به گزارش مشرق، سیدرسول موسوی، فعال رسانه در تلگرام نوشت:

با آغاز تنش‌های شدید میان هند و پاکستان، ایران تلاش کرده است که نقشی میانجیگرانه برای کاهش بحران ایفا کند. در این راستا، لازم است که ابعاد و اهمیت این نقش‌آفرینی را دقیق‌تر بررسی کنیم. ابتدا باید اشاره کنم که آنچه در حال حاضر بین هند و پاکستان در جریان است، صرفاً یک تنش دیپلماتیک نیست. این بحران فراتر از سطح دیپلماتیک به تنش‌های نظامی گسترش یافته است.

دو طرف درگیری‌های نظامی داشته‌اند و بویژه از روز گذشته، نیروهای هندی حملاتی به داخل خاک پاکستان انجام داده‌اند. البته باید توجه داشت که تعریف هندی‌ها از «خاک پاکستان» ممکن است با تعاریف مرسوم متفاوت باشد. علاوه بر این، مسأله سقوط یا اسقاط هواپیماهای هندی توسط پاکستان مطرح است که گفته می‌شود تا سه هواپیمای هندی سرنگون شده‌اند. بنابراین، دیگر نمی‌توان این وضعیت را تنها در چهارچوب تنش‌های دیپلماتیک قرار داد؛ بلکه این یک درگیری نظامی است.

نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم، تفاوت میان «مساعی جمیله» و «میانجیگری» است. به لحاظ حرفه‌ای و حقوقی، ایران در حال حاضر در حال انجام مساعی جمیله است، نه میانجیگری. مساعی جمیله به معنای تلاش برای تسهیل فرآیند صلح‌آمیز است، بدون آنکه به‌طور مستقیم در اصل موضوع دخالت کند. در این فرآیند، یک کشور سعی می‌کند طرفین درگیر را به مسیر گفت‌وگو و حل‌وفصل اختلافات دعوت کند. اگر دو کشور موافقت کنند، آنگاه می‌توان وارد مرحله میانجیگری شد. بنابراین، در وضعیت کنونی، نقش ایران بیشتر به مساعی جمیله و گودویل (نیک‌خواهی) شباهت دارد، نه میانجیگری رسمی. ایران در این مقطع از موقعیت خاص خود برای دعوت از دو طرف به کاهش بحران استفاده کرده است. با توجه به روابط خوب ایران با هر دو کشور هند و پاکستان، ایران می‌تواند نقشی تسهیل‌گر ایفا کند و زمینه‌ساز گفت‌وگوهایی باشد که منجر به کاهش تنش‌ها شود. اما لازم به ذکر است که موضوع درگیری‌های هند و پاکستان، موضوعی نیست که به راحتی بتوان یک کشور یا قدرت منطقه‌ای را برای ایفای نقش میانجیگری وارد کرد. در چنین شرایطی، نقشی که ایران در راستای مساعی جمیله ایفا می‌کند، می‌تواند بسیار مؤثر و حائز اهمیت باشد.

در مجموع، ایران به‌عنوان کشوری با روابط دوستانه با هر دو طرف، تلاش دارد تا از شدت بحران بکاهد و در صورت تمایل دو کشور، نقش خود را در مراحل بعدی، یعنی میانجیگری، به‌طور جدی‌تر ایفا کند.

در این رابطه باید به یک نکته کلیدی اشاره کرد: ایران در معنای دقیق و رسمی، سابقه‌ای از میانجیگری میان هند و پاکستان در بحران کشمیر ندارد. آنچه در تجربه تاریخی سیاست خارجی ایران مشاهده می‌شود، بیشتر به حوزه مساعی جمیله بازمی‌گردد؛ یعنی تلاش‌هایی خیرخواهانه برای کاهش تنش و دعوت دو طرف به گفت‌وگو، بدون ورود مستقیم به اصل منازعه.

