احیای برجام یا مرگ دائم؟

«احمد- ز» از همکاران نشریات غربگرا نوشته: تنها فرصت برای نجات مذاکرات ایران و آمریکا از شکست، سفر پوتین به تهران به قصد میانجیگری است که آن هم مشخص نیست چقدر راهگشا باشد!

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: «احمد- ز» از همکاران نشریات غربگرا نوشته: «تنها فرصت برای نجات مذاکرات ایران و آمریکا از شکست، سفر پوتین به تهران به قصد میانجیگری است که آن هم مشخص نیست چقدر راهگشا باشد... خداوندا ببخش بر تحلیلگری که از شدت درماندگی، پوتین را هم فرصت می‌انگارد! «فَکَیْفَ حیلَتی یا سَتّارَ الْعُیِوبِ وَ یا عَلّامَ الْغُیُوبِ وَ یا کاشِفَ الْکُروُبِ».

نمی‌فهمد (شاید هم می‌فهمد و خود را به نادانی می‌زند) که اولاً پوتین برای میانجیگری به تهران نمی‌آید و سفر او در پاسخ به سفر دی‌ماه سال گذشته آقای پزشکیان به مسکو، و برای گسترش روابط دوجانبه با ایران است؛

ثانیاً همین حالا یکی باید میان ترامپ و پوتین وساطت کند که روابط‌شان شدیداً شکرآب است و ترامپ اخیراً چندبار به پوتین به خاطر تمکین نکردن از خواسته‌هایش در جنگ اوکراین، بد و بیراه گفته است.

پوتین هم، آمریکا را شریک عملیات غافلگیرانه اخیر ناتو (در پوشش اوکراین) به عمق خاک روسیه و انهدام چندین هواپیما می‌داند و چند نوبت گفته که اعتمادش به آمریکا در موضوع اوکراین اشتباه بوده است.

او نمی‌خواهد درک کند که مشکل مذاکرات ایران و آمریکا، فقدان میانجی نیست؛ بلکه روان‌پریشی ترامپ است که حتی با نزدیک‌ترین متحدان و منصوبان خود نمی‌تواند توافق کند و هر چند وقت یک بار، با چند نفر، به تیپ و تاپ هم می‌زنند؛

آخرینش، دعوا و درگیری با ایلان ماسک و بادنجان کاشتن زیر چشم او و اخراجش از دولت، و متقابلاً متهم شدن ترامپ به مشارکت در پرونده قاچاق جنسی و تجاوز به زنان و کودکان در پرونده تهوع‌آور «جیمز اپستین»!

کاش این شبه تحلیلگر می‌توانست بفهمد که پریشان حالی ترامپ، موجب شده یکی در میان بگوید توافق با ایران نزدیک است و سپس (برخلاف حقوق تصریح شده در معاهده NPT) ادعا کند ایران نباید برنامه غنی‌سازی یا حتی نیروگاه هسته‌ای داشته باشد. درک نمی‌کند که ایران، هرگز زیر بار تعطیلی غنی‌سازی نخواهد رفت.

همچنین، نمی‌فهمد که نباید راز و نیاز بلند بالای امیر مؤمنان‌(ع) با پروردگار متعال را خرج ابتذال خود و احساس ذلت در مقابل ترامپ و آمریکا کند. نمی‌داند که سرانجام شیدایی زایدالوصف به آمریکا و مذاکره، به جنون می‌کشد. می‌گویند مردی، سراغ روانپزشک رفت و گفت؛ «آقای دکتر! هر شب کابوس می‌بینم که با گاوها، مسابقه فوتبال دارم... گلّه‌ای حمله می‌کنند... لگدمال می‌شوم و سرآسیمه، از خواب می‌پرم.

پزشک، قرص تجویز کرد و گفت «از امشب بخور تا دیگه کابوس نبینی». مرد، نسخه را گرفت که برود... اما برگشت و با مِنّ و مِن پرسید: «آقای دکتر! نمیشه قرصا رو از فردا شب بخورم؟!».

پزشک با تعجب پرسید «برا چی؟ مگه نگفتی کابوس، اذیتت می‌کنه؟!». مرد جواب داد: «چرا آقای دکتر! اما راستشو بخواین...آخه... امشب، بازی فیناله»!

پیشنهادی باخبر