نفس کشیدن پرستوها در آسمان هنری مادرانه

تمام هنرمندان جدا از هر جنسیتی که داشته باشند یک مادرند، ابتدا برای روح دردمند و غم‌دیده خود، بعد برای آثار تازه چشم به جهان گشوده‌شان و بعدتر برای تمام جامعه و موجودات مادری می‌کنند؛ پدیده‌ها را همانگونه که هستند می‌بینند همانگونه که هستند می‌خواهند و بعد قلمو را بر می‌دارند و به تصویر می‌کشند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، هنر کلید اسرارآمیز بیان خیال است در جهان ماده‌ها، جایی که کلمه‌ها تمام می‌شود و این تنها قلمو است که به حرکت ادامه می‌دهد، راه خودش را از میان رنگ‌های تیره و روشن باز می‌کند و آنچه را می‌خواهد می‌آفریند.

زن‌ها به‌عنوان وارثان هُوَ الخالِق به زمین هبوط کرده‌اند و زن‌های هنرمند میراث دار امانت مصور بودن خداوند در زمین نیز هستند؛ بانوانی که انگار رسالتشان مادری کردن برای تمام دنیا است و حالا می‌خواهند با زبان هنر انسان را همانگونه که خالق انسان می‌خواهد به تصویر بکشند، همانقدر معصوم و ایستاده و همانقدر شجاع و وفادار.

معمولاً به عنوان یک خبرنگار پرسش «می‌شود خودتان را معرفی کنید» را در گفت‌وگوها مطرح می‌کنم، اما حالا با خودم فکر می‌کنم که بهتر است آن را نپرسم، کاملاً می‌دانم چه کسی رو به روی من ایستاده است، آمنه بدرالسماء، یک بانوی هنرمند و یک چهره آشنا و اثر گذار در عرصه‌های ملی و بین‌المللی که آثار ماندگاری را نیز در کارنامه درخشان هنری خود دارد؛ با این وجود قبل از هر صحبت دیگری خودش را یک دختر و یک مادر توصیف می‌کند؛ دختری که موهبت احساس دخترانگی را از پدرش می‌داند و مادری کردن برای دختر نوجوان هنرمندش را از مادرش؛ به بهانه اثر ارزشمند مینای نقش جهان و برای غرق شدن در دنیای تداعی رنگ‌ها و نور با احساسات عمیق زنانه با آمنه بدرالسماء به گفت‌وگو نشستیم.

ایمنا: به‌تازگی اثری را از آثار تاریخی اصفهان کشیده‌اید، ممکن است درباره آن بیشتر توضیح دهید؟

بدرالسماء: این اثر مینای نقش جهان است و می‌توانم بگویم آن را به چند علت کار کردم، اولین جرقه‌های ایده این اثر زمانی در من پدید آمد که اردیبهشت سال پیش به میدان نقش جهان رفته بودم و دیدم پرستو ها قبل از غروب آفتاب آمده بودند به میدان و در نهایت زیبایی در آسمان دور میدان می‌چرخیدند و سر و صداهایشان واقعاً بی نظیر بود، چرخش این پرنده‌ها و دیدن مسجد امام و عالی‌قاپو و بازار قیصریه و مسجد شیخ لطف الله احساس شادی عجیبی در من به‌وجود آورد، اما آن‌روز اتفاقی افتاد که احساس شادی من تبدیل به غم شد و نیروی بسیار عجیب شادی که در من بود با یک حرف و یک رفتار تبدیل به احساس سنگین غم شد.

بعد از اینکه از میدان نقش جهان برگشتم شروع کردم به کار کردن این اثر و به نظرم که رسید همه چیز دائماً در چرخش است و هیچ چیز پایدار نیست؛ نه شادی می‌تواند پایدار باشد و نه غم و این زندگی همه ماست که در حوالی هم به گردش در می‌آید، ساعتی از روز احساس خوشی را تجربه می‌کنیم و کمی بعد ترش ناخوشی را؛ ما هیچکدام از فردای خودمان با خبر نیستیم و این از زیبایی‌های زندگی است که ما می‌توانیم بچرخیم و این احساسات درون ما چرخش دارند؛ من شکر و شعف و به پرواز درآمدن خودم را در آن لحطه احساس کردم و از سوی دیگر فروریختن خودم را هم دیدم و مشاهده کردم که تمام این احوالات گردا گرد جهان در چرخش بود؛ این پرستو ها خانه‌هایی می‌سازند که باقی می‌ماند و بهار سال بعد دوباره می آیند و در همان خانه‌ها زندگی می‌کنند؛ ادراک این زندگی و جریانِ جاری آن برای من در اصفهان محقق شد و این اثر هم به همین خاطر خلق شد، پرنده‌های این اثر در قالب کلاژ تکه چسبانی شده است و تکنیک خود تابلو میکس مدیا است که با اکرولیک در آن بافت ایجاد کرده ام.