در تاریخ روابط هند و پاکستان، تنها یک مورد شاخص میانجیگری رسمی و موفق وجود دارد که آن هم به شوروی سابق بازمی‌گردد. در جریان جنگ ۱۹۶۵ میان دو کشور، این اتحاد جماهیر شوروی بود که نقش میانجی را ایفا کرد و نهایتاً این تلاش‌ها منجر به امضای «توافقنامه تاشکند» میان هند و پاکستان شد. آن یک نمونه روشن از میانجیگری رسمی بود که با پذیرش دو طرف و نقش فعال یک کشور ثالث به سرانجام رسید. در سایر موارد، از جمله در رفتار ایران، آنچه شاهد آن بوده‌ایم، نقش‌آفرینی در قالب مساعی جمیله بوده است. ایران همواره آمادگی خود را برای کمک به کاهش تنش‌ها و فراهم کردن بستر گفت‌وگو اعلام کرده، اما این آمادگی مشروط به پذیرش و درخواست مستقیم دو طرف درگیر بوده است. تا زمانی که دو کشور به صورت رسمی رضایت خود را برای ورود یک کشور ثالث به عنوان میانجی اعلام نکنند، اساساً امکان تحقق میانجیگری رسمی وجود ندارد.

با توجه به اینکه هر دو کشور هند و پاکستان سلاح‌های هسته‌ای خود را آزمایش کرده‌اند، می‌توان گفت که عملاً جنگ تمام‌عیار میان این دو کشور دیگر به احتمال زیاد رخ نخواهد داد. گرچه درگیری‌های نظامی، چالش‌های مرزی و تنش‌ها همچنان ادامه دارند، اما از سال ۱۹۷۱ تاکنون، شاهد هیچ جنگ فراگیر و تمام‌عیاری بین این دو کشور نبوده‌ایم. این وضعیت امیدوارکننده است و امید داریم که این روند ادامه یابد، زیرا جنگ تمام‌عیار بین دو کشور هسته‌ای تبعات بسیار جدی و فاجعه‌باری خواهد داشت. در چنین شرایطی، برای جلوگیری از وقوع جنگ تمام‌عیار، نوعی «خویشتن‌داری داوطلبانه» ضروری است. هر دو کشور باید با تدبیر و مسئولیت‌پذیری، به‌صورت داوطلبانه تنش‌ها را مدیریت کرده و اجازه ندهند بحران‌ها از کنترل خارج شوند.

این رویکرد به حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات از طریق گفت‌وگو و دیپلماسی اشاره دارد و به نظر می‌رسد که تنها راه جلوگیری از تشدید بحران، اتخاذ رویکردی مبتنی بر مذاکره و همکاری است. در این راستا ایران به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای و بین‌المللی، نشان داده که علاوه بر پیگیری پرونده‌های بزرگ ملی و بین‌المللی خود، مانند مسأله هسته‌ای، از نقش خود در صلح و امنیت منطقه‌ای غافل نمی‌ماند. ایران بویژه در زمینه کاهش تنش‌های منطقه‌ای و دعوت از کشورها برای حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات، ظرفیت‌های دیپلماتیک قابل توجهی دارد. در این راستا، ایران همواره آماده است تا در صورت درخواست و توافق طرفین، به تسهیل مذاکرات و کاهش بحران‌ها کمک کند.

متأسفانه برخی بازیگران، از جمله رژیم صهیونیستی، وارد طرفداری از یکی از طرفین درگیری‌های هند و پاکستان می‌شوند که این رویکرد نه ‌تنها با اصول سیاست خارجی مسئولانه و صلح‌طلبانه مغایرت دارد، بلکه به تشدید بحران نیز می‌انجامد. چنین دخالت‌هایی برخلاف اصول روابط بین‌المللی است و می‌تواند باعث افزایش تنش‌ها و پیچیده‌تر شدن بحران‌ها شود. در جهانی که با مجموعه‌ای از بحران‌ها و منازعات پیچیده روبه‌روست، تنها کشورهایی می‌توانند نقش‌آفرینی مؤثر و مثبت داشته باشند که سیاست خارجی خود را بر مبنای اصول انسانی، گفت‌وگو، احترام متقابل و دعوت به صلح تنظیم کرده‌اند.

تنش نظامی میان هند و پاکستان در حالی با تبادل آتش به اوج خود رسیده است که برخی بازیگران منطقه‌ای مانند ایران سعی در کمک به کاهش بحران دارند. در همین راستا اقدامات تازه دیپلماتیک ایران در شبه‌قاره هند، بویژه دیدارهای وزیر امور خارجه با مقام‌های ارشد پاکستان و هند، نشانه‌ای از رویکرد فعال تهران برای مهار تنش‌هایی است که به‌سرعت می‌توانند از مرزهای دو کشور فراتر روند و بر ثبات منطقه‌ای و امنیت ایران نیز اثر بگذارند. در شرایطی که اختلاف بر سر کشمیر همچنان شعله‌ ور است و فضای بی‌اعتمادی میان اسلام‌آباد و دهلی‌نو عمیق‌تر شده، ایران تلاش می‌کند با اتکا به روابط تاریخی و اشتراکات مذهبی و فرهنگی با پاکستان و مناسبات عمیق خود با هند، نقش تسهیل‌گر گفت‌وگو را ایفا کند. ایران در جایگاهی کم ‌نظیر قرار دارد که می‌تواند در منازعات حساس میان هند و پاکستان، بدون برانگیختن حساسیت یا متهم شدن به جانبداری، نقش‌آفرینی کند.

