سوریه دلخواه ترکیه شام مطلوب اسرائیل
منافع ترکیه و رژیمصهیونیستی در سوریه پسا اسد با یکدیگر در تضاد است و در حالی که ترکیه خواستار یک سوریه واحد متمایل به آنکاراست، مطلوب رژیمصهیونیستی سوریه ضعیف با چندین منطقه خودمختار در امتداد خطوط قومی- فرقهای است

سوریه بعد از سقوط دولت بشار اسد مجدداً به میدان رقابت قدرتهای منطقهای تبدیل شده است که هرکدام منافع راهبردی خود را دنبال میکنند. ترکیه و رژیمصهیونیستی دو بازیگر محوری هستند که هر یک اهداف متفاوت و متضادی را در این کشور دنبال میکنند که مهمترین نتیجه آن افزایش بیثباتی در سوریه است، در حالی که ترکیه متمایل به ظهور سوریه به عنوان یک کشور واحد با دولتی متمایل به آنکاراست، اما رژیمصهیونیستی خواستار سوریهای ضعیف در امتداد خطوط قومی- فرقهای است. این رژیم سعی دارد با استفاده از خلأ قدرت حاکم در سوریه، در قالب حملات مستقیم و تحریک اقلیتها سوریه را به سمت تجزیه سوق دهد. آنکارا و تلآویو هر یک رویکرد خاص خود را در سوریه پسااسد دنبال میکنند و تضاد منافع آنها به هیچ وجه قابل کتمان نیست.
رویکرد ترکیه به سوریه پسااسد
ترکیه در میانه تحولات غرب آسیا در انتهای سال ۲۰۲۴ میلادی مهمترین حامی شورشیان سوریه به رهبری هیئت تحریرالشام بود. ترکیه که طبق توافق سوچی در سال ۲۰۱۸ نقش قدرت حفاظتی در ادلب را بر عهده داشت، با مداخله نظامی در سال ۲۰۲۰ مانع این شد که ارتش سوریه ادلب را پس بگیرد. مهمترین هدف در سوریه کنونی، مقابله با گروههای کردی از جمله غلبه بر نیروهای دموکراتیک سوریه است که مناطق قابل توجهی در شمال شرقی سوریه را در اختیار دارند. یک منطقه نیمه خودمختار کردی در مرز ترکیه تهدید امنیت ملی ترکیه محسوب میشود، چراکه میتواند الهامبخش جنبشهای جداییطلبانه در میان جمعیت کرد این کشور را دارد. بر مبنای این هدف ترکیه از سال ۲۰۱۶ سه عملیات نظامی سپر فرات، شاخه زیتون و فجر آزادی را با حمایت گروههای مسلح از جمله ارتش آزاد سوریه برای مقابله با کردها انجام داده است. این عملیاتها با هدف ایجاد یک منطقه حائل به عمق ۳۰ کیلومتر در شمال سوریه، بیرون راندن نیروهای کرد و جلوگیری از ظهور و تثبیت ساختارهای کردی جدید انجام شد. در نتیجه این سه عملیات بیش از یک میلیون نفر آواره شدند و ترکیه با کنترل بر شمال سوریه، واحد پول خود را معرفی و نهادهای اداری ایجاد کرده است. در حوزه اقتصادی، ترکیه به دنبال تأمین مسیرهای تجاری و کریدورهای انرژی به ویژه خط لوله گاز پیشنهادی قطر – سوریه - ترکیه است که به آنکارا کمک میکند تا نقش خود را در تبدیل به هاب انرژی از خاورمیانه به اروپا تکمیل کند. فراهم شدن شرایط بازگشت تقریباً ۴ میلیون آواره سوری ساکن در مرزهای ترکیه نیز با امنیت ملی آنکارا پیوسته است، چراکه احساسات ضدپناهندگان، یک مسئله جدی در داخل ترکیه است که فشارها را بر دولت اردوغان افزایش داده است. به گمان بسیاری از کارشناسان، ترکیه برای دستیابی به این اهداف در پی ایجاد پایگاههای نظامی در سوریه است تا ضمن تثبیت نفوذ در این کشور، شرایط را برای پشتیبانی نظامی سریع از دولت جدید سوریه در برابر تهدیدات داخلی و خارجی فراهم کند. آنکارا در ماههای اخیر تلاشهایی را برای کنترل پایگاه هوایی تیاس سوریه (T۴) آغاز کرده و در حال آمادهسازی برای استقرار سیستمهای پدافند هوایی در آنجاست. آنکارا و دمشق در حال مذاکره برای یک پیمان دفاعی هستند که شامل ارائه پوشش هوایی و حفاظت نظامی از سوی ترکیه برای دولت جدید سوریه است. این پایگاه نه تنها ترکیه را قادر میکند تا جنبشهای کردی در منطقه را مهار کند، بلکه یک تهدید بالقوه برای رژیمصهیونیستی نیز محسوب میشود. حضور سامانههای دفاع هوایی و پهپادی ترکیه مانع عمدهای پیش روی حملات هوایی گاهوبیگاه رژیمصهیونیستی در این منطقه خواهد شد و آزادی عمل این رژیم در سوریه را کمتر میکند. آنکارا همچنین در میان مدت به دنبال بازسازی ارتش سوریه و تجهیز آن به سلاحهای پیشرفته است که باعث ایجاد وابستگی بلندمدت میشود.
