باید دندان طمع غرب را کشید
دکتر منوچهر متکی در گفت‌وگوی اختصاصی با روزنامه جام‌جم ضمن تحلیل دشمنی‌های اخیر آمریکا و تروئیکای اروپایی مطرح کرد:

باید دندان طمع غرب را کشید

در روزگاری که ساختار قدرت جهانی دستخوش لرزش‌های عمیق شده و غرب تلاش می‌کند با ابزارهای حقوقی، امنیتی و رسانه‌ای ایران را تحت فشار مضاعف قرار دهد، پرسش اساسی این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی چگونه در این میدان پیچیده پیش می‌رود و درس‌ها و عبرت‌های گذشته چه بوده است.گفت‌وگوی پیش‌رو با دکتر منوچهر متکی، وزیر خارجه اسبق و نماینده فعلی مجلس، در میانه روندهای پرشتاب جهانی و تلاش غرب برای بازطراحی موازنه‌ها، تصویری دقیق از ظرفیت‌ها، دشواری‌ها و الزام‌های دستگاه دیپلماسی ایران ارائه می‌دهد؛ تصویری که بر پایه تجربه،واقع‌سنجی وفهمی میدانی از تحولات بین‌الملل ترسیم شده است.
در روزگاری که ساختار قدرت جهانی دستخوش لرزش‌های عمیق شده و غرب تلاش می‌کند با ابزارهای حقوقی، امنیتی و رسانه‌ای ایران را تحت فشار مضاعف قرار دهد، پرسش اساسی این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی چگونه در این میدان پیچیده پیش می‌رود و درس‌ها و عبرت‌های گذشته چه بوده است.گفت‌وگوی پیش‌رو با دکتر منوچهر متکی، وزیر خارجه اسبق و نماینده فعلی مجلس، در میانه روندهای پرشتاب جهانی و تلاش غرب برای بازطراحی موازنه‌ها، تصویری دقیق از ظرفیت‌ها، دشواری‌ها و الزام‌های دستگاه دیپلماسی ایران ارائه می‌دهد؛ تصویری که بر پایه تجربه،واقع‌سنجی وفهمی میدانی از تحولات بین‌الملل ترسیم شده است.
نویسنده محمد زمانی - گروه سیاسی
 
متکی با تاکید بر این‌که «نظام جهانی مطلوب غرب فرو ریخته» و «جبهه غرب امروز با شدت و جدیتی بی‌سابقه مقابل ایران ایستاده است»، می‌گوید ۴۰ تا ۵۰ درصد توان سیاست خارجی جمهوری اسلامی صرف مقابله با این حجم از دشمنی برنامه‌ریزی‌شده می‌شود. او نقش تعیین‌کننده رهبری را «شاقول سیاست خارجی» می‌خواند و اعتقاد دارد بی‌توجهی به این جهت‌گیری، همان خطایی بود که «کلاه اسنپ‌بک» را بر سر ایران گذاشت. متکی در تشریح الزامات دیپلماسی حرفه‌ای، از دشمن‌شناسی و زمان‌شناسی تا پرهیز از شتاب‌زدگی سخن می‌گوید و با اشاره به نوسان‌های رفتاری آمریکا تأکید می‌کند که روزمرگی و بی‌ثباتی در تصمیمات واشنگتن، خود یکی از نشانه‌های افول قدرت آن است.
گفتنی است در ادامه بخش اول این گفت‌وگو را می‌خوانیم و بخش دوم که با محوریت مباحث اقتصادی صورت گرفته در شماره‌های بعد منتشر خواهد شد:

