طرفداری | سهشنبه این هفته چلسی و بارسلونا در لیگ قهرمانان اروپا به مصاف هم میروند. روبرتو دی متئو که این بازی را از نزدیک تماشا میکند، در مصاحبه با مت لاو از تلگراف، لحظات بزرگ دوران مرییگریاش را یادآوری کرده است.
پیش از دیدار برگشت چلسی و بارسلونا در سال 2012، کمتر کسی برای روبرتو دی متئوی موقت شانس قائل بود. مرد ایتالیایی باید برابر سرمربیای میایستاد که رومن آبراموویچ رویای استخدامش را در سر داشت: پپ گواردیولا. افزون بر آن، خط حمله هولناک بارسلونا با لیونل مسیِ در اوج، در کنار مشکلات خط دفاع چلسی، شرایط را از همیشه دشوارتر میکرد. با این حال، آنچه آن شب در نیوکمپ رقم خورد، به یکی از حماسیترین و ماندگارترین لحظات تاریخ چلسی بدل شد. تیم دهنفره دی متئو، در برابر موج بیپایان حملات بارسلونا، به شکلی شگفتانگیز دوام آورد و راهی فینال آلیانتس آرنا شد. فینالی که در آن، آبیها با ایستادگی مثالزدنی و برتری در ضربات پنالتی برابر بایرن مونیخ، سرانجام به قله اروپا رسیدند.
نقشههایی که مطابق برنامه پیش نرفت
سفر چلسی به نیوکمپ در پایان یک بازه فشرده و نفسگیر ۱۰ روزه رقم خورد. بازهای که ابتدا تاتنهام را در افای کاپ با نتیجه 5-1 درهم کوبیدند، سپس در استمفوردبریج در چارچوب دور رفت، بارسلونا را 1-0 شکست دادند و در نهایت با یک تساوی در خانه آرسنال، راهی اسپانیا شدند. دی متئو میگوید:
عملاً هر سه روز یک بازی داشتیم؛ بنابراین فرصت چندانی برای تمرین باقی نمیماند. بیشتر وقتمان صرف آنالیز ویدئویی و جلسات تیمی میشد. بازیهای زیادی از بارسلونا تماشا کرده بودم. برنامه تیم مشخص بود: با سیستم 4-2-3-1 به میدان برویم، دفاع فشرده داشته باشیم و برای مهار مسی دو لایه دفاعی ایجاد کنیم. به بازیکنان گفته بودم مالکیت زیادی نخواهیم داشت، اما بعد از بازی رفت کاملاً با این واقعیت کنار آمده بودند.
اما ناگهان همهچیز متلاشی شد؛ در دقیقه 12، گری کیهیل به دلیل مصدومیت از زمین خارج شد و در دقیقه 37، کاپیتان جان تری کارت قرمز دریافت کرد، آن هم درست زمانی که سرخیو بوسکتس موفق به گلزنی شده بود. با خط دفاع متشکل از برانیسلوا ایوانوویچ و ژوزه بوسینگوای تعویضی، و همچنین انتقال رامیرز به دفاع راست، آبیها در دقیقه 43' شاهد گلزنی آندرس اینیستا بودند. همهچیز حکایت از یک شکست سنگین داشت. دی متئو این لحظه را توضیح میدهد:
از دست جیتی (جان تری) عصبانی نبودم. کارت قرمزش کمی احمقانه بود و خودش هم بعد از بازی از تیم عذرخواهی کرد، اما اگر من عصبانی میشدم چه چیزی را درست میکرد؟ او بین دو نیمه واقعاً در هم شکسته بود، اما من باید روی چیزهایی تمرکز میکردم که تحت کنترل خودم بود. حتی قبل از اینکه گل دوم را دریافت کنیم، به این فکر بودم که بین دو نیمه چه باید بگویم و چه تغییراتی لازم داریم.
