تیم ملی به ازبکستان باخت و مثل همیشه داوری مقصر اصلی این نتیجه از نظر بازیکنان و مربیان ما بود. کسانی که دوست دارند در هر شرایطی کنار تیم ملی و سر کار و شغل خود بمانند و یاد گرفته اند چطور کمبودها و ضعف های عملکردی خود را توجیه کنند و آدرس غلط بدهند. اما هیچ میدانید چه چیزی بدتر از این «قلب واقعیت» است؟ بدتر از نادیده گرفتن شور و شعور مخاطبی که بازی را دیده؟
تغییر معنای کلمات! به خصوص کلماتی که در ذهن جامعه، جایگاهی با ارزش دارند. اگر دقت کنید، میبینید که در این سالها ما چطور با کلمات با ارزشی همچون «استاد» یا «دکتر» برخورد کردهایم و جایگاه آنها در ذهن مردم و ادبیات جامعه، تا حد یک برچسب زمخت، تنزل یافته است.
حالا نوبت به کلمه «مدیریت» رسیده! در بازی با ازبکستان همه می دیدیم چه می شد و می شنیدیم که کارشناس مهمان برنامه و گزارشگر تلویزیونی چه می گفتند! با اینکه در پی هر صحنه داوری، احمدی پیامکهای داوران باتجربه ما را میخواند که جملگی در تایید تصمیم داور بود، اما باز آن انتها میگفت: «داور میتوانست مدیریت کند!»
اصلاً چه کسی گفته که داور بجای قضاوت بر مبنای قوانین، باید در زمین مدیریت کند؟ چه کسی گفته وظیفه داور این است که کاری کند که تیم ما برنده از زمین بیرون بیاید؟ این فرهنگ غلط از زمان به میدان آمدن پول در فوتبال ایران، به وجود آمد که انگار همه وظیفه دارند در خدمت ما باشند، چون پول خرج کردیم!
دهه ۷۰ و زمان لیگ آزادگان، اولین بار یک داور سرشناس در پاسخ به سوال مجری برنامه ۹۰ که چرا هند پنالتی به این وضوح را نگرفته، این کلمه را قربانی کرد و گفت: «اگر من پنالتی علیه میزبان می گرفتم و جو ورزشگاه بهم می ریخت، شما جواب می دادی آقای فردوسی پور؟ من مدیریت کردم!» و به همین راحتی «مدیریت» جای قضاوت در فوتبال ایران باب شد!
کسانی که با ورود پول به فوتبال، شب خوابیدند و صبح بلند شدند و بجای هزینه کردن از جیب، قراردادهای میلیونی بستند -بدون اینکه ذره ای تغییر کرده یا برای تصاحب صندلی مدیریت و مربیگری، دوره خاصی را گذرانده باشند- برای حفظ منافع مادی خود معنی کلمات را تغییر دادند و این راه، هنوز ادامه دارد!
کارشناس تلویزیونی میگفت: «حرکت آریا اخراج داشت، خشن بود و تصمیم داور کاملا قانونی بود اما داور میتوانست مدیریت کند!» شما را بخدا متوجه کلمات می شوید که چه آشکارا و بدون خجالت، کلید واژه «جانبداری داور» به مدیریت تغییر می یابد و کار زشت و قبیح، تبدیل به عمل متمدنانه می شود!
انگار توقع داریم چون در کشور ما این مساله رایج است، در بقیه دنیا هم داوران قوانین و شغل خود را رها و به جای قضاوت، به ما کمک کنند! باز جای شکرش باقیست که دیگر کسی نمیگوید داور غرض ورزی کرد، میگویند چرا به نفع ما نگرفت و مدیریت نکرد! در حقیقت اینجا مدیریت، جانشین کلمه اغماز و چشم پوشی شده اما سوال اینجاست که چرا باید داوران به خاطر ما، قانون را بیخیال شوند؟
اینجا را بخوانید: ایرانیها همیشه به داوری اعتراض دارند!/ شما به من بگویید آنها چه زمانی به داور اعتراض نکرده؟