مجله لیگ برتر انگلیس؛ مروری روی اتفاقات هفته 18 فصل 26-2025

استون ویلا متوقف نمی‌شود؛ رقابت سه‌قطبی قهرمانی لیگ برتر، هیجان‌انگیزتر از همیشه!

اولی واتکینز و مورگان راجرز

نبرد آیندۀ آرسنال و استون ویلا در هفته پیش رو، تکلیف خیلی چیزها را در رقابت قهرمانی لیگ برتر مشخص خواهد کرد. 

طرفداری | در ابتدای فصل با فرم ضعیف استون ویلا، ابداً کسی فکر نمی‌کرد تیم اونای امری بتواند برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان تلاش کند، چه رسد به این‌که مدعی قهرمانی شود.

حالا با پایان سال 2025، کورس سه اسبه‌ای با حضور استون ویلا در رقابت قهرمانی لیگ برتر شکل گرفته است. آرسنال که قبلاً خیالش بابت صدرنشینی راحت بود، حالا باید حسابی مراقب ویلا و منچسترسیتی‌ای باشد که به‌نظر می‌رسد فرم چند سال پیشش را باز یافته است. 

منچستریونایتد 1-0 نیوکاسل؛ گلی زیبا و سه امتیازی که با خوش‌شانسی همراه بود

روبن آموریم بالاخره از خر شیطان پایین آمد و با چیدن یک آرایش جدید و یک گل‌زن تازه، بازی را برد؛ برای هر دوی این‌ها مدتی طولانی منتظر مانده بودیم.

بعد از بیش از یک سال سماجت و لجاجت، سرمربی یونایتد، روبن آموریم، بالاخره در باکسینگ‌دی همه را غافلگیر کرد و بازی را با دفاع چهارنفره شروع کرد. پست تخصصی پاتریک دورگو، وینگ‌بک چپ همیشگی تیم، ناگهان به وینگر راست تغییر کرد؛ چیزی که احتمالاً برای خودش هم به اندازه بقیه غیرمنتظره بود. اما هافبک دانمارکی خیلی زود و بعد از حدود ۴۰ بازی برای یونایتد بالاخره پایش به گل باز شد؛ روی یک کرنر در نیمه اول، توپِ سرگردان را با شوتی محکم تبدیل به گل کرد تا تیم آموریم به شکلی که خودش هم دقیقاً نمی‌دانست چطور و چگونه، از این برتری محافظت کرد.

یونایتد چند مهره کلیدی مثل کاپیتان همیشه مؤثر خود، برونو فرناندز، را در اختیار نداشت، ولی با چنین نمایش‌هایی بازی‌های زیادی را نخواهند برد. نیوکاسل تقریباً در تمام دقایق بازی، به‌جز حدود بیست دقیقه بعد از گل دورگو، تیم برتر زمین بود و در نیمه دوم دو بار با شوت‌های فابیان شار و لوئیس هال تیر دروازه یونایتد را لرزاند.

آن‌ها یک مطالبه نسبتاً جدی برای پنالتی هم داشتند و دو موقعیت طلایی در دقایق پایانی را از دست دادند؛ نیک ولتماده، مهاجم آلمانی، و سپس لوئیس مایلی، مدافع کناری اهل نیوکاسل، هر دو توپ را از موقعیت‌های خوب، بسیار بد و بی‌دقت به خارج فرستادند.

با این حال در بازیِ یونایتد نوعی اراده و استحکام دیده می‌شد که قطعاً برای سرمربی و هواداران دلگرم‌کننده است. آن‌ها روی ضدحملات هم خطرناک ظاهر شدند.

در نیمه دومی که نیوکاسل کاملاً حاکم توپ و میدان بود، یونایتد فقط دو بار درست و حسابی به ضدحمله دست زد و در هر دو صحنه نزدیک به گلزنی شد؛ یک بار بنجامین ششکو توپ را به تیر دروازه کوبید و بار دیگر دیوگو دالو با والی، توپ را از بالای دروازه به بیرون فرستاد.

شاید یونایتدی‌ها استدلال کنند هفته پیش مقابل استون ویلا حقشان بیشتر از چیزی بود که به‌دست آوردند و حالا این مساوات برقرار شده است. در سوی مقابل، نیوکاسل فقط تاوان فرصت‌سوزی‌هایش را داد و به این ترتیب، همچنان در حسرت بهبود نتایج خارج از خانه‌اش ماند.

در این فصل نیوکاسل خیلی کم پیش می‌آید بیرون از خانه این‌قدر خوب بازی کند و دست خالی بازگردد؛ اما همه چیز را هم نمی‌شود گردن بدشانسی انداخت. وولته‌ماده در فصل اول حضورش در لیگ برتر آمار گلزنی بدی ندارد، اما امشب بازی پشت به دروازه و حفظ توپش به‌شدت ضعیف بود و تیمش از این بابت ضربه زیادی خورد.