آن گل جادویی از رامیرز
جو بازی درست در آستانه پایان نیمه اول با یک گل درخشان از چلسی به کلی دگرگون شد. با پاس هوشمندانه فرانک لمپارد، رامیرز با یک ضربه چیپ، توپ را از بالای سر ویکتور والدز عبور داد. چلسی 2-1 عقب بود، اما به لطف قانون گلزده در خانه حریف، به عنوان تیم صعودکننده راهی رختکن شد. از زبان دی متئو میخوانیم:
رامیرز زیباترین گل دوران فوتبالش را به ثمر رساند و ناگهان همه چیز تغییر کرد. در حالی که عملاً حذف شده بودیم، ناگهان بین دو نیمه، با قانون گل زده در خانهی حریف، تیم برنده محسوب میشدیم. لمپارد یک پاس تماشایی داد. من فکر میکردم رامیرز قصد دارد دروازهبان را دور بزند، اما او با ضربهای خیرهکننده کار را تمام کرد و همین، همهچیز را بین دو نیمه تغییر داد. به بازیکنانم گفتم: ما در این لحظه به فینال رسیدهایم و این موقعیت بسیار ارزشمند است.
میدانستیم که قرار نیست مالکیت زیادی داشته باشیم. چند تغییر جزئی ایجاد کردم. میدانستیم که به کمی شانس احتیاج داریم، اما باور و اطمینان داشتیم که میتوانیم از این مرحله عبور کنیم.
خونسردیات را حفظ کن
چلسی واقعاً مجبور بود به «شانس» تکیه کند. لیونل مسی یکبار پنالتیاش را به تیر افقی چلسی کوبید و پس از آن که گل الکسیس سانچز به خاطر آفساید دنی آلوز مردود اعلام شد، این بار تیر عمودی را هدف قرار داد. روبرتو دی متئو در دوران مربیگریاش برای این که به راهحلی روشن دست یابد، سیگار میکشید، اما در نوکمپ حتی فرصتی برای یک پک کوتاه هم پیدا نشد. با این حال، او سعی میکرد کنار زمین خونسردیاش را حفظ کند. او گفت:
خب چه باید میکردم؟ کنار زمین بالا و پایین بدوم؟ نه. فقط سعی کردم آرام بمانم. چون اگر من مضطرب باشم، بازیکنان آن را حس میکنند. ضربان قلبم قطعاً بالاتر از معمول بود و زمان به طرز عجیبی کند میگذشت، اما ظاهرِ آرامم را حفظ کردم. میخواستم به بچهها بفهمانم که باور دارم میتوانیم از این مرحله عبور کنیم.
اگر بارسا یک گل به ثمر میساند، احتمالاً پشتسرش گل دوم و شاید سوم را هم میزد. اما مسی پنالتی را خراب کرد و توپش به تیر خورد. هر بار که عقربهها از ۵۰ به ۶۰، از ۶۰ به ۷۰ و بعد به ۸۰ میرسید، آرامآرام این فکر در تیم قوت میگرفت که: واقعاً داریم این کار را انجام میدهیم.
یک تعویض طلایی و تیر خلاص از سوی فرناندو تورس
در کنار تغییرات تدافعی، تصمیم دی متئو برای تعویض دیدیه دروگبا با فرناندو تورس در دقایق پایانی، به یک تصمیم طلایی تبدیل شد. پس از این که تورس با دریبل والدز بازی را به تساوی کشاند، گلی که نتیجه را در مجموع 3-2 به نفع چلسی کرده بود، آن فریاد مشهور گری نویل رقم خورد. متئو در مورد آن تعویض گفت:
دیدیه واقعاً داشت توانش را از دست میداد و میدانستم فرناندو میتواند انرژی تازهای برای ما فراهم کند. اصلا به ریسک این تعویض فکر نکردم. میدانستم فرناندو با سرعتش میتواند در ضدحمله برایمان کاری کند.
