آیا مولانا در ایران به فراموشی سپردهشده است؟
آنچه استاد ناظری بیان کرده از چند جنبه قابلتأمل است؛ در نگاه نخست شاید نوعی گلایه از بیتوجهی مسئولان فرهنگی ایران به میراث ادبی و عرفانی باشد، اما در عمق خود پرسشی جدیتر را مطرح میکند مبنی بر این که: جایگاه ما در پاسداشت بزرگان ادبی و عرفانی کجاست؟ آیا واقعاً میراثی چون مولانا در ایران به فراموشی سپردهشده یا همچنان در زندگی روزمره و فرهنگ عمومی حضور دارد؟
دیوار مولانادوستی را یکطرفه کاهگل نکنیم!
به قول قدیمیها نباید دیوار را یکطرفه کاهگل کرد؛ در طول سالهای گذشته ترکیه در برخی اوقات با رفتار شیطنت گونهای مولانا را با نام «رومی» به مردم جهان معرفی کرده و با همین نام آرامگاه او را به یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری خود بدل ساخته است؛ درصورتیکه زادگاه این شاعر فارسیگوی ولایت بلخ بوده است. این اقدام و اینگونه معرفیهای شیطنتآمیز تا حدی بوده که هراس مصادره مولانا جلالالدین بلخی را در ذهن بسیاری از فعالان فرهنگی انداخته و با واکنشهایی نیز همراه بوده است.
ایرانیان، گردانندگان اصلی گرامیداشت مولانا در قونیه
در چند دهه اخیر در ایران مولاناپژوهی به جریان علمی و فرهنگی جدی تبدیلشده است تا جایی که در بسیاری از آیینهایی که در محل مزار مولانا برگزار میشود، بیشتر اهالی هنر و پژوهشگران از مشاهیر کشورهای فارسیزبان و بهویژه ایران هستند؛ در این مسیر نیز مسئولان ایرانی هیچگاه سد راه نبوده و در برخی موارد (هرچند اندک) بهصورت مستقیم و غیرمستقیم یاریگر برگزاری این برنامهها بودهاند.
ظرفیتهای فراموش شده
همه ما این نقد را میپذیریم که ظرفیتهای گردشگری ادبی کشورهای فارسیزبان هنوز بهطور کامل شناخته و بهرهبرداری نشدهاند. اگر این ظرفیتها بهدرستی مدیریت شوند، ایران و کشورهای فارسیزبان میتوانند در جمع بزرگترین قطبهای گردشگری فرهنگی جهان قرار گیرند.باید به این نکته مهم نیز اشاره کرد که سخنان استاد شهرام ناظری را میتوان هم هشدار و هم گلایه دانست؛ هشدار درباره کمکاریها و گلایه از بیتوجهیها اما در خصوص نوع بیان آن نقدهای فراوانی وجود دارد.مسئولان ما باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که میتوان با الگوبرداری از کشورهایی که گردشگری ادبی- فرهنگی را جدی گرفتهاند، در راستای جهانیسازی اندیشههای شاعران، عارفان و ادیبان فارسیزبان گام بردارند؛ اقداماتی با نگاهی جهانی که علاوه بر معرفی این بزرگان و درآمدزاییهای حاصل از آن، قادر است تا حدود زیادی این قبیل نگرانیها را از میان بردارد. البته هنرمندانی مانند استاد شهرام ناظری نیز باید در سخنرانیهای خود کمی جانب انصاف را رعایت کنند.