در حالی که بسیاری از کشورها با دشواری وارد چنین میدانی می‌شوند، تهران موفق شده است تعادلی دیپلماتیک میان دو طرف برقرار سازد. این رویکرد مبتنی بر منافع راهبردی ایران است؛ چرا که تشدید جنگ در شبه‌قاره، مستقیماً می‌تواند منافع راهبردی ایران در مرزهای شرقی ایران را تهدید کند و مخاطرات جدی برای ثبات و امنیت کریدورهای اقتصادی آن به‌وجود آورد. سفر اخیر وزیر خارجه ایران به هند نیز در همین راستا قابل تحلیل است.

این سفر، تنها دیداری دیپلماتیک نیست، بلکه بازتابی از یک روند استراتژیک دقیق است که در آن تحولات جهانی از بازآرایی قدرت‌ها در بریکس گرفته تا تغییرات در سیاست خارجی آمریکا در کنار دغدغه‌های منطقه‌ای قرار گرفته‌اند. ایران و هند اکنون با واقعیت‌های جدیدی روبه‌رو هستند که آنها را ناگزیر به تعریف دوباره‌ای از شراکت دوجانبه کرده است. سفر با فاصله آقای عراقچی به پاکستان و سپس هند به عنوان حرکتی حساب‌شده بخشی از الگوی سیاست خارجی چندجانبه و متعادل ایران است که تلاش می‌کند در فضای پرتنش، به‌جای دامن زدن به تنش، بستری برای گفت‌وگو و درک مشترک فراهم کند. در مجموع به نظر می‌رسد ایران در این مقطع بحرانی با هدف کاستن از سوءتفاهم‌ها، جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع و حفظ تعادل منطقه‌ای پا به میدان گذاشته است؛ نقشی که برآمده از محاسبه‌ای واقع‌گرایانه در عرصه امنیت ملی و منافع راهبردی است.

در حالی که تنش میان هند و پاکستان بار دیگر شعله‌ور شده، نگاه صرف دوجانبه به این بحران گمراه‌کننده است. این درگیری نه‌تنها میراث منازعات تاریخی در کشمیر است، بلکه بازتابی از تقابل منافع بزرگ‌تر در جغرافیای ژئواکونومیک جدید است؛ جایی که نقش ایران بیش از گذشته اهمیت یافته است. بحران جدید میان هند و پاکستان، بویژه در مناطق مرزی چون کشمیر، ظاهراً ادامه منازعه‌ای تاریخی است؛ اما در دل خود معانی گسترده‌تری دارد. تحولات مشابه در سال ۲۰۱۹ نشان داد که تقابل نظامی این دو قدرت هسته‌ای، نه‌تنها بی‌نتیجه بلکه پرهزینه و بی‌ثبات‌کننده است.

حمله هوایی هند به پاکستان در آن سال و پاسخ متقابل اسلام‌آباد – که منجر به سرنگونی جنگنده‌های هندی شد – موازنه‌ قدرت را در افکار عمومی منطقه زیر سؤال برد. دولت «مودی» در پی جبران آن شکست نمادین است.

اما تحلیل دیگری نیز وجود دارد که بُعد فرامنطقه‌ای بحران را برجسته می‌کند: رقابت ژرف میان چین و آمریکا در نظام اقتصادی جهان. ایران که خود یکی از بازیگران فعال در این معادلات است، به‌درستی تشخیص داده که تداوم درگیری میان هند و پاکستان می‌تواند مستقیماً امنیت ملی و منافع اقتصادی‌اش را تهدید کند. گسترش ناامنی در مرزهای شرقی، افزایش فعالیت گروه‌های افراطی و تضعیف مسیرهای ترانزیتی تنها بخشی از پیامدهای چنین بحرانی برای تهران است. در چنین شرایطی، نقش ایران نه یک ابتکار صلح‌طلبانه صرف، بلکه ضرورتی استراتژیک است.

