رویایی که کابوس شد-2

شام در آستانه رویارویی همه جانبه؛ فصل تازه زورآزمایی عربستان، امارات و ترکیه در دمشق پسا اسد/ هراس از تکرار تراژدی سومالی و لیبی در سوریه

اقتصادنیوز: امروز غزه و سوریه بیش از سایر بازیگران خاورمیانه پتانسیل رویارویی دوباره را دارد، بالاخص سوریه که بخش‌های مختلفی از آن در اختیار گروه‌های رقیب قرار دارد و به واسطه مداخله‌های بازیگران خارجی این کشور می‌تواند به میدانی برای جنگ همه جانبه تبدل شود.
شام در آستانه رویارویی همه جانبه؛ فصل تازه زورآزمایی عربستان، امارات و ترکیه در دمشق پسا اسد/ هراس از تکرار تراژدی سومالی و لیبی در سوریه

به گزارش اقتصادنیوز، در ۱۵ سال گذشته، خاورمیانه شاهد جنگ، ویرانی و آوارگی بوده است. صدها هزار نفر در درگیری‌های غزه، لبنان، لیبی، سودان، سوریه و یمن جان خود را از دست داده‌اند و میلیون‌ها نفر مجبور شدند فرار کنند.

خشونت‌ها، پیشرفت‌های حاصل‌شده در زمینه آموزش، بهداشت و درآمد را به عقب رانده و زیرساخت‌های حیاتی از جمله خانه‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها، جاده‌ها، خطوط راه‌آهن و شبکه‌های انرژی را ویران کرده است. در این میان، جنگ غزه، به‌ویژه، ویرانی‌های شدیدی به بار آورده و شاخص‌های اجتماعی و اقتصادی این منطقه را به سطح سال ۱۹۵۵ بازگردانده است.

بانک جهانی و سازمان‌های وابسته به سازمان ملل تخمین زده‌اند که بازسازی خاورمیانه و تأمین کمک‌های بشردوستانه مورد نیا، بین ۳۵۰ تا ۶۵۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. به‌طور خاص، برنامه توسعه سازمان ملل متحد برآورد کرده که برای بازسازی غزه، حداقل ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار مورد نیاز است.

این عبارات بخشی از یادداشتی است که در فارن افرز منتشر شده و توسط اقتصادنیوز در سه بخش ترجمه می‌شود که بخش نخست با عنوان «تکرار طرح مارشال در خاورمیانه؛ از خیال تا واقعیت/ چرا نسخه صلح آمریکا، ترکیه و عربستان برای غرب آسیا جواب نمی‌دهد؟» منتشر و در ادامه بخش دوم آمده است.

اسرائیل چگونه بازی را برهم زد؟

چشم‌انداز اسرائیل در خصوص مسئله فلسطینی‌ها از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع است؛ چرا که فلسطینی‌ها به‌طور قاطع حق تعیین سرنوشت دارند. علاوه بر این، این رویکرد از نظر عملی غیرقابل اجراست. علی‌رغم تلاش‌ها، اسرائیل و ایالات متحده نمی‌توانند با کنار گذاشتن فلسطینی‌ها صلح به ارمغان آورند.

در واقع، همین رویکرد باعث بروز وضعیت کنونی شد. در طول دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ، ایالات متحده بحرین، مراکش، سودان و امارات متحده عربی را متقاعد کرد که روابط خود را با اسرائیل از طریق توافقات ابراهیم با اسرائیل عادی‌سازی کنند و به این ترتیب، پنتاگون چیزی را ایجاد کرد که ترامپ آن را یک پیمان امنیتی، تجاری و سرمایه‌گذاری به رهبری اسرائیل می‌دانست.