در موضوعات سیاسی می‌خواهم با یک دغدغه بنیادین شروع کنم. این انتقاد اساسی در این حوزه از سوی برخی مطرح می‌شود که سیاست خارجی ما بیش از حد واکنشی و متوجه حال است تا ابتکاری و آینده‌محور. یعنی غرب برای ما چالش ایجاد می‌کند و ما دائما در پی حل یا دفع آن هستیم و در مسیر ایجاد نظم نوین جهانی غیرغربی مشارکت و تحرک لازم را نداریم یا اگر داریم، سلیقه‌ای و موردی است. این در حالی است که اکنون محیط بین‌الملل با توجه به قدرت گرفتن روسیه، چین و هند برای ابتکار عمل مساعدتر است اما همچنان احساس می‌شود جریانی چشم به تعامل با غرب دارد و انرژی و انگیزه و سازماندهی لازم دردیپلماسی برای‌بهره‌‌گیری ازمواهب سیاست نگاه به شرق یاسیاست همسایگی دیده نمی‌شود. 
سؤال مهمی را مطرح کردید. ما در حوزه سیاست خارجی در شرایط متفاوتی از جهان قرار داریم. با شکل گرفتن انقلاب اسلامی از سال ۱۹۷۹ و با جنگ سرد و با فروپاشی بلوک شرق و با دوره‌ای که آمریکایی‌ها تصور می‌کردند دنیا تک‌قطبی شده مواجه شدیم. در مقابل این تحولات جهانی، تحولاتی برآمده از انقلاب اسلامی را هم شاهد بودیم که مهم‌ترین جلوه آن در الهام‌بخشی انقلاب اسلامی و نهضت امام بود. 
منظور من فقط جبهه مقاومت یا چند جنبش منطقه‌ای نیست، بلکه تحول در مفاهیمی است که امام در مناسبات جهانی ایجاد کرد. البته شکل‌‌گیری جبهه مقاومت به رهبری ایران مهم‌ترین نماد عملی گفتمان امام بود اما به شکلی مبنایی‌تر تحولی است که امام در مفاهیم و تعاریف رایج در مناسبات جهانی ایجاد کرد. تعریف قدرت و تعریف روابط را عوض کرد و عنصر ضرورت ایجاد عدالت را وارد مناسبات جهانی کرد. اینها تحول مفهومی قدرت غرب را کم‌کم فرسود و امروز نظام جهانی مطلوب آنها ریخته است. 
برای نمونه، اختلاف کم‌سابقه‌ای که در شورای امنیت در موضوع اسنپ‌بک ــ یا مکانیزم ماشه ــ رخ داد، در تاریخ سازمان ملل بی‌سابقه است. در این شرایط سرعت تحولاتی که غرب علیه ما ایجاد می‌کند هم شتاب و هم عمق بیشتری گرفته و به شدت برنامه‌ریزی شده است. در چنین دنیایی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی حتی وقتی با تمام توانش اقدام می‌کند، ۴۰ یا ۵۰ درصد آن به اصطلاح بلکه بیشتر مصروف مقابله با این حجم از دشمنی و برنامه‌ریزی می‌شود، چون تمام دنیای غرب، امروز با جدیت و شدتی بی‌سابقه روبه‌روی ما ایستاده است. بنابراین منتقدان باید به این توجه کنند که بررسی سیاست خارجی آسان نیست و ما باید عملکرد دستگاه سیاست خارجی‌مان را در ظرف چنین دنیای متلاطمی که بخشی از آن بنایی جدی برای مقابله حساب شده با ما دارد، بررسی و ارزیابی کنیم و انتظاراتی معقول داشته باشیم. در این شرایط یارگیری شما با نهایت سختی انجام می‌شود در حالی که حرف‌های شما عموما از اقبال افکار عمومی برخوردار است.