نفس کشیدن پرستوها در آسمان هنری مادرانه

ایمنا: در میان سوژه‌های مختلفی که برای یک نقاش امکان انتخاب آن‌ها هست چرا به میراث فرهنگی اصفهان علاقه نشان دادید؟

بدرالسماء: آثار ارزشمند تاریخی و فرهنگی ما گاهی در معرض غفلت و حتی فراموشی قرار می‌گیرند و من به‌عنوان کسی که دستی بر هنر دارد و سال هاست به فعالیت حرفه ای در این حوزه می‌پردازد وظیفه خودم می دانم که زیبایی‌های این آثار را به تصویر بکشم، به مخاطب خودم نشانش بدهم و برای نسل آینده به امانت بگذارم تا در تاریخ ثبت شوند و بگویم که باید قدر دان این آثار بود و از آن‌ها مراقبت کرد، هرکسی به سهم خودش و اندازه‌ای که می‌تواند؛ ما مردم در یک جامعه هنگامی که وارد یک مکان تاریخی می‌شویم باید در حفظ آن بکوشیم آن کسی که مسئولیت بیشتری دارد، علاوه بر این باید برای مراقبت و مرمت آن تلاش کند تا همه در کنار هم بتوانیم آن را به آیندگانمان امانت بدهیم همانگونه که گذشتگان با مراقبت تمام آن را به زیبایی به ما سپردند؛ من همیشه در طول زندگی ام تلاش کرده ام تا به این باور عمل کنم و همانطور که از آثارم هم پیداست شیوه زیستنم و روند شاید تکاملم را در این مسیر می بینم.

ایمنا: بسیاری از آثار شما جنبه فرهنگی، تاریخی و اجتماعی دارد و حاوی پیام مهمی برای جامعه به نمایندگی از یک قشر است؛ دلیل این کنشگری شما چیست؟ و فکر می‌کنید هنر در بیان درد مردم جامعه چه تأثیری می‌تواند داشته باشد؟

بدرالسماء: بخشی از مجموعه‌ی اثرهای من در قالب اجتماعی به تصویر کشیده اند که «زن» محور اصلی موضوع آن است، پدرم از کودکی به من یادآور می‌شدند که تو یک دختر هستی، یک زن و یک بانو و باید شأن، شخصیت و جایگاه یک بانو را درک کنی، اجتماعی که در آن زندگی می‌کنی و اثری که از خودت به عنوان یک زن در دنیا باقی می‌گذاری باید در جایگاه ویژه‌ای قرار داشته باشد و تأثیر به خصوصی بگذارد، باید ارزش خودت را به عنوان یک زن بشناسی و در عین اینکه آن لطافت و زنانگی خودت را حفظ می‌کنی، محکم و استوار قدم برداری و شخصیت واقعی و والای یک زن را به تصویر بکشی؛ برای خود من زن بودن یک نعمت و یک موهبت الهی است، یک هدیه‌ای است که خدا خواسته است و دختر بودن را به من عطا کرده است و بعد از آن هدیه‌ی دیگر این است که دختر پدری مانند پدرم شدم و این احساسی است که از طرف پدرم به من رسیده است که من بتوانم راه زن‌های دنیا را بشناسم و جایگاه واقعی آن را در دنیا بدانم تا بتوانم در گام بعدی این مسیر نقش‌آفرین و تحول ساز باشم.

زن‌ها اساساً خلاق و خالق و پرورش دهنده نسل بعدی هستند، فرقی نمی‌کند کودکشان دختر یا پسر باشد، اما آن زن می‌تواند زندگی‌ساز و اثرگذار باشد در تربیت فرزندش و آن را به جامعه تحویل دهد که آن کودک هم برای نسل پس از خودش تبدیل به پدر یا مادر می‌شود و می‌تواند آینده دیگری را برای خودش و دنیا رقم بزند؛ به همین دلیل مجموعه آثاری داشتم با عنوان «زنی را می‌شناسم من» که الهامی بودند از زنانی که از نزدیک می‌شناختم یا قدری دور تر دیده بودم، هر زنی یک قصه و یک داستانی دارد که می‌توانیم از کتاب زندگی او نکته‌ای کسب کنیم و من سعی کردم به مخاطب خودم نشان بدهم که می‌تواند امیدوار باشد، می‌تواند آزاد باشد و می‌تواند در عین حال که زنانگی و احساس زیبای مادری را تجربه می‌کند خودش هم احساس خوبی داشته باشد.