در همین حال، اسرائیل ساخت و سازهای شهرک‌ها را افزایش داد، سرکوب‌ها را تشدید و قلمروهای فلسطینی را تحت کنترل بیشتری قرار داد. در واکنش، حماس حمله 7 اکتبر 2023 را آغاز کرد. اسماعیل هنیه، رهبر حماس، در توضیح این حمله گفت: «تمام فرآیندهای عادی‌سازی و به‌رسمیت شناختن، تمامی توافقاتی که با اسرائیل امضا شده‌اند، هیچ‌گاه نمی‌توانند این نبرد را به پایان برسانند».

این حمله واکنش تند اسرائیل برانگیخت و فرایند عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان را کلید زد و موجب شد که محور مقاومت وارد میدان شود. اگرچه اسرائیل توانسته از وارد آوردن آسیب‌های قابل توجه از سوی «محور مقاومت» جلوگیری کند؛ اما ایران با پیشنهاد صلحی به میدان آمد که هدف آن تضعیف اسرائیل بود.

این پیشنهاد شامل یک پیمان عدم تجاوز و اقتصادی با کشورهای عربی است که بخشی از آن به هدف انزوای اسرائیل شکل گرفته است. در قاب طرح ایران حق تعیین سرنوشت فلسطینی‌ها باید به رسمیت شناخته شود، اما کشورهای عربی به دنبال پایان دادن به هرج و مرج منطقه‌ای هستند، نه فقط حل و فصل مناقشه اسرائیل-فلسطین.

کشورهای عرب خلیج فارس -بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی- از طریق شورای همکاری خلیج فارس (GCC) شاید بلندپروازانه‌ترین چشم‌انداز را مطرح کرده‌اند. طرح آن‌ها شامل افزایش یکپارچگی اقتصادی بین کشورهای خلیج فارس، ایجاد سازوکارهای دفاعی مشترک و سپس حل مناقشه اسرائیل-فلسطین از طریق راه‌حل دو دولتی است که اکنون عملاً غیرممکن به نظر می‌رسد.

اگرچه این پیشنهاد حداقل به این نکته اذعان دارد که صلح با فلسطینی‌ها کلید امنیت منطقه‌ای است، اما هیچ سازوکار قابل‌قبولی برای دستیابی به این هدف ارائه نمی‌دهد. طرح کشورهای خلیج فارس همچنین در خصوص دیگر مناقشات منطقه‌ای و نحوه حل آن‌ها بسیار کم‌توجه است.

در بهترین حالت، این دیدگاه‌های مختلف به ندرت به نتیجه خواهند رسید. در بدترین حالت، چنین نسخه‌هایی موجب تشدید تعارضات بیشتر خواهند شد، همانطور که در مورد توافقات ابراهیم رخ داد. با تمرکز زیاد بر امنیت، این طرح‌ها صلح را به مسأله‌ای اقتصادی و نظامی تبدیل کرده‌اند. قدرت‌های منطقه‌ای به نظر می‌رسد که فکر می‌کنند مردمان جنگ‌زده از بازسازی راضی خواهند شد، بدون این که نیاز به عدالت، پاسخگویی یا رهبری مؤثر داشته باشند.

اگر مردم از وضعیت راضی نباشند، می‌توان با استفاده از خشونت با آن‌ها برخورد کرد، مانند اقداماتی که اسرائیل در قبال فلسطینی‌ها که خواستار حقوق برابر هستند، انجام می‌دهد. این فرضیات هم خطرناک و هم نادرست هستند.

4

شام؛ قربانی بی‌نظمی در خاورمیانه

در کانون مشکلات خاورمیانه، مسائل حکمرانی قرار دارد. بسیاری از کشورهای منطقه دچار تکه‌تکه شدن یا فروپاشی شده‌اند، با مراکز قدرت رقابتی که اغلب تحت تسلط گروه‌های خاص قومی یا سیاسی قرار دارند. هیچ‌کجا این دینامیک به اندازه سوریه آشکار نیست، جایی که سال‌ها جنگ روابط میان مرکز و حاشیه کشور را تضعیف کرده و موجب ظهور حاکمان محلی مختلفی شده است.

