از ادبیات تا یارکشی ادبی؛ حالوروز این روزهای ادبیات ایران
شکی نیست که پویایی و تکثر، لازمه رشد ادبیات در هر مملکتی است. بااینوجود بهنظر میرسد که در دهههای گذشته مسئله از این حرفها پیشی گرفته است و حالا با احزابی طرفیم که هرکدام شعر را بهعنوان پدیدهای دوممرتبه میبینند و تاکیدشان را بیشتر بر جداییجوییهای فکری قرار دادهاند.
فرارو- جلسات و جشنوارههای ادبی پیوسته بهعنوان محیطی برای همافزاییهای ادبی شناخته میشدهاند. بااینحال، چندوقتی است که این جلسات علاوهبر افت کیفیت، سازوکار صمیمیِ همیشگیشان را نیز -تا حدی- از دست دادهاند.
به گزارش فرارو، سالانه تعدادی جشنواره ادبی در ایران برگزار میشود. بعضی از این جشنوارهها که پیشتر از این برای معرفی چهرههای ادبی و قدردانی از دستاوردهای آنها بودند، این روزها به محلی برای منازعه، خودبرتربینی و مجادلات شبه حزبی تبدیل شدهاند.
از ادبیات تا یارکشی ادبی
همینکه وارد جلسات ادبی این روزها ایران بشوید، با تعداد زیادی از موضعگیریهای ادبی مواجه خواهید شد. البته که این تکثر در آرا، در شرایطی میتواند نشانه پویایی جامعه ادبی باشد. بااینحال، دستاوردهای چند دهه گذشته ادبیات ایران، نشان میدهد که علارغم این فرضیه، این پویایی کاذب گرهی از مشکلات موجود باز نکرده است.
شرایط فعلی شعر در ایران، بیشتر بهنوعی یارکشی ادبی شباهت دارد. شاید بههمیندلیل است که با تعدادی از افراد همیشگی طرفیم که پایهثابت جشنوارههای مختلف هستند. طبیعی است که دراینبین، آنچه بیشتر از همهچیز ضایع و باطل میشود، شان ادبیات بهمثابه میراثی تاریخی است.
بهنظر میرسد که نحلههای مختلف ادبیات این روزهای ایران، بیشتر در پی نوعی برتریجویی هستند. ازاینجهت، کافی است نام داوران یک جشنواره ادبی را بیاورید تا برندگان احتمالی جشنواره نیز از پیش قابل شناسایی باشند. متاسفانه این مسئله تنها مختص جشنوارههای ادبی نیست. با ورود به تعدادی از جلسات ادبی نیز با همین برخوردهای شبه حزبی روبهرو خواهید شد. اگر خوشاقبال باشید و از پیش شاگردی یکی از جلسهداران و منتقدان جلسات را کرده باشید، در این جلسات جایی برای شما هست؛ در غیر این صورت، در بعضی از موارد باید یک گوشه بنشینید و دلوقلوه دادن عدهای را به عده دیگری تماشا کنید.
اگر اقبال فراتر از همه این مسائل با شما یار باشد و فرصت عرضاندامی پیدا کنید، تازه باید نگران این باشید که آیا از مناظر فراشعری مورد تایید حضرات حاضر در جلسه هستید یا نه؛ بهعنوان مثال اگر یک غزلسرای کلاسیک باشید و اهالی جلسه از شاعران –به گفته خودشان- آوانگارد و چهوچه باشند، احتمالا کلاهتان پس معرکه است. اول باید به طرف ثابت کنید که حافظ شاعر بود یا نه و بعد تازه در این مورد کلنجار بروید که چرا در شعرتان بهجای «از» گفتهاید «ز».
بههرحال بهنظر میرسد که این روزها، مسائل فراشعری بیشتر از خود شعر برای جلسهداران و جشنوارهسازان اهمیت دارد تا خود شعر. حتما باید ازپیش خودتان را در یکی از احزاب ادبیای که در بسیاری از موارد اصلا معلوم نیست که از کجا سربرآوردهاند ترجمه کنید. وگرنه بهعنوان عاملی خارجی مورد ارزیابی قرار خواهید گرفت.
شکی نیست که پویایی و تکثر، لازمه رشد ادبیات در هر مملکتی است. بااینوجود بهنظر میرسد که در دهههای گذشته مسئله از این حرفها پیشی گرفته است و حالا با احزابی طرفیم که هرکدام شعر را بهعنوان پدیدهای دوممرتبه میبینند و تاکیدشان را بیشتر بر جداییجوییهای فکری قرار دادهاند؛ آن هم درحالیکه در نهایت هیچیک از طرفین دعوا، حتی یک بیانیه مشخص نیز از خودشان نداشته و ندارند.


