به گزارش خبرگزاری ایمنا، رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها هشدار دادهاند که آمریکا در حال افول است؛ اظهارنظری که برخی در گذشته بر اساس شاخصهای اقتصادی و اجتماعی آن را نپذیرفته و معتقد بودند آمریکا همچنان قدرت بلامنازع جهان است، اما بررسی دقیق روندهای جهانی نشان میدهد که مقام معظم رهبری بر اساس دادههای علمی، تحولات ژئوپلیتیکی و تجربه تاریخی سخن گفتهاند و امروز همان پیشبینیها در عرصه بینالمللی در حال تحقق است. تحلیلهای رهبری فراتر از معیارهای سنتی اقتصادی بوده و وضعیت آمریکا را در تعاملات جهانی، توان نظامی، هژمونی سیاسی و نفوذ دیپلماتیک بررسی کردهاند.
دومینوهای تاریخی؛ از ویتنام تا اوکراین
۱. جنگ ویتنام (۱۹۵۵-۱۹۷۵): هزینه انسانی و اقتصادی سنگین برای آمریکا، بدون دستیابی به اهداف استراتژیک، اولین نشانه از محدود شدن قدرت مطلق واشنگتن بود. این تجربه نشان داد که حتی یک قدرت هژمونیک نمیتواند بدون محدودیت در امور جهانی مداخله کند.
۲. بحران عراق و افغانستان (۲۰۰۱-۲۰۱۴): ورود آمریکا به باتلاقهای فرسایشی در خاورمیانه، از عراق تا افغانستان، نمونه دیگری از محدودیت نفوذ واشنگتن بود، هزینه سیاسی و اقتصادی بالا، کاهش محبوبیت داخلی و ناکامی در دستیابی به اهداف راهبردی، افول نسبی هژمونی را به نمایش گذاشت.
۳. بحران اوکراین و روسیه (۲۰۱۴ تا امروز): تلاش آمریکا و اروپا برای مهار روسیه در شرق اروپا، با اعمال تحریمها و فشار نظامی، در ابتدا به نظر میرسید که موفقیتآمیز باشد. اما ساختار نظامی و اقتصادی روسیه توانست فشارها را خنثی کند و اکنون بحران اوکراین بیش از آنکه به نفع آمریکا باشد، به نفع روسیه و کاهش نفوذ واشنگتن در اروپا تمام شده است.
طرح اخیر ترامپ برای پایان جنگ اوکراین، که کییف را مجبور به واگذاری بخشهایی از خاک خود و محدودیت در توان نظامی میکند، باعث بیاعتمادی اتحادیه اروپایی به آمریکا شده است. نظرسنجیها در کشورهای اروپایی نشان میدهد محبوبیت آمریکا کاهش یافته، اعتماد عمومی به ترامپ بسیار پایین است و بسیاری از شهروندان اروپا بر لزوم استقلال نظامی و استراتژیک از واشنگتن تأکید دارند.

افول هژمون؛ دادهها و واقعیتها
نشانههای کاهش قدرت آمریکا در عرصه جهانی متعدد و ملموس است:
بیاعتمادی متحدان تاریخی: اروپا دیگر نمیتواند به آمریکا به عنوان شریک قابل اعتماد متکی باشد و در حال تدوین سیاستهای دفاعی مستقل است. افزایش بودجه نظامی، بازگشت خدمت سربازی و برنامهریزی برای ایجاد نیروی اروپایی مشترک از نمونههای روشن این روند است.
شکست در سیاستهای بینالمللی: آمریکا دیگر قادر نیست بدون هماهنگی با دیگر قدرتها، راهبردهای خود را تحمیل کند. طرح ترامپ نمونهای روشن است که حتی با هدف کوتاه کردن بار اروپا، بیشتر به نفع روسیه تمام شد.
ظهور قدرتهای منطقهای و جهانی: روسیه، چین و هند به طور مستقل توانستهاند جایگاه خود را در نظم نوین جهانی تثبیت کنند و جایگزین نقش مطلق آمریکا شوند.
خستگی تاریخی و هزینههای فرسایشی: هشت دهه درگیری مستمر در جنگها و بحرانهای جهانی، آمریکا را به یک قدرت پیر و فرسوده تبدیل کرده که توان پیشبرد سیاستهای هژمونیک گذشته را ندارد.

تحلیل تاریخی و دادههای امروز نشان میدهد که سخنان رهبر انقلاب درباره افول آمریکا نه تنها صحیح بوده، بلکه در حال تحقق است. روند دومینووار از ویتنام تا اوکراین نشان میدهد که هژمونی آمریکا با ضربههای پیدرپی تضعیف شده و اقدامات اخیر ترامپ نه تنها توان احیای قدرت آمریکا را ندارد، بلکه اوضاع را پیچیدهتر کرده است.
به بیان ساده، آمریکا دیگر قادر نیست نظم جهانی را به شکل مطلق شکل دهد. بیاعتمادی اروپا، قدرت گرفتن روسیه و چین، و محدودیتهای داخلی و بینالمللی، همگی نشانههایی از پایان دوره هژمونی این کشور است. همانطور که رهبری پیشبینی کرده بودند، جهان به سمت نظم نوین چندقطبی حرکت میکند و فرصتهای گستردهای برای بازیگران مستقل، از جمله ایران، ایجاد شده است.