برخی مناطق تحت کنترل کردهاست، همزمان جنوب در اختیار «اتاق عملیات جنوبی»، یک ائتلاف از گروه‌های شورشی است است که در سال 2011 شکل گرفت و نسبت به دیگر گروه‌ها، رگه‌های ایدئولوژیک کم‌رنگ‌تری دارد؛ سازمانی که در نهایت قدرت بشار اسد را پایان داد، یعنی هیئت تحریرالشام (HTS) که شامل رادیکال‌های سنی است که برخی از آن‌ها غیرسوری هستند.

این گروه ادعا می‌کند که میان سایر گروه‌ها تبعیض نخواهد گذاشت. اما از زمانی که دمشق را تصرف کرده‌اند، کشور شاهد افزایش قتل‌های انتقامی و خشونت‌های گروهی علیه علوی‌ها بوده است.

طبیعتا بدون یک فرآیند سیاسی فراگیر، سوریه درگیر شکاف‌ها خواهد بود و با انواع مختلف تقسیمات مواجه خواهد شد. دخالت‌های بین‌المللی این شکاف‌ها را تعمیق کرده و به تداوم آن‌ها خواهد انجامید. قدرت‌های اصلی منطقه‌ای برای نفوذ بیشتر در منطقه به طور دائم با یکدیگر رقابت می‌کنند و به همین دلیل در زمان وقوع جنگ‌ها، این قدرت‌ها معمولاً از گروه‌های مختلف حمایت می‌کنند.

در سوریه، برای مثال، ترکیه از هیئت تحریرالشام و دیگر گروه‌ها در شمال حمایت می‌کند. ایالات متحده حامی کردهاست. اردن و امارات متحده عربی نفوذ زیادی بر اتاق عملیات جنوبی سوریه دارند. اسرائیل تلاش می‌کند تا روابط خود را با جامعه دروزی سوریه تقویت کند و از خلأ قدرت استفاده کرده و حدود 155 مایل مربع از اراضی سوریه را اشغال نماید.

در حال حاضر، گروه‌های مختلف سوریه صلح را حفظ کرده‌اند. به‌ویژه در جلسه‌ای که در ۲۹ ژانویه برگزار شد، گروه‌های کلیدی که در سقوط بشار اسد نقش داشتند، به اتفاق‌ نظر رسیدند که احمد الشرع، رهبر هیئت تحریرالشام (HTS)، را به عنوان رئیس‌جمهور جدید کشور منصوب کنند.

با این حال، اگرچه احمد عوده، رهبر اتاق عملیات جنوبی، نماینده‌ای به این جلسه فرستاد، خودش در آن حضور نیافت. گروه‌های کردی و دروزی نیز از حضور در این جلسه خودداری کردند. اکنون که دشمن مشترک آنها از بین رفته است، احتمالاً شبه‌نظامیان سوری به یکدیگر حمله خواهند کرد.

اگر این اتفاق بیفتد، آینده سوریه ممکن است شبیه به وضعیت فعلی سومالی شود، با گروه‌های مختلفی که بخش‌های مختلفی از سرزمین را کنترل می‌کنند. این احتمال نیز وجود دارد که سناریوی لیبی در این کشور تکرار شود. سوریه و لیبی کشورهایی بسیار متفاوت هستند، اما لیبی نیز تجربه انقلاب بهار عربی را داشت که گروه‌های مسلح مختلفی را در برابر دیکتاتور طولانی‌مدت قرار داد.

این گروه‌ها موفق شدند در سال ۲۰۱۱ معمر قذافی را سرنگون کنند، اما پس از سرنگونی قذافی، آنها برای تسلط بر کشور رویاروی هم قرار گرفتند و از حمایت بازیگران خارجی، از جمله ترکیه، امارات و برخی کشورهای اروپایی برخوردار شدند. امروز، مقامات رقیب در شرق و غرب کشور از حامیان متفاوتی پشتیبانی می‌کنند.

پیشنهادی باخبر