علیرضا توکلی کاشی در گفت و گو با ایسنا، درباره روند بازار سرمایه و رکوردشکنی های اخیر شاخص کل بورس اظهار کرد: آنچه در بررسیها مشاهده میکنم این است که وقتی وضعیت شرکتها و صنایع را به صورت تفکیکی تحلیل میکنیم، نشانههای خاص و اتفاقات بنیادین ویژهای که بتواند این رشد پرشتاب را توجیه کند، چندان دیده نمیشود. حتی در این میان، نگرانیهایی نسبت به گزارشهای عملکرد فصل سوم و چهارم سال شرکتهای وجود دارد؛ چرا که میدانیم در نیمه دوم سال، محدودیتهای ناشی از سرما و کمبود گاز و برق تشدید میشود و این موضوع میتواند به کاهش تولید در بسیاری از واحدهای صنعتی منجر شود.
او افزود: بر این اساس، از منظر تحلیل بنیادی، اتفاق جدیدی رخ نداده است. با این حال، از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که بورس در یکی دو سال گذشته با افت قابل توجهی مواجه بوده و تا حدی به سطوحی پایینتر از ارزشهای تعادلی خود رسیده بود؛ بنابراین بخشی از رشد اخیر را میتوان در قالب اصلاح این افت سنگین و بازگشت بازار به نقاط تعادلی ارزیابی کرد که البته این روند طی یک سال گذشته کجدار و مریز در جریان بوده است.
توکلی کاشی تصریح کرد: اکنون که شاخص از محدوده سه میلیون و ۳۰۰ تا سه میلیون و ۴۰۰ هزار واحد عبور کرده و به سمت چهار میلیون واحد حرکت میکند، به نظر میرسد بخش قابل توجهی از این حرکت ناشی از هیجانات بازار باشد. از منظر بنیادی، در شرایط فعلی چنین ظرفیتی را در سودآوری شرکتها و متغیرهای واقعی اقتصاد دیده نمیشود.
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه یکی از محرکهای این رشد میتواند تحت تأثیر جهشهای ارزی و افزایش نرخ دلار باشد گفت: به نظر می رسد مهم ترین دلیل رشد بازار در روزهای اخیر نیز همین موضوع بوده است.
توکلی کاشی ادامه داد: بررسی تاریخی بازار سرمایه در حدود ۳۴ سال اخیر نشان میدهد که گزارهای مبنی بر لزوم ثبات یا رشد ارزش دلاری بازار، الزاما توسط دادههای تاریخی تایید نمیشود. در مقاطعی شاهد بودهایم که نرخ دلار ثابت بوده اما بازار سهام رشد کرده و حتی ارزش دلاری بازار تا چند برابر افزایش یافته است. در مقابل، دورههایی نیز وجود داشته که نرخ دلار افزایش یافته اما شاخص بورس نهتنها رشد نکرده، بلکه ثابت مانده یا حتی کاهش یافته و در نتیجه ارزش دلاری بازار افت شدیدی را تجربه کرده است. بنابراین رابطه خطی و قطعی میان رشد دلار و رشد شاخص بورس، از منظر آماری قابل دفاع نیست.
او اضافه کرد: با این حال، باید پذیرفت که نرخ دلار اثر روانی قابل توجهی بر بازار دارد. از منظر بنیادی نیز افزایش نرخ ارز میتواند برای شرکتهای صادراتمحور یک عامل مثبت تلقی شود؛ چراکه این شرکتها در صورت فروش محصولات خود با نرخهای بالاتر، درآمد و سود بیشتری شناسایی میکنند و در نتیجه قیمت سهام آنها افزایش یافته و شاخص کل نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. اما مسئله اینجاست که طی پنج تا شش سال گذشته، فروش بسیاری از شرکتها بر مبنای نرخهای دلاردستوری، نظیر نرخ نیما یا نرخ بازار دوم انجام شده و بازار عملا از افزایش نرخ آزاد دلار بطور کامل منتفع نشده است، مگر در مقاطعی که بانک مرکزی اجازه تعدیل این نرخها را داده باشد. بنابراین واکنش منطقی بازار باید به رشد نرخ نیما یا نرخهای رسمی باشد، نه صرفاً افزایش نرخ ارز آزاد.
این کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر اینکه ممکن است بازار در شرایط فعلی در حال پیشخور کردن انتظارات باشد عنوان کرد: به این معنا که فعالان بازار تصور کنند با افزایش نرخ دلار آزاد، بانک مرکزی در آیندهای نزدیک، مثلاً طی یک تا سه ماه آینده، ناچار به تعدیل نرخ بازار دوم یا نیما خواهد شد و از این محل، شرکتها و سهامداران منتفع خواهند شد. در چنین حالتی، بازار به استقبال این اتفاق میرود. اما اگر این سناریو محقق نشود، یعنی یا رشد نرخ دلار پایدار نبوده و صرفاً هیجانی باشد، یا اینکه افزایش نرخ ارز پایدار باشد اما بانک مرکزی اجازه تعدیل نرخهای رسمی فروش شرکتها را ندهد، در آن صورت این موضوع همچون خبری نامساعد، اثری منفی بر بورس خواهد گذاشت.
انتهای پیام