در حالی‌که آرایش یونایتد عملاً همه را غافلگیر کرد؛ حتی ادی هاو، سرمربی نیوکاسل، را وادار کرد تا خیلی زود دست به تغییر در تیمش بزند، هرچند در ابتدا تأثیر چندانی روی جریان بازی نداشت.

گل فوق‌العاده بازی از کرنر به‌دست آمد، توپ ابتدا با ضربه سر به هوا رفت و وقتی پایین آمد، دورگو با والی‌ای تماشایی از حدود دوازده متری توپ را طوری کوبید که رامزدیل، با وجود شیرجه به سمت توپ، هیچ شانسی برای مهار نداشت.
این گل واقعاً دیدنی بود و جریان بقیه نیمه اول را عوض کرد. نیوکاسل دیگر نتوانست کنترل و تمرکزش را پس بگیرد، در حالی که یونایتد با انرژی و اعتمادبه‌نفس تازه‌ای شروع به بازی کرد.

در ۲۰ دقیقه پایانی بازی تبدیل به یک دیدار واقعاً تماشایی شده بود، فشار نیوکاسل تقریباً بی‌امان بود، اما راهی برای گشودن دروازه پیدا نکرد. موقعیت از دست‌رفته ولتماده در دقیقه ۸۵ خیلی بد بود و ضربه مایلی در وقت‌های تلف‌شده هم دست‌کمی از آن نداشت. در پایان بازی، چهره ادی هاو کاملاً درهم‌رفته بود؛ او حق داشت. دلایل زیادی برای برافروخته بودن وجود داشت.

ناتینگهام فارست 1-2 منچسترسیتی؛ ول‌کن معامله نیستند!

رایان شرکی در چند هفته گذشته برای منچسترسیتی تفاوت‌ساز بود و امروز هم دوباره کار را برای سیتی تمام کرد.
گل فوق‌العاده و تک‌ضرب او در اواخر نیمه دوم، بسیار سخت در برابر فارست جان‌سخت، کاملاً ایده‌آل بود.

هواداران منچسترسیتی این روزها حسابی به همراه بازیکنان خوش می‌گذرانند. همین الان دیدم یکی از هواداران یک کلاه بابانوئل آبی‌آسمانی به ارلینگ هالند داد و پپ گواردیولا با چهره‌ای بشاش به سمت هواداران می‌دود، در حالی که آن‌ها آهنگش را برایش می‌خوانند.

بی‌تعارف اگر جای هواداران آرسنال بودم، کم‌کم نگران می‌شدم. تا چند هفته پیش به نظر می‌رسید امسال توپچی‌ها خیلی راحت به مقام قهرمان لیگ می‌رسند؛ با توجه به این‌که منچسترسیتی فصل را کند شروع کرد و لیورپول، قهرمان کشور، گندکاری به راه انداخت که جمع‌وجور کردنش غیرممکن بود.

اما نه، آرسنال باید آماده باشد تا آخرین لحظه بجنگد، چون این تیم سیتی برای جنگ قهرمانی کاملاً آماده است.
الان شش برد پیاپی در لیگ برتر برای پپ گواردیولا و تیمش ثبت شده و آن‌ها دوباره در اوجِ فرم‌شان هستند.

وقتی آن‌ها تا بهار در کورس رقابت بمانند، معمولاً می‌دانیم آخر فصل چه اتفاقی خواهد افتاد. در این بین مطمئنم آرتتا در ته دل به بخت خود لعنت می‌فرستد که بار دیگر در جدال قهرمانی باید چشم‌درچشم، دوئل دیگری برابر هم‌وطن خود داشته باشد و احتمالاً هواداران آرسنال دوباره کابوس‌های قبلی را به یاد می‌آورند.

حق دارند؛ سیتی ول‌کن معامله نیست و برای دومین هفته پیاپی حتی برای چند ساعت هم که شده، پرچم آبی آسمانی خود را بار دیگر بر قله لیگ برتر کوبیده است.

آرسنال 2-1 برایتون؛ جان به‌ در بردن از امتحانی دیگر

اگر آرسنال قهرمانی لیگ برتر را به‌دست آورد، میکل آرتتا باید تمام تابستان آینده را صرف نوشتن نامه‌های تشکر به بازیکنانی کند که در این هفته‌های سرشار از لطف و خوش‌اقبالی به دادش رسیدند. «گل به خودی‌ها» تبدیل به هدایایی شده‌اند که مدام تکرار می‌شوند.

همان‌طور که در بازی‌های خانگی مقابل وولوز و کریستال پالاس در دو هفته گذشته دیدیم، این مسابقه هم با بخشندگی میهمانان آرسنال همراه بود.