تورس که ژانویه 2011 با انتقال رکوردشکن 50 میلیون پوندی راهی استمفوردبریج شده بود، مدتها نتوانست انتظارات را برآورده کند. با این حال، همان لحظه در نیوکمپ، جایی امن و دائمی در دل هواداران برایش ساخت. مرد ایتالیایی ادامه داد:
حقش بود. بهخاطر تیم خیلی فداکاری کرده بود و سخت تلاش میکرد تا نگاهها نسبت به خودش را تغییر دهد. من واقعاً از صمیم قلب برایش خوشحال شدم.
پیوندی دوباره در رختکن چلسی
بسیاری باور دارند آن چلسیِ متشکل از جان تری، فرانک لمپارد، دیدیه دروگبا، پتر چک و اشلی کول، آنقدر باتجربه بود که خودش هم میتوانست مسیرش را پیدا کند، اما این نگاه نباید نقش واقعی دی متئو در مسیر قهرمانی اروپا را کمرنگ کند. این مرد ایتالیایی پس از رسیدن به جایگاه آندره ویاش بواش، خیلی زود متوجه ماموریتش شد: متحد کردن گروهی از بازیکنان با تجربه و با استعداد. خودش میگوید:
در نهایت، این قدرت جمعی تیم بود که چلسی را به موفقیت رساند. ما بازیکنان فوقالعادهای داشتیم. اما هیچ تیمی بدون مربی چیزی نمیبرد. اینکه من فقط یک مربی موقت بودم، برایم هیچ اهمیتی نداشت. عنوانم هرچه میخواست باشد؛ هدفم این بود که به باشگاه و بازیکنان کمک کنم کاری استثنایی انجام دهند. مسئله این بود که گروههای کوچک داخل تیم دوباره کنار هم قرار بگیرند و همه بفهمند که در رختکن یک خانوادهایم. بدون یک جمعِ منسجم، موفقیت ممکن نیست. بازی با بارسلونا بهترین گواه این موضوع بود.
عاملی به اسم پپ گواردیولا
پپ گواردیولا میتوانست همان رویایی باشد که رومن آبراموویچ برای آینده چلسی در سر داشت. به همین خاطر، پیروزی برابر سرمربی اسپانیایی در نیوکمپ بیتردید میتوانست جایگاه روبرتو دی متئو را محکمتر کرده و حتی برای چند ماه هم که شده، شغل موقتیاش را به قراردادی دائمی تبدیل کند. دی متئو میگوید از علاقه باشگاه به سایر گزینهها باخبر بوده، اما تأکید میکند که هرگز اجازه نداده چنین مسائلی حواسش را از مسئولیت اصلیاش پرت کند:
احتمالاً میدانید که باشگاه در آن زمان به مربیان متعددی علاقه داشت. با این حال، من واقعاً به این سر و صداها توجهی نمیکردم چون خودم بیش از حد مشغول کار بودم. من هیچوقت تقابل با بارسلونا را به عنوان رقابت با پپ ندیدم و حتی از پیروزی برابر او لذت ویژهای نبردم. خلاف سایر همکارانم که صادقانه بگویم، از شکست دادنشان خوشحال شدم!
پپ بهترین مربی دنیاست و این موضوع را چند بار هم به خودش گفتم. مردی فروتن و فوقالعاده است. وقتی در پایان بازی دست دادیم، چند کلمهٔ محبتآمیز هم گفت. بعضی صحبتها باید خصوصی بماند، اما او واقعاً برای فینال برای ما آرزوی موفقیت کرد. آیا اگر برابر بارسلونا یا بایرن مونیخ میباختیم، در چلسی میماندم؟ چه کسی میداند؟ من که مطمئن نبودم. با این حال، این یک داستان شگفتانگیز است و من خوششانس هستم که بخشی از آن بودم.
روبرتو دی متئو و شاگردانش با یک دستاورد بینظیر و تاریخی، بارسلونای گواردیولا را در بارسلونا به زانو در آوردند و برای همیشه وارد تاریخ چلسی شدند. در دیدار فردا شب، نه چلسی و نه بارسلونا شبیه به آن تیمهای سابق نیستند، اما زمانی که دی متئو در استمفوردبریج حاضر شود، خاطرات زیادی را یادآوری خواهد کرد.



