تصور کنید در یک اتاق ایستادهاید. یک گلدان قیمتی روی زمین شکسته است و سه نفر در اتاق حضور دارند. شما باید بفهمید چه کسی مقصر است. نفر اول با اطمینان میگوید گلدان از روی میز افتاد. نفر دوم قسم میخورد که نفر سوم آن را عمداً پرتاب کرد. نفر سوم با چشمانی اشکبار میگوید گلدان از دست خودش رها شده است. هر سه روایت، صادقانه به نظر میرسند اما با یکدیگر در تضاد کامل هستند. حقیقت کجاست؟ به این شیوه داستانگویی در سینما «اثر راشومون» میگویند
به دنیای فریبنده «اثر راشومون» خوش آمدید؛ جایی که حقیقت یک روایت محکم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه منشوری است که از هر زاویه، رنگی متفاوت منتشر میکند. اثر راشومون، که یکی از تکاندهندهترین ابزارهای قصهگویی در سینماست، تنها یک تکنیک روایی نیست. این مدل از قصهگویی کنجکاوی به اعماق روان انسان، به هزارتوی حافظه، دروغ و خودفریبی است.
طلوع یک شاهکار: راشومون و اثر راشومون چگونه متولد شدند؟

همه چیز از یک فیلم ژاپنی بینظیر، یک جنگل مهآلود در ژاپن قرون وسطی و ذهن درخشان آکیرا کوروساوا آغاز شد. فیلم راشومون (۱۹۵۰) او یک داستان جنایی ساده را به یک مکاشفه فلسفی تبدیل کرد. یک سامورایی کشته شده، همسرش مورد تعرض قرار گرفته و یک راهزن دستگیر شده است. اما وقتی داستان از زبان هر یک از درگیران ماجرا و حتی یک شاهد عینی روایت میشود، ما با چهار «حقیقت» کاملاً متفاوت روبرو میشویم. این چنین است که یکی از بهترین فیلم های ژاپنی خلق میشود.
داستان فیلم ساده و در عین حال پیچیده است: در ژاپن فئودالی، یک سامورایی به قتل رسیده و همسرش مورد تعرض قرار گرفته است. ماجرا از زبان چهار شاهد مختلف روایت میشود: یک راهزن یاغی، همسر سامورایی، روح خود سامورایی (که از طریق یک مدیوم صحبت میکند) و یک هیزمشکن که به طور پنهانی شاهد ماجرا بوده است.
جادوی کار کوروساوا این است که به ما نشان میدهد این تناقضها صرفاً از دروغگویی نشأت نمیگیرند؛ بلکه از نیازی عمیقتر سرچشمه میگیرند: نیاز به حفظ آبرو، نیاز به دیدن خود به عنوان قهرمان داستان زندگیمان و تلاش برای فرار از شرم.
اثر راشومون چیست؟

در راشومون هر شخصیت داستان، نسخهای از داستان را تعریف میکند که در آن، خودش را در بهترین یا موجهترین حالت ممکن به تصویر میکشد. راهزن میخواهد قهرمان به نظر برسد، زن میخواهد نجیب جلوه کند و روح سامورایی میخواهد شرافت از دست رفتهاش را حفظ کند.
«اثر راشومون» به ما میگوید که حافظه انسان یک دوربین بیطرف نیست، بلکه یک نقاش ماهر است که وقایع را به شکلی بازآفرینی میکند که با تصویر ما از خودمان همخوانی داشته باشد.
اثر راشومون دقیقا همین است:
روایت یک رویداد واحد از چند زاویه متناقض که در آن، حقیقت عینی جای خود را به تفسیرهای ذهنی، حافظه غیرقابل اعتماد و منافع شخصی میدهد.
۵ فیلم با ویژگی «اثر راشومون»
این ایده آنقدر قدرتمند بود که به سرعت به یکی از ابزارهای محبوب فیلمسازان برای به بازی گرفتن ذهن تماشاگران تبدیل شد.
۱. مظنونین همیشگی (The Usual Suspects – 1995)
«بزرگترین فریبی که شیطان داد این بود که همه را قانع کرد وجود ندارد.»
این فیلم یک سمفونی از دروغ است. تمام داستان از خلال کلماتی که مثل دود سیگار از دهان یک مجرم فلج و ترسو به نام «راجر کینت» بیرون میآید، شکل میگیرد. او با چنان مهارتی داستانی از یک امپراتور جنایتکار به نام «کایزر شوزه» میبافد که نه تنها پلیس که ما را نیز مسحور خود میکند. این فیلم به ما نشان میدهد که گاهی «حقیقت» چیزی نیست جز خوشساختترین و قانعکنندهترین داستان.
۲. قهرمان (Hero – 2002)