به نام‌های سم جانستون، یرسون موسکرا و مکسانس لاکروآ حالا می‌توانیم جورجینیو روته را هم اضافه کنیم؛ بازیکنی که نقش او بسیار مهم‌تر از آن چیزی شد که در آن لحظه به نظر می‌رسید، وقتی روی کرنری از دکلان رایس، توپ را با سر وارد دروازه کرد تا نتیجه ۲-۰ به سود توپچی‌ها تغییر کند.

آن‌ها کاملاً راحت، خلاق، مشغول «بازی با غذای خود» بودند و فقط در آمار شوت‌ها ۱-۰ جلو بودند، مارتین اودگارد گل زده بود و تیم را مثل یک رهبر ارکستر هدایت می‌کرد، بوکایو ساکا مدام خطا می‌گرفت و از مدافعان رد می‌شد و رایس هم با موفقیت خودش را به یک مدافع راست موقت تبدیل کرده بود. همه‌چیز عالی پیش می‌رفت.

اما بعد بار دیگر لغزش از راه رسید و آرسنال سُر خورد. یک «سوتی» کوچک. همان چیزی است که باعث می‌شود حتی وقتی در حال بردن هستند، باز هم حس کنید شاید همه‌چیز فرو بریزد؛ همان‌طور که در دو فصل دیگر در دوران آرتتا و صدرنشینی در کریسمس روی داده بود.

مثل بازی مقابل وولوز و دیدار برابر پالاس، به ترتیب در لیگ و مرحله یک‌چهارم نهایی کارابائو کاپ، این مسابقه هم بسیار سخت‌تر از آن شد که باید می‌شد.

از دل نمایشی که تا آن لحظه به طرز ناامیدکننده‌ای بی‌روح بود، برایتون ناگهان جان گرفت و اجازه یافت با گل دیگو گومز یکی از گل‌ها را جبران کند. اگر داوید رایا با یک واکنش خیره‌کننده و نوک انگشتانش توپ را به کرنر نفرستاده بود، خدا می‌داند یانکوبا مینتِه می‌توانست خیلی زود بازی را ۲-۲ کند.

در دل این سه امتیاز برای آرسنال، یک «نکته» دیگر هم وجود دارد. اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم، و باید هم این‌طور باشیم، چون آرسنال شایسته کمی حسن‌نیت است؛ توپچی‌ها در عین نمایش‌هایی نه‌چندان قهرمانانه، مدام راهی برای پیروزی پیدا می‌کنند؛ چه از طریق ضربات ایستگاهی، چه با جنگیدن و چه خلق موقعیت‌هایی که منجر به گل به خودی می‌شود. آن‌ها در چهار بازی گذشته چهار گل گرفته‌اند و همراه با این گل‌ها، به صدر جدول لیگ برتر و نیمه‌نهایی یک جام (کارابائو) رسیده‌اند. این به‌تنهایی نکته بسیار مهمی برای تیمی است که بی‌صبرانه می‌خواهد به قهرمانی دست پیدا کند.

اما شاید باید نگران آسیب‌پذیری‌هایی هم باشیم؛ مشکلاتی در زمانی که تیم از نظر نتیجه برتری دارد، خود را نشان می‌دهد. اما با توجه به این‌که منچسترسیتی مثل اژدهایی با آتشی هولناک بر گردن آرسنال می‌دمد و مصر و متمرکز پشت سر آن‌ها در حال حرکت است، شاید وقت یکی از آن نمایش‌های «اعلان قدرت» رسیده باشد؛ نمایشی که سر و صدای بیرونی را خاموش کند و دوباره مقداری از «ابهت» آن‌ها را برگرداند، چون در حال حاضر رقبایشان حس می‌کنند همیشه راهی برای بازگشت به بازی وجود دارد. در این فصل سیتی هرگز چنین دلگرمی‌ای به حریفان نمی‌دهد و شاید این تنها نقطه‌ای باشد که آرسنال در مقابل سیتی در آن کم می‌آورد.

پنج بازی. ۱۲ گل. و کلی داستان و درام که بتوان از آن یک سریال چندقسمتی ساخت. خلاصه‌اش این است: با سوت پایان، میکل آرتتا شبیه مردی بود که بار دیگر نفسی به‌راحتی کشید و آرسنال همچنان در صدر جدول لیگ برتر است. با هر بازی‌ای که منچسترسیتی می‌بَرد، فشار روی توپچی‌ها بیشتر می‌شود. اما در دو باری که تا الان از آن‌ها «امتحان گرفته شد»، تیم میکل آرتتا پاسخ را به هر شکلی داده است، ولی امتحان‌های بسیاری در پیش است.