با توجه به سابقه‌تان درباره ساز و کار سیاست‌خارجی جمهوری اسلامی ایران  و ضرورت‌های آن در شرایط فعلی بیشتر توضیح می‌دهید.
سیاست خارجی در جمهوری اسلامی دو عنصر کلیدی دارد؛ جهت‌گیری و حرفه‌ای‌بودن. دیپلماسی حرفه‌ای یک ضرورت است. گاهی جهت‌گیری درست است اما کار حرفه‌ای صورت نمی‌گیرد یا برعکس آن. معیار تشخیص و شاخص صحت جهت‌گیری چیست؟ به اعتقاد من، نعمت بزرگی که خداوند به ملت ایران داده، وجود مقام معظم رهبری است. ایشان ۴۶ سال تجربه کشورداری در سطوح مختلف را دارند، متواضع هستند، با همه اقشار گفت‌وگو می‌کنند و در موضوعات مختلف صاحب‌نظرند. نقطه نظرات ایشان به‌عنوان فرمانده کل قوا که سطح بازدارندگی دفاعی کشور را به این حد ارتقا داده‌اند و در سیاست خارجی قضاوت‌های بسیار عالمانه و ارزیابی‌هایی همیشه دقیق داشته‌اند، به‌عنوان شاخص و شاقول عمل می‌کند.  به عنوان نمونه وقتی در دوره وزارت خارجه بنده باراک اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا پیشنهادی برای مذاکره داد، ما قبل از مذاکره نامه‌ای خدمت مقام معظم رهبری نوشتیم و طرح پیشنهاد کردیم و نظرات‌مان را در این زمینه تقدیم کردیم. ایشان فرمودند مخالفتی نمی‌کنم اما توجه داشته باشید که به آمریکا نمی‌شود اعتماد کرد. همین یک جمله مسیر مذاکرات را دقیق کرد و ما توافق سوخت را با ترکیه و برزیل انجام دادیم اما اگر رفتیم با آمریکا مذاکره کردیم و آمریکا مرتب در مذاکره «نمی‌شود، نمی‌شود» کرد و بعد شما نزد رهبری برگشتید و سعی کردید ایشان را اقناع کنید که آن نامه ۹ بندی‌‌تان قابلیت تحقق ندارد، یعنی دارید از جهت‌‌گیری درست فاصله می‌گیرید. حاصل کم‌توجهی به این جهت‌گیری رهبری در برجام منجر‌به کلاهی شد که به‌عنوان اسنپ‌بک سر ما گذاشتند. جهت‌گیری این‌قدر مهم است که در اعمال عبادی شما هم تأثیر دارد. می‌گویند جهاد شما بدون جهتگیری از ولایت، ماجراجویی است و منجر ‌به شهادت نمی‌شود. 
اما در باب حرفه‌ای‌گری در دیپلماسی یعنی توجه به عناصری چون دشمن‌شناسی، زمان‌شناسی، شجاعت، عدم التماس و عدم شتابزدگی در سیاست خارجی. 

با این شرایط، آینده تقابل ایران و غرب به ویژه آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
در مجموع با توجه به این شرایط می‌توانم بگویم دستگاه دیپلماسی ما اکنون در فضایی حرکت می‌کند که حرکت در آن اصلا آسان نیست. شدت عملکرد و تهدیدات دولت فعلی آمریکا علیه ایران که در یک سال و نیم گذشته صورت گرفته بی‌سابقه بوده است. می‌بینیم ترامپ اخیرا در راستای تداوم لحن تهدید‌آمیز با صراحت می‌گوید که او به اسرائیلی‌ها دستور حمله داده است. البته همین رویکرد تهدید‌آمیز و قلدر‌مآبانه باید برای ما فرصتی باشد برای مفتضح کردن هر بیشتر آنها. البته باید توجه داشت که رفتارهای غیرحرفه‌ای ترامپ و این‌که صحبت‌های شب و روز او با هم فرق می‌کند و مرتب تغییر مواضع می‌دهد، به‌نظر من، خودش از عوامل شدت بخشیدن افول آمریکا خواهد شد. در واقع رهبری آمریکا به یک روزمرگی توام با دریوزگی گرفتار آمده است. این نوسان شدید در مواضع در غزه و یمن و روسیه و سایر کشورها کاملا مشهود است.  ما باید در سیاست خارجی خودمان پرونده‌ سازی‌ها و ادعاهای آمریکا و رژیم‌ صهیونیستی و سایر کشورهای غربی علیه ایران را پیگیری کنیم اما دستگاه دیپلماسی نباید از ابزار مذاکره خلع سلاح شود. البته باید توجه شود که مذاکره ابزار دیپلماسی است نه هدف آن.  پس در برخی موارد مذاکره می‌کنیم‌؛ در برخی موارد هم مذاکره را غیرشرافتمندانه می‌دانیم و انجام نمی‌دهیم. در مقطع کنونی با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم، یا مثلا پیش از فعال‌سازی اسنپ‌بک با آژانس در قاهره توافق کردیم که البته عده‌ای هم منتقد آن بودند اما بعد از اسنپ‌بک کاملا درست و منطقی است که توافقات قاهره باطل است. اینها تابع عنصر زمان‌شناسی است. در همین راستا اکنون ما همراه چین و روسیه به دبیرکل سازمان ملل و مدیرکل آژانس نامه نوشته‌ایم که اسنپ‌بک غیرحقوقی است و ایران وضعیتی عادی دارد و نظارت‌ها باید طبق پادمان انجام شود و آژانس هم حق گزارش دادن به شورای امنیت ندارد و فقط باید به شورای حکام گزارش دهد. 