رویکرد اسرائیل
رژیمصهیونیستی که زمانی به دنبال محدود کردن نفوذ ایران و قطع مسیرهای تدارکاتی حزبالله بود، بلافاصله بعد از سقوط دولت اسد تاکنون سوریه را هدف حملات هوایی و زمینی قرار داده و تاکنون حدود ۵۰۰ کیلومتر از جنوب غربی سوریه در استان قنیطره را اشغال کرده است. این رژیم در حملات هوایی خود بسیاری از سولههای موشکی، سیستمهای دفاع هوایی و فرودگاههای حما، تیاس و حمص را با هدف جلوگیری از افتادن آنها به دست هیئت حاکمه جدید نابود کرده است. رژیمصهیونیستی همچنین برای موازنه علیه سنیها، روابط با کردها و دروزیهای سوریه را گسترش داده است. کردها به دلیل منازعه هم زمان با ترکیه و دولت جدید سوریه در چشمانداز تلآویو قرار دارند. این رویکرد تلآویو یکی از مهمترین زمینههای تنشزا با آنکاراست که هیچگونه موضع طرفدار کردها را برنمیتابد. از سوی دیگر این رژیم تلاش میکند دروزیهای وریه را که جمعیتشان در حدود ۵۵۰ هزار نفر است و در سویدا و قنیطره ساکن هستند، به عنوان متحدین تازه خود مطرح کند. اسرائیل کاتز وزیر دفاع این رژیم در مارس ۲۰۲۵ از تعهد تلآویو برای جلوگیری از آسیب به دروزیهای سوریه گفت. گیدئون ساعر وزیر خارجه سابق این رژیم نیز از دروزیها به عنوان متحدان طبیعی یاد کرد. این تلاشها با استراتژی گستردهتر اسرائیل برای تجزیه سوریه، تقویت مناطق خودمختار که اقتدار مرکزی را از کار میاندازد و از ظهور یک کشور واحد جلوگیری میکند، همسو است. برخی معتقد تلآویو قصد دارد به وسیله حمایت از این اقلیتها راهرو جدیدی ایجاد کند که با عبور از جولان از منطقه تحت کنترل دروزیها در جنوب سوریه به شرق سوریه که محل استقرار نیروهای دموکراتیک کرد است، برسد.
تضاد منافع ترکیه و رژیمصهیونیستی
منافع ترکیه و رژیمصهیونیستی در سوریه پسااسد با یکدیگر در تضاد است. نخست، در حالی که ترکیه خواستار یک سوریه واحد است، مطلوب رژیمصهیونیستی سوریه با چندین منطقه خودمختار است. عملیات نظامی آنکارا در شمال سوریه نیز کاملاً متضاد با حمایتهای تلآویو از کردهاست. دوم، رژیمصهیونیستی با حمله به مناطق مختلف سوریه این پیام را به ترکیه منتقل میکند که ایجاد پایگاه نظامی که حوزه عمل تلآویو را محدود کند را تحمل نمیکند. سوم، حمایت تلآویو از دروزیها و ایجاد منطقه حائل در جنوب سوریه نیز با اهداف ترکیه در تعارض است. صهیونیستها در صددند با فشار بر دروزیها عملکرد نظامی سوریه را در آینده تحت تأثیر قرار داده و به این شکل به هدف غیرنظامیسازی جنوب سوریه که مطلوب بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این رژیم است، دست یابند. چهارم، ترکیه قصد خود را برای مذاکره با سوریه برای تعیین مرزهای دریایی اعلام کرده است. دستیابی به چنین توافقی میتواند با گسترش مناطق نفوذ دو کشور در اکتشاف انرژی و تقویت دکترین سرزمین آبی ترکیه، موازنه ژئوپلتیکی را در مدیترانه شرقی به کلی تغییر دهد. ترکیه در لیبی نیز همین رویکرد را دنبال کرد و پس از توافق با دولت وفاق ملی در سال ۲۰۱۹، حق اکتشاف انرژی در بخشبزرگی از مدیترانه شرقی را به دست آورد. این رویکرد آنکارا نگرانی رژیمصهیونیستی را برای به خطر افتادن پروژه خط لوله EastMed برانگیخته است. به همین دلیل برخی از محافل اندیشکدهای همچون مرکز بگین- سادات خواستار اتحاد رسمی با یونان، قبرس و مصر با حمایت امریکا در مقابل ترکیه شدهاند. بدین ترتیب هر یک از این دو بازیگر به دنبال کسب دستاوردهای تاکتیکی خود در سوریه کنونی هستند که بیش از همه دو منطقه غرب آسیا و مدیترانه شرقی را با خطر ایجاد درگیری گستردهتر روبهرو میکند.
منبع: روزنامه جوان