وقتی حقیقت تلختر از افسانه باشد، کدام را انتخاب میکنی؟
این حماسه بصری خیرهکننده، از ساختار راشومون برای کندوکاو در مفاهیمی چون فداکاری و میهنپرستی استفاده میکند. هر روایت از نبرد جنگجوی بینام با قاتلان، با یک پالت رنگی منحصربهفرد به تصویر کشیده میشود که نه تنها یک انتخاب هنری، بلکه بازتابی از حالت ذهنی و انگیزههای راوی است. قهرمان میپرسد: آیا یک دروغ زیبا که در خدمت هدفی بزرگتر باشد، ارزشمندتر از یک حقیقت زشت نیست؟
۳. دختر گمشده (Gone Girl – 2014)
در جنگ عشق، اولین قربانی حقیقت است.
دیوید فینچر با بیرحمی نقاب بینقص یک ازدواج رویایی را کنار میزند. فیلم یک «او گفت، او گفت» مدرن است که در آن، دو روایت متضاد از یک رابطه عاشقانه به سلاحی برای نابودی طرف مقابل تبدیل میشود. این فیلم به طرز هولناکی نشان میدهد که در عصر رسانههای اجتماعی، روایت غالب میتواند حقیقت را بسازد و آن را نابود کند، حتی اگر از اساس دروغ باشد.
۴. نقطه برتری (Vantage Point – 2008)
هر تکه از پازل، تصویر را تغییر میدهد.
این فیلم، «اثر راشومون» را در قالب یک تریلر اکشن پرسرعت و آدرنالینی بازسازی میکند. یک رویداد پانزده دقیقهای بارها و بارها از زوایای مختلف تکرار میشود و هر تکرار، لایهای از توطئه را آشکار میکند که از دیدگاه قبلی پنهان مانده بود. این فیلم یک تجربه هیجانانگیز است که به ما یادآوری میکند چقدر درک ما از یک لحظه، به جایی که در آن ایستادهایم بستگی دارد.
۵. آخرین دوئل (The Last Duel – 2021)

سه روایت، دو مرد، یک حقیقت که با خون نوشته خواهد شد.
ریدلی اسکات ما را به دل قرون وسطی میبرد تا شاهد داستانی باشیم که در آن، حقیقت یک زن زیر سایه غرور و شرافت دو مرد له میشود. با ارائه سه دیدگاه متفاوت به یک رویداد تلخ، فیلم به طرز قدرتمندی نشان میدهد که چگونه تاریخ توسط مردان نوشته شده و صدای زنان در آن گم شده است. روایت سوم و نهایی فیلم، مانند یک پتک بر سر تماشاگر فرود میآید و ما را با وزن واقعی «حقیقت» روبرو میکند.
نگاهی دوباره به آینه: حقیقت کجاست؟
«اثر راشومون» امروز، در دنیای اخبار جعلی، حبابهای اطلاعاتی و روایتهای شخصیشده در شبکههای اجتماعی، از همیشه زندهتر است. فیلمهایی که با هم مرور کردیم کاری فراتر از سرگرم کردن انجام میدهند؛ آنها ما را آماده میکنند. این فیلمها به ما میآموزند که شک کنیم، سؤال بپرسیم و به دنبال انگیزههای پنهان در پشت هر داستان باشیم.
پس دفعه بعد که فیلمی تماشا میکنید—یا در اینستاگرام و توییتر خود میچرخید—از خود بپرسید: آیا من در حال دیدن حقیقت هستم یا تنها در حال تماشای بهترین و قانعکنندهترین روایت از حقیقتم؟ پاسخ این سؤال، ممکن است شما را شگفتزده کند.