اصرار مشکوک بهارستان بر ترمیم کابینه؛ اصلاح حکمرانی یا فرافکنی سیاسی؟

رویداد۲۴| مرور مواضع دیروز قالیباف و تحلیلهای رسانههای اصولگرا همچون جوان، خراسان و فرهیختگان نشان میدهد «ترمیم کابینه» به کلیدواژهای تبدیل شده که معنای آن بسیار فراتر از چند جابهجایی در وزارتخانهها است.
در روایت رسمی بهارستان، مجلس در نقش نهادی ایستاده که یک سال تمام با دولت مدارا کرده، رأی اعتماد کامل داده و حالا ناچار شده در برابر گرانی افسارگسیخته و بیثباتی اقتصادی هشدار بدهد. قالیباف صریح میگوید مجلس ترجیح میدهد کار به استیضاح نکشد و دولت خودش کابینه را ترمیم کند؛ روایتی که در ظاهر عقلانی و دلسوزانه به نظر میرسد.
اما این روایت یک خلأ مهم دارد: سهم خود مجلس در شکلگیری همین وضع موجود چیست؟ مجلسی که در تصویب بودجه، احکام تکلیفی، بارگذاری تعهدات بدون منبع و حتی مداخلات مستقیم در اقتصاد نقش داشته، اکنون میکوشد خود را بیرون از دایره مسئولیت بنشاند. اصرار بر ترمیم کابینه، در این معنا، تلاشی است برای بازتعریف افکار عمومی: مشکل، دولت است؛ مجلس فقط ناظرِ نگران است.
در واقع، «ترمیم» تبدیل به ابزاری شده تا بهارستان بگوید ما هشدار دادیم، ما مطالبه کردیم، اگر اوضاع درست نشد تقصیر از پاستور است. مجلسی که سهم خود در تورم و آشفتگی را نمیبیند، سادهترین مسیر را انتخاب میکند؛ قربانیکردن چند وزیر.
چرا استیضاح نه؟ حساب و کتاب یک هزینه سنگین
اگر استیضاح اینقدر بد است، چرا مدام از آن سخن گفته میشود؟ پاسخ در همان توضیحاتی است که خود قالیباف میدهد. استیضاح، فرآیندی زمانبر و پرهزینه است؛ از ۱۵ روز بررسی در صحن تا ماهها اداره وزارتخانه با سرپرست و سپس زمان استقرار وزیر جدید. در شرایطی که اقتصاد ایران به شدت به سیگنالهای سیاسی حساس است، بیوزیر شدن چند وزارتخانه اقتصادی میتواند آشفتگی را تشدید کند.
مجلس این واقعیت را بهخوبی میداند. به همین دلیل هم حاضر نیست مسئولیت مستقیم این هزینه را بپذیرد. ترجیح مجلس روشن است: دولت خودش تغییر بدهد تا هزینه سیاسی و اجتماعی آن پای دولت نوشته شود، نه مجلس. اگر ترمیم انجام شود، مجلس خود را پیروز نظارت معرفی میکند؛ اگر نشود، استیضاح بهعنوان «آخرین راه ناگزیر» توجیه میشود.
به بیان دیگر، ترمیم کابینه برای مجلس یک راه میانی است؛ فشاری جدی بدون پرداخت هزینههای کامل یک اقدام قهری.
فشار بدون تقابل؛ بازی ظریف اصولگراها با دولت پزشکیان
برخلاف تصور رایج، اکثریت اصولگرا نه بهدنبال سرنگونی دولت پزشکیان است و نه خواهان ادامه وضع موجود. آنچه در تحلیل فرهیختگان برجسته شده، همین نقطه تعادل است: جلوگیری از تضعیف دولت و دوقطبیسازی از یکسو، و اعمال فشار واقعی برای تغییر از سوی دیگر.
اصرار بر ترمیم کابینه دقیقاً در همین چارچوب قابل فهم است. این فشار، هم پزشکیان را ناچار میکند رودربایستی با کابینهاش را کنار بگذارد، هم نشان میدهد که مرکز ثقل سیاستگذاری صرفاً در پاستور نیست. حتی اختلاف بر سر اینکه کدام وزرا باید تغییر کنند خود نشانهای است از اینکه ترمیم کابینه به میدان جدال قدرت تبدیل شده و مساله صرفاً اصلاح مدیریتی نیست.
در این میان، دولت با نوعی بیمیلی یا ناتوانی در تصمیمگیری تصویر میشود؛ بیمیلیای که از نگاه مجلس، یا ناشی از ترس از تبعات تغییر یا از فشار بدنه حامی دولت است. نتیجه، اما یکی است: افزایش فشار از بهارستان.
ترمیم کابینه؛ اصلاح حکمرانی یا فرافکنی مسئولیت؟
واقعیت این است که بخشی از نقدهای مجلس به عملکرد برخی وزارتخانهها وارد است؛ از کشاورزی و راه گرفته تا اقتصاد و رفاه. اما مسأله اصلی اینجاست که ترمیم کابینه اگر بهتنهایی و بدون پذیرش مسئولیت مشترک انجام شود، معجزه نمیکند. اقتصاد ایران حاصل عملکرد یک وزیر یا حتی یک دولت نیست؛ محصول شبکهای از تصمیمات در دولت، مجلس و نهادهای فرادولتی است.
اصرار اصولگراها بر ترمیم کابینه، در عین حال که میتواند فرصتی برای اصلاح باشد، حامل یک خطر جدی هم هست: تبدیل شدن به نمایش سیاسیای دیگر برای فرار از پاسخگویی. اگر مجلس همچنان خود را بیرون از دایره بحران تعریف کند، ترمیم کابینه هم – مانند استیضاحهای پرهیاهوی گذشته – ممکن است فقط صحن مجلس را گرم کند و تاثیری بر سفره مردم که آقایان مدعی نگرانی برای آن هستند، ندارد.
راهبرد پیچیده مجلس
«ترمیم کن تا استیضاح نشوی» شعاری ساده نیست؛ عصاره یک راهبرد پیچیده است. راهبردی که در آن مجلس میخواهد هم منتقد باشد، هم شریک بحران نباشد؛ هم فشار بیاورد، هم هزینه ندهد. اینکه این بازی در نهایت به اصلاح حکمرانی ختم شود یا به فرافکنی مسئولیت، بیش از هر چیز به یک پرسش بستگی دارد: آیا بهارستان حاضر است سهم خودش را هم در آینه بحران ببیند یا نه؟


