدالت اجتماعی شهری
شورای شهر برلین که در ساختار فدرال آلمان با عنوان «مجلس نمایندگان» شناخته میشود، یکی از سازمانهای کلیدی در حکمرانی شهری این کشور است. اعضای شورای برلین با رأی مستقیم شهروندان و برای دورهای پنجساله انتخاب میشوند. انتخابات شورا بهصورت حزبی برگزار میشود و شهروندان به فهرستهای حزبی رأی میدهند که شامل نامزدهای معرفیشده از سوی احزاب مختلف است. این مدل موجب میشود ترکیب شورا بازتابی از گرایشهای سیاسی شهروندان باشد و احزاب بتوانند نقش مؤثری در سیاستگذاری شهری ایفا کنند.
در برلین شهردار توسط اعضای شورا انتخاب میشود؛ پس از انتخابات، حزبی که اکثریت کرسیها را بهدست آورده یا ائتلافی از احزاب، شهردار را از میان اعضای منتخب شورا معرفی و انتخاب میکند. این ساختار که به مدل پارلمانی شباهت دارد، موجب میشود شهردار و اکثریت شورا از یک جناح سیاسی باشند و در اجرای سیاستها هماهنگ عمل کنند.
همراستایی سیاسی میان شورای شهر و شهردار، به شورا قدرتی مضاعف در هدایت سیاستهای شهری میدهد. نمونه بارز این تأثیرگذاری، تصویب قانون محدودسازی اجارهبها در سال ۲۰۱۹ است. شورای شهر برلین در پاسخ به بحران مسکن و افزایش بیرویه قیمت اجاره، قانونی را تصویب کرد که سقف اجارهبها را برای چند سال ثابت نگه میداشت. این قانون که با حمایت گسترده شهروندان روبهرو شد، نشاندهنده جسارت شورا در ورود به مسائل اجتماعی حساس بود؛ اگرچه بعدها دادگاه قانون اساسی آلمان آن را لغو کرد و بحثهای حقوقی گستردهای پیرامون آن شکل گرفت.
شورای برلین همچنین در حوزههایی چون حملونقل عمومی، انرژیهای تجدیدپذیر، توسعه فضاهای سبز و مشارکت شهروندی نقش فعالی دارد. ساختار حزبی شورا موجب میشود تصمیمگیریها با بحثهای کارشناسی و سیاسی همراه باشند و دیدگاههای مختلف در فرایند قانونگذاری شهری لحاظ شوند.

تورنتو؛ انتخاب مستقیم، اصلاح ساختار و چالش نمایندگی محلی
شورای شهر تورنتو بهعنوان بزرگترین سازمان محلی در کانادا، از اعضایی تشکیل شده است که با رأی مستقیم شهروندان و برای دورهای چهار ساله انتخاب میشوند. هر عضو نماینده یکی از مناطق شهری است و مسئولیت دارد تا منافع ساکنان حوزه انتخابیه خود را در سطح شهر نمایندگی کند. انتخابات شورا بهصورت غیرحزبی برگزار میشود و نامزدها بهطور رسمی تحت پرچم حزب خاصی رقابت نمیکنند، هرچند در عمل بسیاری از آنها وابستگیهای سیاسی شناختهشدهای دارند.
تا سال ۲۰۱۸، شورای شهر تورنتو از ۴۷ عضو تشکیل میشد، اما در اقدامی بحثبرانگیز، دولت ایالتی انتاریو در میانه مبارزات انتخاباتی محلی، قانونی را تصویب کرد که تعداد اعضای شورا را به ۲۵ نفر کاهش داد. این تصمیم با هدف افزایش کارآمدی، کاهش هزینههای اداری و سادهسازی فرایند تصمیمگیری توجیه شد. با این حال، منتقدان آن را تهدیدی برای نمایندگی محلی دانستند، چرا که هر عضو شورا اکنون باید حوزهای با جمعیت بسیار بیشتر را پوشش دهد که میتواند ارتباط مستقیم با شهروندان و پاسخگویی را دشوارتر کند.
شهردار تورنتو نیز با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود و در ساختار شورا عضوی رسمی نیست، اما نقش کلیدی در هدایت سیاستهای اجرایی، ارائه بودجه و مدیریت دستگاه شهرداری دارد. این تفکیک میان سازمان قانونگذار (شورا) و سازمان اجرایی (شهردار) نوعی توازن قدرت ایجاد میکند، اما در عین حال میتواند منجر به تنشهایی میان این دو سازمان شود، بهویژه اگر دیدگاههای سیاسی آنها متفاوت باشد.
با وجود چالشهای ساختاری، شورای شهر تورنتو در حوزههایی چون مسکن مقرونبهصرفه، توسعه پایدار، حملونقل عمومی و خدمات اجتماعی نقش فعالی ایفا کرده است. این شورا همچنین در تدوین سیاستهایی برای مقابله با تغییرات اقلیمی، حمایت از جوامع بومی و ارتقای عدالت اجتماعی در سطح محلهها مشارکت دارد.
بررسی تطبیقی شوراهای شهر در کشورهای مختلف نشان میدهد که دموکراسی محلی میتواند اشکال گوناگونی به خود بگیرد. آنچه در همه این مدلها اهمیت دارد، شفافیت، مشارکت شهروندان و توازن قدرت میان سازمانهای محلی و مرکزی است. تجربههایی همچون «شهر ۱۵ دقیقهای» در پاریس و «حق رأی مهاجران» در نیویورک نشان میدهند که شوراهای شهر میتوانند فراتر از نقشهای سنتی، به موتورهای تحول، نوآوری و عدالت در شهرها تبدیل شوند.



