به گزارش خبرگزاری ایمنا، کتاب «فرنگیس» داستانی از دل جنگ و سندی از زیستجهان زنانی است که نامشان در تاریخ رسمی کمتر دیده شده، اما نقششان در مقاومت و بقا بسیار فراتر از مرزهای خانه بوده است. مهناز فتاحی در «فرنگیس» با تکیه بر تاریخ شفاهی، روایت زنی را بازسازی میکند که توانست کاری انجام دهد که در تاریخ گردآوریشده جنگ ایران و عراق کمتر مشابهش دیده میشود؛ زن با تبر به مصاف سرباز دشمن میرود، یکی را از پا درمیآورد و دیگری را اسیر میکند. اما کتاب تنها قصه یک لحظه شجاعت نیست. روایت مفصلی است از یک زندگی؛ از کودکی تا سالهای جنگ و پس از آن. روایتی که لایهبهلایه، ساختار اجتماعی، فرهنگ محلی، شرایط زیستی مردم غرب کشور و سهم واقعی زنان در دفاع از سرزمین را روشن میکند.
فتاحی در مصاحبههای مختلف گفته است که برای نوشتن این کتاب، ماهها به گیلانغرب رفتوآمد کرده، با اعضای خانواده، اهالی روستا، رزمندگان منطقه و شاهدان عینی واقعه گفتوگو کرده و تلاش داشته روایت را نه بر اساس تخیل، بلکه دقیقاً مطابق حافظه جمعی و شواهد محلی تدوین کند. به همین دلیل، «فرنگیس» نه یک اثر ادبی مبتنی بر خیالپردازی، بلکه یک متن پژوهشی-روایی است؛ متن که هم خواننده عمومی را با خود درگیر میکند و هم برای پژوهشگران جنگ، منبع قابل اتکاست. انتخاب کتاب بهعنوان اثر برگزیده جایزه کتاب سال دفاع مقدس نیز تأییدی است بر همین رویکرد مستند و روشمند نویسنده.

زندگی قبل از جنگ؛ شکلگیری زنی که بعدها قهرمان شد
بخش مهمی از کتاب به روایت کودکی و نوجوانی فرنگیس میپردازد؛ یعنی زمانی که هنوز هیچ نشانی از جنگ در زندگی او نیست، اما تمام مؤلفههایی که بعدها به او قدرت تصمیمگیری در لحظه خطر میدهد، در همان سالها شکل میگیرد. زندگی در یک خانواده روستایی در گیلانغرب، کارهای طاقتفرسای روزانه، دویدن میان مزارع، حمل آب، رسیدگی به دامها، مسئولیت سنگین در سالهای کمآبی و خشکسالی، مواجهه با فقر و مشکلات معیشتی و همزمان آموختن مفاهیم بزرگی مثل غیرت، مسئولیت و دفاع از خانواده، همه عناصر مهمی هستند که فتاحی به آنها پرداخته است.
این بخشها ممکن است در نگاه نخست تنها مقدمهای بر داستان اصلی به نظر برسند، اما در حقیقت، پایههای شخصیت فرنگیس را شکل میدهند. او زن روستاییای نیست که از دل رفاه یا زندگی شهری وارد جنگ شده باشد؛ او ساخته شرایطی است که هر روزش تمرین ایستادگی بوده است. همین پیشزمینه است که خواننده را قانع میکند شجاعت او محصول یک لحظه اتفاقی یا هیجان زودگذر نیست، بلکه نتیجه طبیعی زیستی سخت و پرمسئولیت است.
آغاز جنگ و هجوم دشمن؛ تبدیل زندگی آرام به صحنه مقاومت
با شروع جنگ، روایت بهطور طبیعی وارد فضای بحرانی میشود. بخشهای مرتبط با آغاز حملات عراق به غرب کشور، از معتبرترین فصلهای کتاب از نظر پژوهشی است. زیرا بسیاری از گزارشهای رسمی جنگ، تمرکز بیشتری بر مناطق جنوب دارند و روایت روستاهای غربی کمتر ثبت شده است. «فرنگیس» این خلأ را پر میکند و جزئیات مهمی از وضعیت مردم گیلانغرب ارائه میدهد: خانههایی که زیر آتش توپخانه و بمباران فرو میریزند، کوچ اجباری مردم، کمبود غذا و دارو، و وحشت دائمی از نفوذ نیروهای دشمن.
فتاحی با شیوه روایتپردازی واقعگرا، این بخش را نه با توصیفهای اغراقآمیز، بلکه با اشاره به تکهتکه خاطراتی بازسازی کرده که از زبان فرنگیس و دیگران شنیده است. مردمی که ناگهان خود را در موقعیتی یافتند که هر لحظه ممکن بود نیروهای دشمن به روستایشان برسند. همین زمینه باعث میشود لحظه اصلی روایت نهتنها قابل باور، بلکه ناگزیر و منطقی جلوه کند.