برنلی 0-0 اورتون؛ تیم پارکر غزل خداحافظی را از الان سر داده است

برنلی مقابل اورتون؟ از آن صفر-صفرهای باطل و وقت‌حرام‌کن. زمانی‌که تماشاگران از استادیوم خارج می‌شدند و هر آن‌کس که به تماشای این بازی نشسته بود، پیشِ خود فکر می‌کرد؛ کار بهتری در ۳ روز مانده به پایان سال برای انجام دادن نداشته است؟

مشکل برنلی در گل‌زنی شهرۀ خاص و عام است؛ تیم اسکات پارکر حتی یک شوت در چارچوب مقابل تیم نصفه‌ونیمۀ اورتون ثبت نکرد. آن‌ها حتی یک‌بار هم جوردن پیکفورد را به واکنش وادار نکردند و همین باعث شد تعداد گل‌های خانگی‌شان در این فصل لیگ برتر روی عدد ۷ بماند؛ بدترین آمار در بین تمام تیم‌های لیگ. برنلی غزل خداحافظی را مدت‌هاست سر داده است.

لیورپول 2-1 وولورهمپتون؛ یک بعدازظهر معمولی نبود

لیورپول در این فصل هیچ‌وقت کار را برای خودش آسان نمی‌کند. ولی قرمزها سه امتیاز دیگر به‌دست آوردند و به رتبۀ چهارم لیگ برتر رسیدند. اما ولوز همچنان در قعر جدول گیر کرده است و اصلاً راه گریزی ندارد.

لیورپول با دو گل در عرض دو دقیقه به آن‌چه که می‌خواست دست یافت. رایان خرافنبرخ با یک ضربۀ خوب بعد از حرکت هوشمندانۀ جرمی فریمپونگ در نقش گل‌ساز، و بعد فلوریان ویرتس که بالاخره در لیگ برتر گل زد. ویرتس فوق‌العاده بوده و واقعاً مستحق این گل. شاگردان راب ادواردز از ابتدای بازی با دفاع کردن فقط برای زنده ماندن مقاومت می‌کردند و تاوانش را پرداخت کردند.

در مجموع، بازی بی‌روح و کم‌رمقی بود. لیورپول زور زد، وولوز هم تلاش کرد و در نهایت، قهرمان فصل گذشته با زحمت از خط پیروزی عبور کرد.

مهم بود فلوریان ویرتس به گل رسید؛ گلی تعیین‌کننده بود. ستارۀ آلمانی با چند لمس فوق‌العاده، تماشاگران را به وجد آورد؛ طوری توپ را مهار و کنترل می‌کرد که انگار توپ از پارچه است و کفش‌های او چسبی دارد. توانایی او در حفظ توپ خیره‌کننده بود.

ویرتس تلاش کرد لیورپول را از «نمایش معمولی» فراتر ببرد، اما کار ساده‌ای نبود و ولوز حسابی کار را سخت کرد. آن‌ها در آستانۀ سقوط هستند و الان با برابری با یک رکورد ناخوشایند کنار بولتون واندررز در فصل ۰۳-۱۹۰۲ قرار گرفته‌اند: یک تیم سطح اول که در ۱۸ بازی ابتدایی فصل حتی یک پیروزی هم به‌دست نیاورده است.

با این حال، راب ادواردز، سرمربی جدید وولوز، احتمالاً آنفیلد را با حسی مثبت ترک کرده است. وولوز با قلب و تعصب بازی کرد و اگر کمی کیفیت بیشتری داشتند، می‌توانستند مشکلات خیلی بزرگ‌تری برای لیورپول ایجاد کنند؛ مخصوصاً وقتی در دقایق پایانی برای گل تساوی فشار می‌آوردند.

ویرتس در برنامۀ مسابقۀ روز گفت:

در ۲۰ دقیقه پایانی، کارمان را کمی سخت کردیم، نمی‌توانم توضیح بدهم چرا. باید این را عوض کنیم. این همان شکلی است که می‌خواهیم باشیم؛ می‌خواهیم آن بالا باشیم و صدر جدول را در اختیار داشته باشیم. شروع فصل برای ما آسان نبود، اما داریم بهتر می‌شویم و امتیاز می‌گیریم.

بسیاری از حرف‌های ویرتس درست بود؛ مخصوصاً اشاره‌اش به شروع دشوار. این فصل لیورپول واقعاً در فشار و بحران بود و در شرایط عادی، اگر این نمایش را می‌دیدی، کلی ایراد و نقطۀ ضعف در عملکردشان پیدا می‌کردی.

اما در این روز، هر قضاوتی باید با احتیاط و ملایمت انجام شود. این بعدازظهر برای هیچ‌کس آسان نبود و قبل از سوت آغاز بازی، یک یادآوری تلخ و تکان‌دهنده از چیزهای واقعاً مهمِ زندگی به چشم می‌آمد؛ که توی ذوق آدم می‌زد؛ وقتی دو پسربچۀ کوچک، در محوطۀ جریمه مقابل سکوهای «کاپ» می‌دویدند و بازی می‌کردند.

