
او از میان کتابهای جدیدی که خوانده، پنج خاطرهنویسی را که بیش از دیگران بر او تاثیر گذاشتهاند معرفی کرده است. این آثار هر یک نگاهی منحصربهفرد به تجربههای زیسته نویسندگانشان دارند؛ از مبارزه برای جایگاه، تا کشف هویت، جدایی از سنتهای خانوادگی، و تلاش برای معنا دادن به رنج و شکست.
گیتس مینویسد که در انتخابهایش به دنبال کتابهایی است که صرفا زندگینامه نباشند، بلکه نوعی درک عمیقتر از رشد، شکست، رنج، و معنای انسان بودن ارائه دهند. برای او، خاطرهنگاریهای خوب پنجرههایی به دنیای درونی افراد هستند. این کتابها عبارتند:
«تاریخچه شخصی»،نوشته کاترین گراهام
کاترین گراهام، ناشر افسانهای روزنامه واشنگتنپست، در این خاطرهنگاری، داستان زندگیاش را از سایه پدر و همسر تا تبدیل شدن به یکی از قدرتمندترین زنان رسانه در آمریکا روایت میکند. بیل گیتس که دوستی نزدیکی با گراهام داشت، این کتاب را نمونهای الهامبخش از رهبری و شجاعت در دورانی میداند که زنان کمتر در جایگاه تصمیمگیری حضور داشتند. مقاومت گراهام در برابر فشارهای سیاسی، بهویژه در ماجرای واترگیت و اسناد پنتاگون، از لحظات برجسته کتاب است.
«در تعقیب امید»،نوشته نیکولاس کریستوف
نویسنده و روزنامهنگار سرشناس، نیکولاس کریستوف، در این کتاب از تجربیاتش در بیش از ۱۵۰کشور مینویسد؛ از جنگ و فقر تا بحرانهای بهداشتی و حقوقبشری. گیتس میگوید مقالهای از کریستوف در سال ۱۹۹۷ درباره مرگومیر کودکان بر اثر اسهال، نقطه عطفی در زندگیاش بود و جهت فعالیتهای نیکوکارانهاش را مشخص کرد. برای گیتس، این خاطرهنگاری نه فقط گزارشی از مصائب جهان، بلکه سندی از تداوم امید در دل تاریکیهاست.
«تحصیلکرده»،نوشته تارا وستوور
تارا وستوور در محیطی منزوی و سنتگرا در آیداهو بزرگ شد. او از دسترسی به آموزش رسمی محروم بود و تنها از راه خودآموزی و پشتکار، به دانشگاه رسید. خاطرات او از فرآیند جدایی از باورهای خانوادگی و رسیدن به استقلال فکری، بازتابی از چالشهایی است که بسیاری برای یافتن صدای خود تجربه میکنند. گیتس این کتاب را روایتی تاثیرگذار از دگرگونی، خودشناسی و رهایی میداند.
«زاده جرم»،نوشته تروور نوآ
کمدین و مجری مشهور، تروور نوآ، در این خاطرهنگاری با طنزی تلخ و تیز، از کودکیاش بهعنوان فرزند یک رابطه غیرقانونی در دوران آپارتاید آفریقای جنوبی میگوید. تجربههای او از طردشدگی، بحران هویت و تلاش برای درک جایگاهش در جامعهای نژادپرست، با لحنی گزنده اما انسانی روایت میشود. گیتس میگوید هرچند خودش هم گاهی احساس «بیجایی» داشته، اما نوآ صاحب تجربهای بسیار خاص و جهانی است که در این کتاب بهخوبی بازتاب یافته است.
«تسلیم»،نوشته بونو
خواننده گروه U۲ در کتاب «تسلیم» پرده از درونیات خود برمیدارد: از کودکیای که با بیتوجهی والدین همراه بود، تا کشمکش درونی میان شهرت و نیاز به عشق و پذیرش. بونو مینویسد که چطور اجرای موسیقی برای میلیونها نفر، نمیتواند جای خالی عاطفی او را پر کند. گیتس این کتاب را الگویی برای نوشتن با صداقت و آسیبپذیری میداند؛ الگویی که در نگارش Source Code از آن بهره برده است.