ابراهیم حیدری: «خواندن» کنشی است علیه فراموشی

خواندن» کنشی است علیه فراموشی و علیه تثبیتهای بیپرسش و علیه قدرتهایی که خود را در سکوتها پنهان کردهاند. این کنش اگر با حساسیت تاریخی همراه شود، میتواند لحظهای را رقم بزند که در آن بتوان همراه با بازگویی به بازآرایی تاریخ هم پرداخت.
به گزارش ایلنا به نقل از ستاد خبری سیوسومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، ابراهیم حیدری؛ مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران و دبیر هفته کتاب سیوسوم در یادداشتی به شرح و توضیح شعار این دوره پرداخته است. متن این یادداشت را در ادامه بخوانید:
در لحظههایی از تاریخ که نظم معمول زمان بههم میریزد، فرصتهایی پدید میآید برای بازنگری در مسیرهایی که پیشتر تثبیت شده بودند. این فرصتها نه در سطح سیاستهای رسمی، بلکه در لایههای پنهان حافظه، معنا و تجربه شکل میگیرند؛ جایی که خواندن، دیگر صرفاً یک فعالیت فرهنگی نیست، بلکه کنشی تاریخساز است و به مثابه شکافی در زمان و امکانی برای بازآرایی قدرت.
مطالعه، برخلاف تصور رایج صرفاً انباشت دانش نیست؛ بلکه بازآرایی رابطه ما با گذشته، اکنون و آینده است. هر متنی که خوانده میشود، نه فقط حامل معنا، بلکه حامل ساختارهای قدرت است: چه چیزی گفته شده، چه چیزی ناگفته مانده، چه چیزی حذف شده و چه چیزی بهعنوان «دانش معتبر» تثبیت شده است. «خواندن» مواجهه با این ساختارهاست؛ مواجههای که میتواند آنها را بازنویسی کند.
در جامعهای که خواندن به کنشی عمومی بدل شود، حافظه از انحصار بیرون میآید. اینجا تاریخ دیگر نه فقط آن چیزی است که نوشته شده، بلکه آن چیزی است که دوباره خوانده میشود. و این خوانش، اگر با حساسیت به حذفها، شکافها و صداهای خاموش همراه باشد، میتواند لحظههای نجاتبخش در تاریخ رقم بزند؛ لحظهای که در آن، گذشته نه برای تکرار، بلکه برای بازسازی احضار میشود.
اما خواندن تنها در سطح حافظه عمل نمیکند؛ در سطح قدرت نیز مداخله دارد. هر نظام دانشی، با شبکهای از نهادها، گفتمانها و قواعد همراه است. مطالعه ورود به این شبکه است؛ ورود به میدانهایی که در آن، مشروعیت، اعتبار و حقیقت توزیع میشود. وقتی ما میخوانیم، در واقع در حال بازتعریف موقعیت خود در این میدانها هستیم. خواندن، بازآرایی جایگاه سوژه در نسبت با قدرت است.
در این معنا «بخوانیم برای ایران» که به عنوان شعار سیوسومین دوره از هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده، نه یک شعار فرهنگی، بلکه یک فراخوان سیاسی است در معنای بازسازی میدانهای معنا و قدرت. ایران، در لحظهای ایستاده که حافظهاش در معرض فرسایش از بیرون است؛ آن هم توسط نیروهایی که با زبان فشار و حذف میکوشند روایت این سرزمین را از مدار معنا خارج کنند. «خواندن» شکافی است در این وضعیت؛ شکافی که میتواند امکان بازگشت به خویشتن را فراهم کند.
هر کتابی که خوانده میشود، نه فقط حامل دانش، بلکه حامل امکان است. امکانی برای دیدن آنچه نادیده مانده، شنیدن آنچه خاموش شده و فهمیدن آنچه از دست رفته است. این امکان اگر در سطح عمومی گسترش یابد، میتواند به زیرساختی برای تابآوری در برابر هم بحرانهای اقتصادی و سیاسی و هم در برابر فرسایش معنا، حافظه و امید بدل شود.
در این صورت «خواندن» کنشی است علیه فراموشی و علیه تثبیتهای بیپرسش و علیه قدرتهایی که خود را در سکوتها پنهان کردهاند. این کنش اگر با حساسیت تاریخی همراه شود، میتواند لحظهای را رقم بزند که در آن بتوان همراه با بازگویی به بازآرایی تاریخ هم پرداخت. به عبارتی در اینجا تاریخ هم روایت میشود و هم نجات مییابد.
در نهایت باید بگویم که در لحظهای که حافظه ملی در معرض فرسایش قرار گرفته، «خواندن» یک ضرورت تاریخی است و نباید آن را صرفا یک انتخاب دید. پس بیایید تا: «بخوانیم برای ایران و برای بازآرایی امید، معنا و آینده».