آخرین باری که آن‌ها این‌جا بودند، ۲۵ می بود؛ روزی پر از رنگ و شادی. آن موقع هم پیراهن لیورپول به تن داشتند، آن‌قدر برایشان بزرگ بود که دست‌وپای کوچک‌شان زیر پیراهن گم شده بود. چند قدم آن‌طرف‌تر، پدرشان با غرور آن‌ها را تماشا می‌کرد که مدال قهرمانی لیگ برتر از گردنش آویزان بود.

هفت ماه بعد، دینیس و دوارته ژوتا دارند تلاش می‌کنند با زندگی بدون پدرشان، دیوگو، کنار بیایند. این مسابقه‌ای میان دو تیم سابق او بود؛ فرصتی برای دو گروه هوادار تا یاد او را گرامی بدارند؛ به شکلی عجیب تراژیک و سوررئال.

به این فکر می‌کنی چند تا از بچه‌های هم‌سن‌وسال دینیس و دوارته، در کریسمس امسال، با هدایایی چون توپ‌هایی به اندازۀ قد خودشان و پیراهن‌های جدید تیم محبوبشان در خانه و حیاط، مقابل پدر خود دویده‌اند و به توپ لگد زده‌اند؟

کنار زمین، همسر ژوتا، روت، سعی می‌کرد لبخند بزند؛ در حالی‌که ویرجیل فن‌دایک حواسش به دو پسر او بود؛ اما از چهره‌اش کاملاً پیدا بود قلبش بدجوری شکسته که شاید هیچ‌وقت کامل ترمیم نشود.

پس نه؛ این بعدازظهر، روزِ نتیجه‌گیری و تحلیل‌های معمول نبود. روزی بود که باید از آن عبور می‌کردی. برای آن‌هایی که پیراهن طلایی ولوز را به تن داشتند، در دقیقۀ هجدهم آواز خواندند و آن‌هایی که قرمز پوشیده بودند، در دقیقۀ بیستم همراهشان شدند؛ هر دو گروه، در عشق به ژوتا و برادرش آندره سیلوا متحد شدند.

آرنه اسلوت، سرمربی لیورپول، در این باره گفت:

سخت بود، اما از یک نظر، خاص و زیبا هم بود. دنیای فوتبال نشان داد در چنین لحظاتی چطور باید رفتار کند. هواداران ما از وقتی این تراژدی رخ داد، فوق‌العاده بودند. در هر لحظه دقیقاً همان کاری را کردند که آدم انتظار دارد برای گرامی‌داشت یاد او انجام بدهند. امروز هواداران تیم میهمان هم نشان دادند که این موضوع فقط درباره هواداران ما نیست. در دقیقۀ هجدهم آن‌ها شروع به خواندن کردند، هواداران وولوز و هواداران ما همه دست زدند و در دقیقۀ بیستم، این بار برعکس شد. شما خوب می‌دانید که هواداران انگلیسی چقدر خاص هستند و امروز این را به تمام دنیا نشان دادند.

راب ادواردز هم با این احساسات موافق بود. بازیکنان وولوز جمعه‌شب به آنفیلد رفتند تا در «باغ گل‌ها»، محل یادبود ژوتا، ادای احترام کنند. ادواردز گفت:

لحظه‌ای واقعاً تأثیرگذار و احساسی بود، مخصوصاً برای اعضای کادر فنی و بازیکنانی که او را خیلی خوب می‌شناختند. فکر می‌کنم با حضور خانواده‌اش در این‌جا، ادای احترام کار درست و بجایی بود. هر دو باشگاه و تماشاگران دو تیم واقعاً خیلی باکلاس و محترمانه رفتار کردند.

برنتفورد 4-1 بورنموث؛ زنبورها با زهر «شاده» مهمان را بدرقه کردند

کوین شاده، مهاجم آلمانی، با نمایشی باکیفیت یک هت‌تریک «کامل» ثبت کرد.

یک هت‌تریک واقعاً قشنگ؛ پای راست، پای چپ و ضربۀ سر. از این کامل‌تر نمی‌شود. شاده در این بازی از آنتوان سمنیو، بازیکن بورنموث، درخشان‌تر ظاهر شد؛ کسی که به‌شدت صحبت از این است با باز شدن پنجرۀ نقل‌وانتقالاتِ هفتۀ آینده، بند فسخ قراردادش را فعال کند و به منچسترسیتی بپیوندد.

سمنیو تنها نکتۀ روشن در نمایش تیره‌وتار شاگردان آندونی ایرائولا بود. مهاجم غنایی در دقایق پایانی سومین گلش در سه بازی را به ثمر رساند تا نشان دهد تیمی که از اکتبر به بعد رنگ برد را ندید، چقدر دلتنگ او خواهد شد.
تیم کیت اندروز در همۀ جنبه‌های بازی حاکم بود؛ سرعت و قدرت زنبورها چیزی فراتر از توان تحمل میهمانان بود.

