احمد قوام؛ از ترور رضاشاه تا مقابله با تجزیهطلبان
کارنامه فعالیتهای سیاسی احمد قوام، کارنامه پرفرازونشیبی است. او در طول سالهایی که در سپهر سیاسی ایران فعال بود، اقدامات صحیح و غلط زیادی داشت. بااینحال نباید فراموش کرد که در بسیاری از مواقع این سیاستهای قوام بوده که کشور را جلو برده است.
فرارو- احمد قوام یکی از مهمترین چهرههای سیاسی در تاریخ معاصر ایران است. فعالیتهای سیاسی قوام از دوره مظفرالدینشاه شروع، و تا حکومت محمدرضا پهلوی ادامه داشت.
به گزارش فرارو، قوام در دیماه سال 1252 متولد شد. او که در خانوادهای اشرافی متولد شده بود، در ادامه به یکی از مهمترین سیاستمداران ایران بدل گشت و اقدامات بسیار مهم و حیاتیای را در کارنامه خود ثبت کرد.
از ترور رضاشاه تا مقابله با تجزیهطلبان
احمد قوام، برادر کوچکتر وثوقالدوله بود. او که در خانوادهای اشرافی متولد شده بود، در همان روزگار کودکی پدرش را از دست داد. تحصیلاتش را بهشکل خصوصی دنبال کرد و بهسبب خط خوبی که داشت، در همان روزگار جوانی وارد دربار مظفرالدینشاه شد. سیاست با قوام زاده شده بود و او بدون اینکه متوجه باشد، بهناگاه خودش را در جمع سیاستمداران نامی روزگار دید.
در روزگار حکومت مظفرالدینشاه، قوام بهعنوان واسطهای مابین مشروطهخواهان و دربار فعالیت میکرد. همین مسئله باعث شد تا هم در بین مشروطهخواهان و هم در دربار حکومت مرکزی، از محبوبیت بالایی برخوردار باشد. قوام کسی بود که در ادامه فرمان مشروطیت را نوشت.
![]()
پساز مرگ مظفرالدینشاه، به اروپا رفت و در آنجا به تحصیل در رشته حقوق پرداخت. در ادامه به ایران بازگشت و فعالیتهای سیاسیاش را از سر گرفت. در دوران نخستوزیری افرادی ازقبیل مستوفیالممالک و صمصامالسلطنه، احمد قوام بارها در حوزههای مختلفی به وزارت رسید و درنهایت در سال 1296 بهعنوان فرماندار خراسان و سیستان و بلوچستان راهی خراسان شد. با یه قدرت رسیدن سیدضیاالدین طباطبایی، قوام دستگیر شد و رهسپار زندان گشت. بااینحال خیلی زود و درحالیکه همچنان در زندان بهسرمیبرد، به فرمان احمدشاه از زندان آزاد، و بهعنوان نخستوزیر ایران انتخاب شد.
![]()
در دوران نخستوزیری با شورشهایی که در جایجای ایران به راه افتاده بود مقابله کرد. جنبش جنگل را شکست داد و ازطرفی در مقابل شورش حاجباباخان اردبیلی، ایستادگی نمود و پیروز شد. در ادامه قوام با دسیسه انگلیسیها و البته همرای نبودن مجلس با وی از نخستوزیری استعفا کرد و برای مدتی از سیاست فاصله گرفت.
در سال 1301، قوام بار دیگر نخستوزیر ایران شد. در این دوران بود که تنشهایی مابین رضاخان و احمد قوام به وجود آمد. پساز کودتای 1299، رضاخان سودای به قدرت رسیدن را در سر میپروراند. بااینوجود این اتفاق نیفتاده بود و رضاخان که درواقع وزیر جنگ دولت قوام بود، در این دوره به یکی از چهرههای اصلی در سیاست ایران بدل شده بود. قوام امتیاز نفت شمال را به آمریکاییها داد و همین مسئله باعث شد تا با توطئه انگلیسیها روبهرو بشود. با بالا گرفتن تنشها بین رضاخان و احمد قوام و همچنین ناراضی بودن نمایندگان از قوام بهدلیل واگذاری نفت شمال به آمریکا، قوام بار دیگر استعفا کرد.
![]()
در ادامه بهعنوان نماینده تهران به مجلس رفت. در همین حیصوبیص بود که به جرم توطئه برای به قتل رساندن رضاخان، دستگیر و روانه زندان شد. با وساطت احمدشاه، قوام از زندان آزاد و به خارج از ایران تبعید گشت. بااینحال با سر کار آمدن حکومت پهلوی، رضاشاه، قوام را عفو کرد و اجازه بازگشت او به ایران را صادر کرد؛ البته با این شرط که قوام از هرگونه فعالیت سیاسی در ایران دست بکشد.
روزگار قوام در دوران رضاشاه چندان دلپسند نبود. بااینحال، بین سالهای 1320 و 1321، با تبعید رضاشاه و جانشینی فرزند وی، قوام بار دیگر به سِمَت نخستوزیری رسید. در این روزگار، قوای روس از شمال و قوای انگلیس از جنوب، ایران را تحتسیطره خود درآورده بودند. ناآرامیهای به وجود آمده در اثر فقر ناشی از جنگ و تعدادی از مشکلات دیگری که در آن روزگار وجود داشتند، قوام را مجاب ساخت تا بار دیگر از نخستوزیری استعفا بدهد.
با اتمام جنگ جهانی دوم در سال 1324، انگلیس و آمریکا مطابق با قراردادی که داشتند ایران را تخلیه کردند. بااینحال، نیروهای شوروی قصد ترک کردن ایران را نداشتند. در همین روزگار بود که حزب دموکرات آذربایجان، با تحریک استالین و شوروی، دست به اقدامات تجزیهطلبانه زدند.
![]()
در ادامه آمریکا و انگلیس، شوروی را برای خروج از خاک ایران تحتفشار قرار دادند. حکومت شوروی که خروج از ایران را اجتنابناپذیر میدانست، شرط خروج از ایران را به دست گرفتن حق نفت شمال ایران دانست. احمد قوام در مذاکرهای با استالین، از وی خواست تا ابتدا نیروهایش را از ایران خارج کرده تا در ادامه خواسته شوروی از ایران در مجلس تایید بشود. با خروج نیروهای استالین از ایران، سیدجعفر پیشهوری و قاضی محمد که از سران تجزیهطلبان بودند، مجبور به مذاکره با حکومت مرکزی شدند.
دراینبین، حاجعلی رزمآرا به دستور محمدرضا پهلوی به آذربایجان رفت و دست تجزیهطلبان را از ایران کوتاه کرد. قوام، بار دیگر در سال 1326 به مجلس رفت و برای اقامه دولت جدیدش رای خواست. بااینحال آرا مجلس با قوام مخالف بودند و او شانس نخستوزیری مجدد را از دست داد؛ بسیاری معتقدند که قوام بهعمد دست از نخستوزیری کشیده بود تا بهاینسبب، وعدهای را که به روسها داده بود اجابت نکند.


