بحران پاسخگویی در جشنواره فیلم فجر/ چالش مدیریت فردمحور در مهمترین رویداد ملی سینما
جشنواره فیلم فجر طی بیش از چهار دهه برگزاری همواره به عنوان مهمترین رویداد سینمایی ایران شناخته شده است. این جشنواره نه تنها ویترین تولیدات یکساله سینمای کشور محسوب میشود بلکه فضایی برای تحلیل وضعیت فرهنگی، اجتماعی و هنری جامعه نیز فراهم میآورد. با این حال در سالهای اخیر نشانههای آشکاری از بحران کارکردی و مدیریتی در این رویداد دیده میشود؛ بحرانی که بیش از هر چیز به ساختار مدیریت و جایگاه دبیر جشنواره بازمیگردد.
تمرکز قدرت و تضعیف ساختارهای جمعی
یکی از مهمترین مباحث مطرح در سالهای اخیر، نوع رابطه دبیر جشنواره با رسانهها و نهادهای بالادستی است. در حالی که استقلال مدیریتی میتواند به آزادی عمل و خلاقیت منجر شود، فقدان پاسخگویی و شفافیت این استقلال را به نقطه ضعف بدل کرده است. دبیر جشنواره در ساختار فعلی، اختیارات گستردهای در انتخاب هیئت داوران، ترکیب فیلمها، سیاستگذاری بخشها و حتی نحوه مواجهه رسانهای دارد. این تمرکز قدرت به جای ایجاد انسجام موجب کاهش نقش نهادهای جمعی و حذف فرآیندهای مشورتی شده است.
رسانهها؛ پرسشهایی که بیپاسخ میمانند
در نشستهای خبری و رسانهای بارها مشاهده شده که پرسشهای خبرنگاران بیپاسخ مانده یا پاسخهایی کلی و غیر شفاف ارائه شده است. چنین رویکردی نه تنها اعتماد رسانهها را کاهش داده بلکه جشنواره را از جایگاه طبیعی خود به عنوان عرصه گفتوگو و نقد دور کرده است.
فاصله گرفتن از الگوهای حرفهای جهانی
در جشنوارههای معتبر جهانی مانند کن، ونیز و برلین، انتخاب دبیر و تیم اجرایی پس از پایان جشنواره برنامهریزیهای لازم را برای برگزاری جشنواره سال بعد انجام میدهند تا فرصت کافی برای دعوت مهمانان و طراحی رویدادهای جانبی و دادن خط مشی برای سینمای سالهای بعد فراهم باشد. در مقابل، جشنواره فجر در سالهای اخیر از این الگو فاصله گرفته و بیشتر به یک گردهمایی شلوغ اما کماثر بدل شده است.
جشنواره به مثابه سند سیاستگذاری فرهنگی
وظیفه یک جشنواره ملی فراتر از نمایش آثار است؛ این رویداد باید به عنوان سند سیاستگذاری غیرمکتوب عمل کند. انتخابها، حذفها و اولویتها پیامهای فرهنگی و هنری دارند و میتوانند مسیر تولید آینده را مشخص کنند، اما جشنواره فجر در سالهای اخیر نتوانسته چنین نقشی ایفا کند و ارتباط آن با سیاستگذاری سینمایی کشور کمرنگ شده است.
کاهش گفتوگو و بحران اعتماد عمومی
نحوه مواجهه مدیریت جشنواره با رسانهها تأثیر مستقیمی بر اعتماد عمومی دارد. وقتی سیاست رسمی بر کاهش گفتوگو وعدم ارائه توضیح قرار میگیرد، طبیعی است که روایتسازی رسانهای به سمت گمانهزنی و بیاعتمادی حرکت کند. خبرنگاران و منتقدان در سالهای اخیر با موانع متعدد در دسترسی به اطلاعات و طرح نقد مواجه بودهاند. این وضعیت جشنواره را از یک رویداد ملی به یک مراسم محدود و محصور تبدیل کرده است؛ رویدادی که خبر تولید میکند اما مشارکت تولید نمیکند.
استقلال بدون پاسخگویی؛ یک تناقض مدیریتی
برخی حامیان ساختار فعلی، استقلال دبیر جشنواره را به عنوان نقطه قوت معرفی میکنند، اما استقلال بدون پاسخگویی عملاً به بینظمی و ضعف مدیریتی منجر میشود. استقلال واقعی یعنی آزادی اندیشه و اجرا در کنار مسئولیتپذیری در برابر جامعه هنری و مخاطبان. جشنوارهای که پاسخگو نباشد، نمیتواند ادعا کند در خدمت سینماست؛ زیرا سینما محصول گفتوگو و نقد است، نه محصول تصمیمات فردمحور.
ضرورت بازتعریف جایگاه دبیر جشنواره
راه برونرفت از بحران کنونی، بازتعریف جایگاه دبیر جشنواره است. دبیر باید مسئول اجرا باشد، نه صاحب اختیار مطلق. سیاستگذاری جشنواره باید ذیل شوراهای تخصصی و نظارت نهادی تعریف شود. رسانهها باید جایگاه طبیعی خود را بازیابند و نشستهای پرسش و پاسخ نباید به مراسمی تشریفاتی بدل شوند.
شفافیت، زمانبندی و معیارهای روشن انتخاب
انتخاب دبیر باید حداقل دارای سازوکاری مشخص و با دورهای بیش از یک سال پیش از برگزاری انجام گیرد تا فرصت کافی برای برنامهریزی فراهم شود؛ ولو اینکه چنین فرصتی در اختیار دبیر فعلی و پیشین قرار گرفته است ولی استفاده نکردند. همچنین جشنواره باید بر اساس شاخصهای شفاف عمل کند؛ شاخصهایی که به طور علنی اعلام کنند چه آثاری، چرا و با چه معیاری انتخاب میشوند.
جشنوارهای در آستانه بحران هویت
جشنواره فیلم فجر امروز با بحران هویت مواجه است؛ بحرانی ناشی از استقلال بیضابطه دبیر، ضعف در برنامهریزی، عدم شفافیت نهادی و فاصله گرفتن از مأموریت راهبردی. اگر این روند ادامه یابد، رویدادی که باید آینده سینمای ایران را بسازد، به مراسمی بدون حافظه و اثر تبدیل خواهد شد.
بازگشت به معنا؛ جشنواره به مثابه سرمایه ملی
با این حال بازگشت به معنا همچنان ممکن است. شرط آن پذیرش این حقیقت است که جشنواره نه ملک شخصی بلکه سرمایه ملی است. تنها با تقویت پاسخگویی، شفافیت و تعامل سازنده با رسانهها و جامعه سینمایی میتوان اعتبار جشنواره را احیا کرد و آن را بار دیگر به نقشی راهبردی در تعیین نقشه راه سینمای ایران رساند.
انتهای پیام/
پیشنهادی باخبر
تبلیغات