وستهم 0-1 فولام؛ مهمان سه امتیاز را قاپ زد

دقیقۀ ۸۵، دفاع فاجعه‌بار وست‌هم باعث شد فولام توپ را به محوطۀ ۱۸ قدم برگرداند و رائول خیمنس با ضربۀ سر توپ را وارد دروازه می‌کند. «کاتیجرز» ۳ امتیاز خوب دیگر را در دربی لندن قاپ زدند.

پیروزی سرِ ظهرِ منچسترسیتی مقابل ناتینگهام فارست، به شاگردان نونو اسپیریتو سانتو این فرصت را داده بود تا فاصله‌شان با رتبۀ هفدهم را فقط دو امتیاز کاهش بدهند، اما در عوض، بعد از اولین بازی از یک سلسله مسابقه که روی کاغذ «قابل بردن» به‌نظر می‌رسد؛ برایتون و فارست که هنوز باید به شرق لندن بیایند و در میانۀ آن‌ها سفری به زمین وولوزِ قعرنشین؛ آن‌ها همچنان پنج امتیاز پایین‌تر از منطقۀ امن جدول باقی ماندند.

فضای چندان شادی در استادیوم لندن حاکم نبود؛ هواداران در جدیدترین اعتراض خود علیه مالک باشگاه، دیوید سالیوان، و نایب‌رئیس، کارن بردی، کارت‌های قرمز بالا گرفتند و شعار «هیئت‌مدیره را برکنار کنید» سر دادند.

چلسی 1-2 استون ویلا؛ شیرها با شکستن رکورد 111 ساله در قلب رقابت قهرمانی ایستاده‌اند!

زمانی‌که قبل از بازی به آمار نگاه می‌کردم، اگر هوادار استون ویلا بودم، احساس اطمینان و امیدواری می‌کردم. نه فقط به این خاطر که ویلا در بهترین فرمی قرار داشت که در چند دهۀ اخیر از آن‌ها دیده‌ایم، بلکه به خاطر آمار اخیرشان مقابل چلسی؛ واقعاً چشمگیر بود.

استون ویلا طبق آمار، سه تا از پنج بازی اخیرش در لیگ برتر مقابل چلسی با هدایت اونای امری را برده است (یک مساوی، یک باخت)؛ این تعداد برد برابر است با مجموع بردهای آن‌ها در ۲۰ بازی قبلی‌شان مقابل چلسی پیش از آمدن سرمربی اسپانیایی (۳ مساوی، ۱۴ باخت).

اما وقتی نیمه تمام شد، خدا را شکر کردم. یکی از کسل‌کننده‌ترین نیمه‌اول‌هایی که ممکن بود ببینیم؛ ویلا حقیقتاً افتضاح بود و نیمه با برتری چلسی پایان یافت. آبی‌ها بدون این‌که خیلی فوق‌العاده باشند، کاملاً مسلط بودند، در حالی که استون ویلا واقعاً بد بود؛ اصلاً شبیه تیمی نبود که ۱۰ بازی آخرش را پشت سر هم برده باشد.

فکر می‌کردم چطور ممکن است؟ بعید می‌دانم در نیمۀ دوم همین‌قدر ضعیف بازی کنند. اونای امری حتماً تغییراتی ایجاد خواهد کرد.

امری واتکینز را وارد کرد که عاشق استمفورد بریج است. چلسی دیگر حتماً باید از دست واتکینز به ستوه آمده باشد؛ هر بار که به بریج می‌آید، کار دستشان می‌دهد.

بعد از پایان، واتکینز به اولین بازیکن در تاریخ لیگ برتر تبدیل شد که سه بار در استمفورد بریج مقابل چلسی گل پیروزی‌بخش را زده است. در نیمۀ دوم همه‌چیز زیرورو شد و ویلا از پنج بازی بدون گل تا ۱۱ برد پیاپی رسید.
موفقیت اخیر ویلا باعث شد با رکورد تاریخی باشگاه که ۱۱۱ سال پابرجا بود، برابری کند: ثبت ۱۱ پیروزی پیاپی در تمام رقابت‌ها.

این رکورد پیش‌تر در مارس ۱۹۱۴ و سپتامبر ۱۸۹۷ ثبت شده بود. بعد از آن نیمۀ اول تا شکستن رکورد، خارق‌العاده است.
ویلا شبیه بوکسوری بود که روی طناب تکیه داده بود تا در برابر ضربات حریف سقوط نکند؛ آن‌ها ضربات را تحمل کردند و ناگهان در نیمۀ دوم بازگشتند و بازی را بردند.

ظاهراً نمی‌شود هیچ‌وقت از این تیم ویلا قطع امید کرد. خیلی آدم را یاد تیم لیورپولِ فصل ۲۰-۲۰۱۹ می‌اندازند که به قهرمانی رسید؛ همیشه عقب می‌افتادند، اما یک راهی برای بردن پیدا می‌کردند.

