در رویداد۲۴ بخوانید:

صعود عربستان به جایگاه میانجیِ مؤثر؛ آیا پنجره راهبردی ایران و آمریکا در حال باز شدن است؟

با اوج‌گیری تنش‌ها در پرونده هسته‌ای ایران و نبود امکان مذاکره مستقیم با آمریکا، عربستان آرام‌آرام نقش «میانجی کارآمد» را میان تهران و واشنگتن ایفا می‌کند. کارشناسان معتقدند این نقش، فرصتی راهبردی برای کاهش تنش‌ها و بازسازی کانال‌های دیپلماتیک است که در گذشته عمان و قطر قادر به تحقق آن نبودند.

میانجیگری عربستان

رویداد۲۴| در ماه‌های اخیر تحولات منطقه‌ای نشان می‌دهد ریاض نقشی فراتر از یک بازیگر خلیجی برای خود تعریف کرده و آرام‌آرام در جایگاه «میانجی مؤثر» میان تهران و واشنگتن نشسته است؛ جایگاهی که سال‌ها در اختیار عمان بود، اما امروز با تغییر موازنه منطقه‌ای، عربستان در آن قرار گرفته است. حمید ابوطالبی، دیپلمات باسابقه ایرانی، در یادداشتی تأکید کرده این تغییر فقط یک جابه‌جایی تکنیکی نیست، بلکه «تحول راهبردی» و پنجره‌ای است که نادیده گرفتن آن می‌تواند خطایی پرهزینه باشد.

ریاض پس از توافق تهران–ریاض؛ آغاز نقش یک میانجی قدرتمند

از زمان احیای روابط دو کشور، عربستان تلاش کرده خود را بازیگری نشان دهد که تنها به کاهش تنش‌های دوجانبه فکر نمی‌کند؛ بلکه می‌خواهد بر میز بزرگ‌تری بنشیند: میز امنیت منطقه و رابطه ایران و آمریکا. برخلاف عمان که بیشتر یک تسهیل‌گر خاموش بود، سعودی‌ها اکنون خود را در موقعیتی می‌بینند که هم «نفوذ ساختاری» در واشنگتن دارند و هم توان اثرگذاری بر توازن قدرت منطقه.

مقامات سعودی طی ماه‌های اخیر پیام‌هایی صریح و غیرصریح ردوبدل کرده‌اند که نشان می‌دهد ریاض مایل است مسیر گفت‌و‌گو –ولو غیرمستقیم– میان تهران و واشنگتن دوباره فعال شود. این پیام‌ها در شرایطی ارسال می‌شود که تحولات هسته‌ای و تنش‌های منطقه‌ای، ایران را در وضعیتی شبیه «نه جنگ، نه صلح» قرار داده است.

چرا عربستان میانجیِ کارآمدتر از عمان و قطر است؟

به تعبیر ابوطالبی، میانجیگری کارآمد فقط انتقال پیام نیست؛ انتقال «قدرت پیام» است. او می‌گوید: «واسطه فقط پیام را می‌رساند، اما نمی‌تواند بازدارندگی بسازد؛ بازدارندگی فقط در مذاکره مستقیم شکل می‌گیرد.»

این نگاه به‌خوبی توضیح می‌دهد چرا عمان و قطر نتوانستند در دوره ترامپ مانع از حملات آمریکا علیه زیرساخت‌های ایران شوند. آنها پستچی بودند؛ حامل سیگنال‌ها، اما فاقد توان ساختاری برای تغییر محاسبات واشنگتن.

اما عربستان، بر خلاف آنها نفوذ مستقیم در دولت‌های آمریکا دارد، در معادلات انرژی و امنیت منطقه نقش تعیین‌کننده ایفا می‌کند، با توافق تهران–ریاض، نسبتی جدید با ایران تعریف کرده و مهم‌تر از همه، خود خواهان کاهش تنش و حفظ ثبات منطقه است.

همین ترکیب، به باور بسیاری از تحلیلگران، ریاض را از «پستچی» به «اعضای پشت میز اصلی» تبدیل کرده است.