با توجه به عملکرد آژانس آیا امکان ادامه همکاری با آن وجود دارد؟
چون آژانس تخلفاتی جدی داشته ، باید سازوکار جدیدی برای همکاری با آن تعریف شود که براساس قوانین مجلس باشد. باید توجه داشت که ما از برجام جز خسارت چیزی ندیدیم. بر همین اساس به دوستان پیشنهاد کردم باید رسما خروج از برجام اعلام شود‌؛ به نحوی که آمریکا از آن خارج شد تا هم «دندان لق برجام» کشیده شود و هم «دندان طمع غربی‌ها» نسبت به ایجاد مطالبات جدید از ایران کنده شود. 

اهمیت ائتلاف‌سازی در محیط بین‌الملل

با توجه به تسلطی که غرب و متحدانش بعد از جنگ سرد بر سازمان‌های بین‌المللی اعمال داشته و از این تسلط برای اعمال فشار به کشورهای غیر همسو کمال بهره را برده‌اند، اصولا ما امکان مصالحه با غرب در قالب این نهادها را نداریم. آیا ما نباید با نگاهی ابتکاری به دنبال جایگزین‌سازی نهادهایی باشیم که غرب آنها را به وجود آورده یا تحت تسلط دارد. مثلا حتی تاسیس یک آژانس ناظر انرژی اتمی در قالب بریکس چون با شرایط حاکم بر آژانس بین‌المللی اتمی همیشه با تصمیماتی منطبق با مطلوبیت‌های غرب روبه‌رو هستیم که به گزارش‌سازی علیه ما می‌انجامد ؟

این ایده کاملا درست است. ائتلاف‌سازی در محیط بین‌الملل همواره یکی از ابتکارهای مؤثر بوده و ما نیز در این زمینه تجربه‌های متعددی داریم. شکل‌گیری ائتلاف مقاومت در منطقه نمونه بارز این موفقیت است‌؛ جبهه‌هایی که امروز سیاست خاورمیانه را بیش از هر بازیگر دیگری تحت تأثیر قرار می‌دهد. نه آمریکا، نه سایر قدرت‌های غربی و نه رژیم ‌صهیونیستی و نه حتی برخی حکام زبون منطقه قادر نیستند مانند گذشته سمت‌وسوی تحولات این منطقه را رقم بزنند. بلکه این مقاومت است که تحولات را به نفع خود رهبری و تعیین می‌کند. این یعنی فرو ریختن توهم ابرقدرتی آمریکا. ابرقدرت زمانی ابرقدرت است که بتواند خواسته‌هایش را محقق و از تحقق ناخواسته‌ها جلوگیری کند‌؛ امروز آمریکا در هر دو مورد با چالش‌های متعددی روبه‌روست و آخرین حربه خود را که جنگ بود به کار بست و دیدیم که نتیجه نگرفت.  ائتلاف‌سازی زمانی از جنس یارگیری است‌؛ عضویت در سازوکارهایی مانند شانگهای و بریکس نمونه‌ای از یارگیری‌های مؤثر بین‌المللی است اما ائتلاف‌سازی موضوعی هم ضروری است. مثلا به طور مشخص الان باید تلاش کرد تا سلطه دلار بر تجارت جهانی کاهش یابد. این اقدام راهبردی می‌تواند یکی از مهم‌ترین ابزارهای فشار غرب را بی‌اثر یا کمرنگ کند. سلطه دلار باعث استمرار و مقوم اصلی سلطه آن است. ساختار اقتصاد آمریکا طوری طراحی شده که در سود هر معامله جهانی که به دلار باشد، شریک است اما در زیان‌ها شراکت نمی‌کند. از سوی دیگر، اگر آمریکا ضرر کند، همه کسانی که به دلار معامله می‌کنند، ضرر می‌کنند. به همین دلیل، کاستن از نقش دلار به معنای کاستن از قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا است.  امروز چین در این مسیر طراحی‌های جدی انجام داده و سهم یوان در مبادلات جهانی محسوس‌تر شده است. ایران نیز آمادگی ورود فعال به این روند را دارد و مذاکراتی در این زمینه در جریان است و دولت باید پیگیری‌ها لازم در این زمینه را انجام دهد. جهان در حال‌گذار از ساختارهای غرب‌محور است و ایران باید با نگاه ابتکاری و فعال، جایگاه خود را در این نظم جدید تثبیت کند.

پیشنهادی باخبر