حالا امتیازاتی که در این فصل از موقعیتِ عقب‌افتادگی در رقابت‌ها گرفته‌اند، به ۱۸ امتیاز رسیده است؛ واقعاً رقم عجیبی است. در واقع، در سه فصل اخیر لیگ برتر، استون ویلا با ۵۴ امتیاز، بیشتر از هر تیم دیگری در لیگ از وضعیتِ عقب‌بودن امتیاز گرفته است. شاگردان اونای امری تا آخرین لحظه می‌جنگند و بی‌جا نیست با ۳ امتیاز فاصله با آرسنال، رقابت قهرمانی را به کورس سه‌نفره‌ای تبدیل کرده‌اند.

بعد از آن‌که ویلا در ۴۵ دقیقۀ اول کاملاً از سوی چلسی تحقیر و تحت سلطه قرار گرفت، سه تعویض هم‌زمانِ اونای امری در شروع نیمۀ دوم، جریان بازی را عوض کرد. یکی از بازیکنان تعویضی‌اش، اولی واتکینز، چهار دقیقه بعد از ورود به زمین گل تساوی را زد و شش دقیقه مانده به پایان، با یک ضربۀ سر فوق‌العاده گل برتری را هم به ثمر رساند.
چنان‌که اشاره شد، یازدهمین پیروزی پیاپی ویلا در تمامی رقابت‌ها و هشتمین برد متوالی‌شان در لیگ. آن‌ها حالا تیمی هستند که به یاد نمی‌آورند چه زمانی شکست خورده‌اند؛ هفته‌ی آینده به امارات می‌روند و احتمالاً کاملاً باور دارند می‌توانند از آن‌جا هم سربلند بازگردند.

مارسکا، محروم از حضور روی نیمکت، مدت زیادی از نیمۀ دوم را در جایگاه خبرنگاران، با سری در دست، به نظاره نشست؛ در حالی که ویلا با برد ۲-۱، چلسی را ده امتیاز پشت سر خود گذاشت و آن‌ها را بیرون از سهمیۀ لیگ قهرمانان قرار داد. از قبل هم شایعاتی بود که جایگاه مارسکا در چلسی متزلزل شده؛ این شکست فقط فشارها را روی او چند برابر کرد.

چلسی باید در نیمۀ اول کار را تمام می‌کرد؛ جایی‌که ویلا حتی یک شوت در چارچوب نداشت. آبی‌ها به‌خاطر فرصت‌سوزی‌هایشان، در نیمۀ دوم تاوان سنگینی دادند؛ جایی که ویلا مثل یک تیم کاملاً متفاوت ظاهر شد.
پیش از بازی گفته می‌شد این مسابقه جدالی میان پالمر و راجرز خواهد بود و خیلی زود مشخص شد چلسی قصد دارد راجرز را از ریتم بیندازد.

چلسی مالک مطلق جریان بازی بود. کایسدو و انزو فرناندس وسط زمین را در اختیار داشتند و گارناچو از سمت چپ چلسی بارها و بارها مَتی کَش را به دردسر انداخت. ویلا به‌زور مقاومت می‌کرد و فقط مسئلۀ زمان بود که چلسی این برتری را با گل همراه کند.

این اتفاق ۹ دقیقه مانده به پایان نیمۀ اول رخ داد؛ وقتی جیمز یک کرنر را با دقت به تیر اول فرستاد. مارتینز آن‌قدر مشغول هل دادن و کنار زدنِ بازیکنان چلسی در محوطه بود که اصلاً در جای درستی قرار نداشت؛ توپ از میان آن شلوغیِ بازیکنان گذشت، به ژوائو پدرو برخورد کرد و مستقیماً وارد دروازه شد.

چلسی نزدیک بود هفت دقیقه بعد از شروع نیمۀ دوم اختلاف را دو برابر کند. روبرت سانچس با یک پرتاب سریع، پالمر را صاحب توپ کرد تا ضدحملۀ برق‌آسایی را شکل بدهد؛ پالمر یک «یک‌دو»ی دیدنی بازی کرد و توپ را روی خط شش‌قدم برای گارناچو فرستاد تا فقط آن را بغل‌پا به تور برساند. اما درست لحظه‌ای که گارناچو پای راستش را عقب کشید تا ضربۀ نهایی را بزند، جان مک‌گین با تکلی سرخورده خودش را رساند و توپ را به اوت فرستاد.

تا این‌جای کار، ویلا کاملاً زیر فشار له شده بود. بعد از آن، اونای امری سه تعویض هم‌زمان انجام داد و واتکینز، جیدون سانچو و آمادو اونانا را به میدان فرستاد؛ ویلا جان تازه‌ای گرفت و در مقابل، چلسی آرام و خسته به نظر رسید.
با گل اول واتکینز، هواداران ویلا در سکوهای «شِد اِند» دیوانه‌وار شادی می‌کردند و مارسکا، ناتوان از هر واکنشی، روی صندلی‌اش فرو رفت.