ایران با هند روابط اقتصادی گسترده‌ای دارد، از توسعه بندر چابهار گرفته تا همکاری در حوزه انرژی. در سوی دیگر، اشتراکات فرهنگی، دینی و زبانی با پاکستان، زمینه تعامل نزدیک‌تری را فراهم کرده است. این موقعیت منحصربه‌فرد به تهران امکان می‌دهد تا میان دو رقیب سنتی جنوب آسیا، نقش میانجی بی‌طرفی ایفا کند. در نهایت، ایران با تمرکز بر توسعه همکاری‌های منطقه‌ای، بویژه از مسیر پروژه‌هایی چون CPEC، تلاش می‌کند جایگاه خود را در جغرافیای اقتصادی جدید تثبیت کند. ثبات در جنوب آسیا، بویژه میان دهلی‌نو و اسلام‌آباد، پیش‌شرط تحقق این هدف است. از این‌رو، تهران بیش از هر زمان دیگری، خواهان آرامش و همکاری در منطقه است؛ چرا که در این مسیر، هم امنیت ملی و هم افق اقتصادی‌اش معنا پیدا می‌کند.

سفر اخیر سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، به اسلام‌آباد و سفر روز گذشته او به دهلی نو، نمونه‌ای روشن از سیاست خارجی متوازن ایران و تلاش برای ایفای نقشی سازنده در یکی از حساس‌ترین مناطق جهان یعنی شبه‌قاره هند است. ایران از دیرباز با هر دو قدرت بزرگ جنوب آسیا، یعنی هند و پاکستان، روابط تاریخی، مستقل و چندلایه‌ای داشته و اکنون در جایگاهی بی‌همتا برای شنیدن، درک و انتقال پیام‌ها میان این دو کشور قرار دارد.

انتخاب ترتیب زمانی سفر به پاکستان و سپس هند نیز تنها یک تصمیم تشریفاتی نیست، بلکه اقدامی استراتژیک برای حفظ توازن و احترام به حساسیت‌های متقابل دهلی و اسلام‌آباد است. در فضای متشنج فعلی که از کشمیر تا اختلافات مرزی و امنیتی کشیده شده است، تهران به جای جانبداری یا مداخله مستقیم، رویکردی بی‌طرفانه و مبتنی بر کاهش تنش را در پیش گرفته است.

هدف از این میانجی‌گری، نه حل نهایی بحران، بلکه موازنه دادن به روایت‌ها، مدیریت سوءتفاهم‌ها و جلوگیری از تشدید درگیری‌هاست. ایران و پاکستان اشتراکات فرهنگی، دینی و زبانی بسیاری دارند که بستر مناسبی برای همگرایی بیشتر فراهم می‌کند. این روابط ریشه‌دار، همراه با دغدغه‌های امنیتی مشترک و تلاش برای ثبات منطقه‌ای، به تهران این امکان را می‌دهد که در شرایط فعلی، نقشی تسهیل‌گر در حل چالش‌های موجود ایفا کند. در سوی دیگر، هند یکی از بازیگران کلیدی آسیای نوظهور است و در معادلات استراتژیک ایران نیز جایگاهی ویژه دارد.

از مشارکت دهلی در توسعه بندر چابهار گرفته تا پیوندهای منطقه‌ای در حوزه اقیانوس هند، تهران و دهلی به دنبال تقویت روابط راهبردی هستند. اگرچه این روابط تحت تأثیر فشارهای آمریکا قرار گرفته، اما همچنان حفظ و تقویت شده‌اند. نکته ظریفی که در مسیر این سفرها دیده می‌شود، پرهیز از سفر مستقیم میان دهلی و اسلام‌آباد است. این تمهید دیپلماتیک نه تنها نشانه‌ای از احترام به حساسیت‌های طرفین است، بلکه تأکیدی بر استقلال روابط دوجانبه ایران با هر یک از دو کشور به شمار می‌رود. در نهایت، در حالی که پرونده هسته‌ای ایران در سطح جهانی در حال پیگیری است، تهران هم‌زمان نشان داده که از منطقه و همسایگان خود غافل نیست. این سیاست چندوجهی، برآمده از واقع‌گرایی در سیاست خارجی ایران است که می‌کوشد با حفظ استقلال، نقش سازنده‌ای در کاهش تنش‌های منطقه‌ای ایفا کند.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

پیشنهادی باخبر