نفس کشیدن پرستوها در آسمان هنری مادرانه

ایمنا: رسالت خود را در هنر چگونه می‌بینید؟

بدرالسماء: به هر جهت من به‌عنوان یک بانو که با هنر آشنا است دوست داشتم نقشی از خود به یادگار در شهرم بگذارم و به مردم عزیزم تقدیم کنم، در همین راستا نقش ضریح زینبیه اصفهان را انجام دادم که قلم زنی‌هایش را هم استاد راعی به عهده گرفتند با توجه به این طراحی که در حال حاضر در آستان مطهر آن بانوی پاک در اصفهان نصب و جاگذاری شده است، به این دلیل که اینجا ضریح یک بانو است، سعی کردم به گونه‌ای طراحی شود که آن احساس لطافت و زنانگی را به مخاطب برساند و گل‌ها و نوع چرخش اسلیمی‌ها به گونه‌ای است که این ظرافت را می‌رساند، دولایه‌ای که به سمت سقف است شبیه به پر فرشته‌ها است و این در حالی است که اگرچه به عنوان برگ‌های گل در نقوش قرار دارد اما شیوه خاص طراحی‌اش تداعی کننده بال فرشتگان هم هست که به نوعی ضریح را احاطه کرده‌اند و این احساس را به زائران می‌رساند.

ایمنا: از زندگی هنری خودتان برایمان بیشتر بگویید، نقاشی از کجا نقش اول صحنه زندگی شما شد؟

بدرالسماء: دوران کودکی من در کنار پدرم استاد رضا بدرالسماء گذشت، همانطور که نفس کشیدم، نقاشی کشیدم و نقاشی کشیدن، مانند نفس کشیدنم شد؛ دوران نوجوانی سالانه یک یا دو نمایشگاه انفرادی داشتم و با تلاش شبانه روزی‌ام توانستم آثاری را خلق کنم که فکر و ایده خودم را داشت، و زیست من در چنین خانواده‌ای باعث شد بتوانم شخصیت هنری خودم را پیدا کنم، در حال حاضر هم من مادر یک دختر نوجوان هستم که در رشته نقاشی تحصیل می‌کند؛ آوینا از کودکی در فضای هنر رشد کرده که هر چه در اطرافش دیده باعث رشدش شده. سعی کردم، دخترم قبل از آنکه با رویاهایش روبرو شود و بخواهد در همه چیز عالی باشد، خوشحال وامیدوار باشد؛ خودش برای رسیدن به آرزوها و هدفش تلاش کند و جایگاه خودش را بداند و نقش خودش را در هزارتوی متلاطم اندیشه‌ها و سبک‌ها پیدا کند.

ایمنا: ممکن است از مادرانگی برایمان بیشتر بگویید؟ این روزها برایتان تداعی‌گر چه لحظه‌هایی در زندگی است؟

بدرالسماء: همچنان که دخترم روزها را طی می‌کرد اتفاق‌هایی که پیش می‌آمد و واکنش‌هایش، خاطراتی را برای من زنده می‌کرد، که مرا به دوران نوجوانی‌ام می‌برد و هر لحظه به من یادآور می‌شد که پدر و مادرم در مواجهه با مسائل مختلف، با من چگونه رفتار می‌کردند و چه نقش بزرگی در پرورش خلاقیت و استعدادم داشتند و من بیشتر از همیشه قدردان حضور و وجود پرمهرشان شدم.

ایمنا: شما به عنوان زنی که زمانی دختری نوجوان در دنیای پر رمز و راز هنر بوده‌اید و حالا مادری دختر نوجوان هنرمند دیگری را به عهده دارید، چه توصیه‌ای برای دختران نوجوان که هنر را میدان اصلی زندگی خود می‌دانند دارید؟

بدرالسماء: روی صحبتم با پدر مادرها، معلم‌ها و افرادی است که در رشد و پرورش نوجوان‌ها تأثیرگذار هستند؛ باید خوب دیدن و درست نگاه کردن را به کودکان بیاموزیم، و با رفتارمان، نه با نصیحت کردن، فرزندانمان را نسبت به مسائل مختلف آگاه کنیم و در مسیر رشد تا رسیدن به هدفشان همراهشان باشیم نوجوان‌ها توسط ما باید تشویق و تحسین شوند تا خودشان را باور کنند و به مرحله‌ای از بلوغ فکری برسند که برای رسیدن به اهدافشان تلاش کنند.

پیشنهادی باخبر