از این لحظه به بعد، همه‌چیز به سود ویلا بود. انگار آن‌ها چلسی را با نسخۀ خودشان به دام انداختند. ناگهان ویلا غیرقابل مهار شد. پالمر تعویض شد و به‌شدت عصبانی به نظر می‌رسید؛ بقیۀ شب را در حالی که خودش را در کاپشنش فرو برده بود، پشت سر گذاشت. ناراحتی پالمر تا حدی شاید به این خاطر بود که دوئلش را به راجرز باخت. پالمر در جریان بازی محو شد، اما راجرز هرچه به پایان نزدیک شدیم، بهتر و تأثیرگذارتر شد؛ در نهایت هم این او بود که از کوکوریا و از هواداران چلسی که مسخره‌اش می‌کردند و او را «نسخۀ ضعیف پالمر» می‌خواندند، انتقام گرفت.

شش دقیقه مانده به پایان بازی، یوری تیلمانس از سمت راست ویلا کرنری را روی دروازه فرستاد؛ واتکینز در فاصلۀ حدود ۱۰ متری از دروازه بلند شد و ضربۀ سری کوبنده و استثنایی به توپ زد، به‌طوری که توپ از دستِ ناامید سانچس در گوشۀ دروازه جای گرفت.

مارسکا در حالی‌که سرش را در دستانش گرفته بود، نظاره‌گر شادی دسته‌جمعی بازیکنان ویلا و دویدن‌های دیوانه‌وار امری در کنار خط بود. هواداران ویلا فریاد می‌زدند: «ما داریم قهرمان لیگ می‌شیم، ما داریم قهرمان لیگ می‌شیم.»

مارسکا و تیمش خارج از هر رقابتی قرار دارند، اما امری و سربازانش حالا درست در قلب رقابت قهرمانی ایستاده‌اند. هفته‌ی آینده ویلا به مصاف آرسنال در لندن می‌رود. نبردی تب‌آلود، پرشور و با آدرنالین بالا خواهد بود.

ساندرلند 1-1 لیدز یونایتد؛ گلزنی کالورت لوین و شکست‌ناپذیری خانگی ساندرلند ادامه یافت

در دیدار صعودکنندگان این فصل، دومینیک کالورت‌لوین برای ششمین بازی پیاپی گل‌زنی کرد تا روند شکست‌ناپذیری لیدز را به پنج بازی برساند و بار دیگر، مانند واتکینز، به توماس توخل یادآوری کند ذخیرۀ خوبی برای هری کین خواهد بود.

سیمون ادینگرا با به ثمر رساندن اولین گلش از زمان پیوستن به ویرساید، بلک‌کتس را پیش انداخت، اما لیدز تنها دو دقیقه پس از شروع نیمۀ دوم بازی را برابر کرد؛ جایی که کالورت‌لوین با یک ضربۀ دقیق، یک حرکت تیمی زیبا را به پایان رساند. این یک امتیاز باعث شد ساندرلند همچنان در این فصل لیگ برتر، در خانه شکست‌ناپذیر بماند.

کریستال پالاس 0-1 تاتنهام هاتسپر؛ پایانی سال، تلخ و شیرین بود

تاتنهام چقدر به این برد نیاز داشت. آن‌ها در برابر بمباران عقاب‌ها دوام آوردند.

چند هفته‌ی سختی برای اسپرز بود؛ آن‌ها فقط یک برد در هشت بازی اخیر لیگ‌شان داشتند. خیلی مهم بود که به این‌جا بیایند و سه امتیاز را بگیرند و خب، دقیقاً همین کار را کردند. بازی قشنگی نبود، اما لازم هم نبود که زیبا باشد. این برد فشار را روی توماس فرانک تا حدی کم می‌کند.

سلهرست پارک جای راحتی برای نتیجه گرفتن نیست، اما کریستال پالاس واقعاً روند خوبش را از دست داده است.
این بدترین نمایشی است که از آن‌ها دیده‌ایم، از زمانی که الیور گلاسنر هدایت تیم را بر عهده گرفته است؛ چه از نظر عملکرد و چه از نظر نتیجه.

در واقع، آن‌ها برای اولین بار از اکتبر ۲۰۲۴ سه بازی پیاپی لیگ برتر را باخته‌اند. همچنین این نخستین بار است که از دسامبر ۲۰۲۳ سه شکست پیاپی خانگی در لیگ، در سل‌هرست پارک متحمل می‌شوند.

پایان تلخ سال ۲۰۲۵ برای پالاس و شیرین برای اسپرز.

پیشنهادی باخبر