جاوید قربان اوغلی، دیپلمات با سابقه نیز در مصاحبه‌ای با اعتماد آنلاین تاکید می‌کند که در بین کشور‌هایی مانند عمان، قطر و مصر که برای میانجی‌گری ابراز آمادگی کرده‌اند، عربستان بهترین گزینه است.

نشانه‌های یک پنجره راهبردی

ابوطالبی معتقد است در ماه‌های اخیر نشانه‌های روشنی از یک «پنجره راهبردی» دیده می‌شود؛ از جمله افزایش تعاملات امنیتی، هماهنگی‌های پنهان در برخی پرونده‌های منطقه‌ای و تمایل مشترک برای جلوگیری از سرریز تنش‌ها.

به نوشته او: «از بین بردن این پنجره نه‌تنها از دست دادن یک فرصت، بلکه خطای راهبردی است.»

واقعیت این است که پس از یک دوره رویارویی پرهزینه در منطقه، بازیگران به نقطه‌ای رسیده‌اند که حفظ وضعیت موجود، به نفع هیچ‌کدام نیست. آمریکا نمی‌خواهد درگیر یک بحران جدید در خاورمیانه شود؛ ایران توان ادامه تنش فرسایشی را ندارد؛ و عربستان ثبات منطقه را پیش‌شرط توسعه اقتصادی خود می‌داند.

میراث تجربه ترامپ؛ جایی که میانجی‌ها شکست خوردند

ابوطالبی بخش مهمی از یادداشت خود را به توصیف تجربه مذاکره غیرمستقیم با دولت ترامپ اختصاص داده و تأکید می‌کند که ایران در آن دوره به غلط تصور کرد میانجی‌ها می‌توانند هزینه حمله را بالا ببرند و آمریکا را از اقدام نظامی باز دارند. او می‌نویسد: «آمریکا با قدرت سخت معادله را تعیین کرد، ولی ایران با مذاکره غیرمستقیم نتوانست از حملات جلوگیری کند.»

این تجربه، به‌زعم بسیاری از تحلیلگران، اکنون به یک درس تبدیل شده است. اگر مذاکره مستقیم ممکن نیست، دست‌کم باید از یک بازیگر قدرتمند استفاده کرد؛ بازیگری که بتواند «قدرت پیام» نه فقط خود پیام را منتقل کند. در شرایط فعلی، تنها کشوری که این ظرفیت را دارد، عربستان است.

هماهنگی سه‌ضلعی تهران–ریاض–واشنگتن؛ محتمل‌ترین سناریو

در نبود امکان مذاکره مستقیم ایران و آمریکا، کارآمدترین مدلِ تنش‌زدایی، شکل‌گیری یک محور هماهنگ میان تهران، ریاض و واشنگتن است؛ یک مثلث سیاسی که سعودی‌ها در آن نقش تسهیل‌گر و تضمین‌کننده را ایفا می‌کنند.

برای ایران، این مسیر ممکن است نخستین گام در خروج از چرخه فشار‌های هسته‌ای و امنیتی باشد. برای آمریکا، راهی است برای مدیریت بحران بدون ورود به مواجهه نظامی؛ و برای عربستان، تثبیت نقش قدرت منطقه‌ای نوظهوری که می‌خواهد خود را در قامت «میانجی کلان» معرفی کند.

از «پشت در» به «پشت میز»

تحولات اخیر حکایت از شروع دوره‌ای دارد که در آن عربستان بیش از هر زمان دیگری به مرکز ثقل دیپلماسی خاورمیانه نزدیک شده است. اگرچه هنوز تا گفت‌وگوی مستقیم ایران و آمریکا فاصله زیادی مانده، اما نقش ریاض در حال تغییر است؛ از کشوری نگران از تهدید ایران، به بازیگری که می‌خواهد معادله امنیت منطقه را بازنویسی کند.

پرسش اصلی اکنون این است: آیا تهران این فرصت را پنجره‌ای راهبردی می‌بیندیا آن را مانند فرصت‌های پیشین از دست خواهد داد؟

پیشنهادی باخبر