وقتی چند ماه اخیر حوادث پیرامون موسیقی، رسانه و پلتفرم‌ها را مرور می‌کنیم، توصیف اولیه‌ای که به ذهن می‌رسد این است: دعوا میان نهادها، موج‌های رسانه‌ای و تناقض‌ها در اعلام موضع.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ طاها سهراب‌پور - وقتی چند ماه اخیر حوادث پیرامون موسیقی، رسانه و پلتفرم‌ها را مرور می‌کنیم، توصیف اولیه‌ای که به ذهن می‌رسد این است: دعوا میان نهادها، موج‌های رسانه‌ای و تناقض‌ها در اعلام موضع. 

با این همه، اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، مشکل فراتر از اختلاف لفظی بین دو سازمان خاص است. این چیزی است که حتی رهبر انقلاب بر آن تأکید کرده‌اند: فضای مجازی و رسانه باید قانون‌مند شود و «زمام کار را با قانون به دست گرفت.»

مسئله این نیست که سکویی یک برنامه موسیقی منتشر کرده است یا نه. موضوع این است که سکوها، بدون مجوز و بدون هیچ‌گونه پاسخگویی، محتوا منتشر می‌کنند و هیچ سازوکار واقعی برای جلوگیری از این وضعیت وجود ندارد. 

این وضعیت نه فقط برای فعالان فرهنگی آزاردهنده است، بلکه برای مخاطبان عادی هم مفهوم مشخصی ندارد؛ قانون هست، اما کسی پای آن نمی‌ایستد.

هر چند برخی مخالفان این قانون می‌گویند «چرا باید نهاد تنظیم‌گر وارد شود؟»، پاسخ روشن است: در همه جای دنیا اگر رسانه‌ای یا پلتفرمی قرار است سرویس عمومی ارائه کند، باید قواعدی روشن و قابل اجرا داشته باشد. 

قانون جدید نه دنبال سانسور است، نه می‌خواهد آزادی بیان را نشانه بگیرد؛ بلکه می‌گوید هر پلتفرمی که محتوا منتشر می‌کند باید این کار را با مجوز و تحت نظارت انجام دهد. اگر این اجبار نباشد، نتیجه همان می‌شود که الان شاهدش هستیم: مخاطب سردرگم، هنرمند بی‌اطمینان، و پلتفرم‌هایی که بی‌محابا عمل می‌کنند.

جنبه‌ دیگر قضیه این است که این قانون می‌تواند فرصت ایجاد کند، نه فقط محدودیت. قانون روشن می‌تواند یک بازار سالم برای تولید محتوا شکل دهد؛ جایی که تولیدکننده بداند قواعد چیست، مخاطب بداند چه استانداردهایی باید رعایت شود و سکوها هم در چارچوب مشخص کار کنند. 

چنین وضعیتی برخلاف وضع موجود، می‌تواند اعتماد عمومی را افزایش دهد، تولید جدی و حرفه‌ای را تشویق کند و بخش‌هایی از فضای دیجیتال را که امروز در خلأ قانونی کار می‌کنند به سمت شفافیت ببرد.

البته این فقط با تنظیم‌گریِ قاطع ممکن می‌شود؛ نه با حرف زدن درباره حقوق مخاطب یا انتقاد از رسانه. مجلس باید با فوریت به این وضع رسیدگی کند و قانون را آن‌قدر شفاف و عملیاتی کند که هیچ سکویی نتواند بدون مجوز محتوا منتشر کند. وقتی قانون روشن باشد، سکوها دیگر نمی‌توانند مثل خریدار بی‌قید، هر چیزی را بالا ببرند و بعد از عواقبش شانه خالی کنند.

این نگاه باعث می‌شود قانون‌گذاری، به‌جای یک موضوع صرفاً انتقادی یا تخریبی، به یک فرصت تبدیل شود برای بهبود فضای رسانه‌ای کشور. اگر این اتفاق بیفتد، بخش قابل توجهی از تولید محتوا که امروز سرگردان است، وارد مسیر مشروع و شفاف می‌شود. هنرمند دیگر نگران هویت حقوقی کارش نیست، مخاطب دیگر گیج نمی‌شود که چه چیزی قابل دسترس است و چه چیزی نیست، و نهایتاً سکوها هم رویه‌های مشخصی برای انتشار محتوا خواهند داشت.

در همین حال، قوای نظارتی و قضایی باید پاسخ‌گو باشند که چرا جلوی این وضع ایستادگی نکرده‌اند. پرسش از این دستگاه‌ها فقط انتقاد نیست؛ یک مطالبه عمومی است برای این‌که قانون هرچه زودتر اجرایی شود و نه معلق بماند در بلاتکلیفی.

حکمرانی رسانه‌ای واضح و شفاف، اگر درست اجرا شود، نه دشمن آزادی است و نه سد راه نوآوری. بلکه بستری فراهم می‌آورد تا این دو واقعیت ( آزادی بیان و نظم قانونی ) در کنار هم قرار گیرند. و وقتی سکوها، تنظیم‌گرها، قانون‌گذاران و مخاطبان همگی بفهمند این چارچوب چیست و چگونه باید از آن تبعیت کنند، آن‌وقت است که فضای رسانه‌ای کشور می‌تواند به جای دعواهای بی‌پایان، مسیر روشنی پیش رو داشته باشد.

* روزنامه‌نگار

پیشنهادی باخبر