پشت پرده سیاست ترور رژیم صهیونیستی؛ مقاومت تنها مانع در برابر تجاوزگری اشغالگران
رژیم صهیونیستی از زمان توافق آتشبس با لبنان در یک سال پیش، هزاران مورد نقض آتشبس در لبنان و کمتر از دو ماه پیش در غزه مرتکب شده است.
با این حال، ترور فجیع هیثم طباطبایی، فرمانده نظامی حزبالله و پیش از آن، ترور علاء الحدیدی، فرمانده ارشد حماس نشان دهنده تشدید کیفی نقض آتشبس از طرف رژیم صهیونیستی است. این یک اقدام پیشگیرانه علیه قوانین درگیری است که رژیم صهیونیستی اعمال کرده و جنگ را به مجموعهای از عملیات هدفمند تبدیل کرده است.
هرگونه پاسخی از طرف مقاومت به عنوان فروپاشی آتشبس تلقی میشود، زیرا آمریکاییها با موفقیت خود را بهعنوان شریک و داور تثبیت کردهاند؛ آیا مقاومت اجازه خواهد داد که این واقعیت در آینده نزدیک یا دور ادامه یابد؟
عرصه رویارویی فعلی، بذر تحولات قریبالوقوع را در سراسر منطقه در خود حمل میکند؛ این تحولات با هدف هموار کردن راه برای راهاندازی رسمی پروژه موسوم به «اسرائیل بزرگ» انجام میشود.
مقاومت در فلسطین، لبنان و محور گستردهتر مقاومت، مانع بزرگی در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی بوده است؛ اکنون رژیم صهیونیستی در سراسر منطقه بمباران و حمله میکند. در حالی که نتوانسته اراده خود را تحمیل کند و مجبور به پذیرش آتشبس شده است، جرأت نکرده است حمله دیگری را آغاز کند و منتظر فرصت امنیتی و سیاسی جدیدی برای تکمیل آنچه آغاز کرده است یا دستکم اینطور فکر میکند، است.
در همین حال، این تجاوز در فلسطین، لبنان و سوریه در حال تشدید است، در حالی که مقاومت این حملات را بدون تلافی نظامی مهار کرده است؛ این امر بار دیگر مسئله میدان نبرد و چشماندازهای درگیری را مطرح میکند.
مقاومت در غزه و لبنان، حتی با وجود تشدید ضربات علیه آن، محکم ایستاده، سلاحهای خود را نگه داشته و نفس تازه میکند.
صهیونیستها میدانند که زمان در حال گذر است؛ تا زمانی که مقاومت در لبنان صریحا از خلع سلاح خودداری میکند و در غزه این امر را به وجود دولت فلسطین مرتبط میداند و آن را یک مسئله داخلی فلسطین میداند، واقعیت طبق این رویکرد، به تشدید جنگ لفظی اشاره دارد.
در حالی که مقاومت در این مرحله از وارد کردن آسیب نظامی به دشمن خودداری کرده است، روزها را میشمارد و تلاش میکند بر وضعیتی که زبان آتش، غیرنظامیان را هدف قرار داده، غلبه کند؛ پیام ناگفته آن، مهار اقدامهای خود تا زمانی است که صهیونیستها مجبور به توقف تجاوزات خود شوند، یا تا زمانی که مقاومت توانایی مهار جنایات خود را بازیابد.
- بیشتر بخوانید:
- تشدید تنش در جنوب لبنان؛ آمریکا به دنبال پیشبرد سناریو رژیم صهیونیستی است
- تشدید تجاوزهای رژیم صهیونیستی؛ نقصهای ساختاری در سیاست لبنان
توانایی مقاومت در حفظ سلاحهای خود و مقابله با چالشها در این زمینه، بهعنوان یک موضوع دکترین، فرهنگ و سبک زندگی، پایگاه حمایتی مقاومت و ظرفیت آن را برای غلبه بر این سختیها تقویت میکند. مهمتر از همه، این امر گفتمان فکری مقاومت را در زمانی که رژیم صهیونیستی، به همراه همدستان خود، با ایجاد حق انحصاری بمباران و کشتن، روی نفوذ به مبانی فکری و روانی ایدئولوژی مقاومت شرطبندی میکنند، احیا میکند.
هدف بلندمدت، از بین بردن چارچوب فکری مقاومت و شرطی کردن مردم برای پذیرش هزینه رویارویی است.
زمان رژیم صهیونیستی در این وضعیت ناپایدار که با ترورهای اخیر وارد مرحلهای شتابیافته شده است، رو به اتمام است؛ در حالی که ممکن است باور کند که عدم پاسخ نشاندهنده ضعف است و با کوچکترین اطلاعات جدید، ترورهای بیشتری را تشویق میکند، نفس خود را حبس میکند، زیرا میبیند که دشمنش منتظر نقطه بیبازگشت است.
صهیونیستها متوجه خواهند شد که در یک چرخه معیوب گرفتار شدهاند، پس از موفقیت در ترورها و کشتارها، تنها عواقب هفتم اکتبر در غزه و همچنین شکستهای میدانی خود در روستاهای مرزی با لبنان را که بهوضوح در موجودیت خودشان بهعنوان واقعیتهای اساسی مشهود است، خواهند یافت.
روحیه مقاومت، در پایداری و مقاومت خود، ایجاد اقدام در زمان خود را هر چقدر هم که در آینده نزدیک طول بکشد، میپذیرد.
وضعیت در لبنان و غزه، مانند کرانه باختری، از هر نظر بیثبات و خونین باقی مانده است و تنها در هدف قرار دادن بیشتر غیرنظامیان در غزه، یک جناح آسیبپذیر که برای سرکوب جنبشهای مقاومت استفاده میشود، متفاوت است.
انتهای پیام/
پیشنهادی باخبر
تبلیغات