واقعه اصلی؛ وقتی یک زن با تبر تاریخ جنگ را تغییر میدهد
نقطه اوج کتاب جایی است که فرنگیس در مواجهه ناگهانی با دو سرباز بعثی، بدون داشتن هیچ سلاح نظامی یا آموزش جنگی، تصمیم میگیرد بایستد. او ابتدا از ترس میلرزد، اما در همان لحظه به یاد خانواده، کودکان، و مردم روستا میافتد؛ افرادی که اگر او عقب بکشد، ممکن است قربانی شوند.
با تبر حمله میکند، یکی از نیروهای دشمن را از پای درمیآورد و دیگری را به اسارت میگیرد. این روایت نه با زبان حماسی اغراقشده، بلکه با جزئیات انسانی روایت شده است؛ با تردید، لرزش دستان، دویدن، خاک، عرق، ترس و شجاعتی که از دل مسئولیتپذیری بیرون میآید.
اهمیت این واقعه در تاریخ دفاع مقدس به این دلیل است که بازنمایی چنین کنشی از سوی یک زن بسیار کمیاب است. در بسیاری از متون جنگی، زنان در نقشهایی چون پرستاری، پشتیبانی، یا همراهی خانواده تصویر میشوند. اما «فرنگیس» این تصویر کلیشهای را به چالش میکشد و نشان میدهد زنان روستایی غرب کشور نه فقط شاهد جنگ، بلکه بازیگران اصلی مقاومت بودند.
پس از واقعه؛ بازتاب اجتماعی یک شجاعت کمنظیر
فتاحی بعد از روایت لحظه درگیری، ماجرا را رها نمیکند. او نشان میدهد این رخداد چگونه زندگی فرنگیس را تغییر داد: نگاه مردم روستا، برخورد نیروهای جهاد و سپاه، بازتاب واقعه در فضای محلی، و نقش تازهای که فرنگیس در پشتیبانی جنگ برعهده گرفت. او پس از این شجاعت، تبدیل به چهرهای شناختهشده در منطقه شد؛ اما همچنان همان زن روستایی باقی ماند که دغدغهاش نجات خانواده و خدمت به مردم بود.
کتاب همچنین بخشهایی از مشکلات پس از جنگ را نیز روایت میکند: سختیهای زندگی، ادامه کارهای روزمره، بازسازی خانهها و زمینها، و تلاش برای بازگشت به روال عادی. این فصلها تصویر کاملتری از شخصیت فرنگیس میدهد؛ انسانی که قهرمانیاش محدود به یک لحظه نیست، بلکه بخشی از مسیر زندگی اوست.
تقریظ مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری نیز تقریظی برای کتاب فرنگیس نوشتهاند که به شرح زیر است:
«بخش ناگفته و با اهمیتی از حوادث دوران دفاع را به مناسبت شرح حال این بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب میتوان دید با نو فرنگیس دلاور با همان روحیه استوار و پرقدرت و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن با ما سخن گفته و منطقه ناشناخته و مهمی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با، جزئیاتش به ما نشان داده است. ما از روستاهای مرزی در دوران جنگ و مصائب فراوان آنان آوارگیها و گرسنگیها و خسارتهای مادی و ویرانیها و داغ عزیزان آنها هرگز به این وضوح و تفصیلی که در این روایت صادقانه آمده است خبر نداشتیم و نیز از فداکاری جوانان آنان که در شمار اولین شتابندگان به مقابله با دشمن مهاجم.بودند ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست این بانوی دلاور هم که خود یک داستان مستقل و استثنایی است که نظیر آن فقط در سوسنگرد، در همان اوان، اتفاق افتاده بود بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت و از نویسنده کتاب خانم فتاحی به خاطر قلم روان و شیوا و هنر مصاحبهگیری و خاطره نویسی باید بسیار تشکر کرد.»
چرا «فرنگیس» مهم است؟
اهمیت کتاب «فرنگیس» را نباید صرفاً در روایت یک صحنه قهرمانانه جستوجو کرد. این اثر از نظر جامعهشناختی، تاریخی، فرهنگی و ادبی ارزشمند است. این کتاب بخشی از تاریخ ثبتنشده جنگ در غرب کشور را روشن میکند؛ تصویر کلیشهای از نقش زنان در جنگ را تغییر میدهد؛ با روش تاریخ شفاهی نوشته شده و مبتنی بر گفتوگوهای متعدد است؛ ساختار روایی منسجم و شخصیتپردازی واقعگرایانه دارد؛ و براساس نقدها یکی از بهترین نمونههای روایت زنانه دفاع مقدس شناخته میشود.
این اثر علاوه بر ثبت یک شجاعت فردی، روایت زندگی زنانی است که جنگ را با تمام وجود لمس کردند و بخش مهمی از مقاومت این سرزمین را بر دوش کشیدند؛ زنانی که کمتر دربارهشان نوشته شده است.


