از دل مردم تا مرزهای جهان؛ آواز بلند یک گفتمان

در چهار دهه گذشته، هرگاه انقلاب اسلامی با سخت‌ترین تهدیدها روبه‌رو شده، نیرویی مردمی و کم‌ادعا در خط مقدم ایستاده است؛ بسیج. نهادی که از دل مردم برخاست، فراتر از یک سازمان رشد کرد و امروز به عنوان گفتمانی اثرگذار، هم در داخل و هم در میدان‌های جهانی نقش‌آفرین است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، انقلاب اسلامی، در همان روزهای آغازین خود، با حقیقتی سخت، اما روشن روبه‌رو شد؛ حقیقتی که تاریخ هر حرکت الهی آن را تکرار کرده بود: هر گامی که به سمت عدالت برداشته شود، سایه‌ای از دشمنی بر سر آن می‌افتد.

انقلاب اسلامی در مسیر پرتلاطمش، با هجمه‌هایی روبه‌رو شد که اگر نهادی ریشه‌دار و برخاسته از مردم نبود، شاید ستون‌های آن دوام نمی‌آورد. از دل همین نیاز تاریخی، از میان نگاه ژرف امام خمینی (ع)، بسیج متولد شد؛ نه به عنوان یک سازمان اداری، بلکه به مثابه یک فلسفهٔ زیست جمعی.

بسیج، اگرچه در قالب یک نهاد شناخته می‌شود، اما ماهیت آن به سازمان محدود نیست. بسیج یک گفتمان است؛ گفتمانی که دالّ مرکزی آن «اخلاص» است و بر ستون‌هایی چون آرمان‌خواهی واقع‌بینانه، ساده‌زیستی، جهاد و ولایت‌مداری استوار است. در این گفتمان، مردم نه ابزار، که قهرمانان اصلی میدان هستند؛ همان مردمی که از روزهای اول انقلاب تا بحران‌های امروز، هر بار که فراخوانده شده‌اند، سنگین‌ترین بارها را بدون ادعا به دوش کشیده‌اند.

مردم؛ قهرمانان بی‌ادعای میدان‌های سخت

از جنگ تحمیلی تا سیل و زلزله، از مقابله با کرونا تا عملیات‌های خدمت‌رسانی به محرومان، بسیجیان همیشه نخستین وارد میدان و آخرین خارج‌شونده بوده‌اند. حضورشان نه بر پایه دستور اداری، بلکه برآمده از فرهنگ و تربیتی است که ریشه‌های آن در باورهای عمیق اسلامی، در مکتب حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین (ع) و در سنت دیرینهٔ نوع‌دوستی ایرانی است.

همین ویژگی‌ها است که باعث می‌شود بسیج، نه در تقابل با جریان‌های داخلی، که در رویارویی با نظام سلطه معنا پیدا کند؛ جایی که استکبار جهانی برای استثماری دوبارهٔ ملت‌ها، به میدان آمده و مقاومت مردمی را مانع اصلی خود می‌بیند.

فراتر از مرزها؛ تبدیل شدن الگوی بسیجی به یک جریان فراملی

اثرگذاری بسیج اما محدود به ایران نمانده است. در سال‌های اخیر، آنچه در عراق، سوریه، لبنان، یمن، ونزوئلا و حتی در خیابان‌های اروپا و آمریکا در حمایت از غزه دیده‌ایم، نشان می‌دهد که الگوی مقاومت بسیجی به یک الگوی فراملی تبدیل شده است. هر جا مردم در برابر اشغال، تحقیر یا سلطه ایستاده‌اند، نشانه‌هایی از همین گفتمان دیده می‌شود: اتکا به مردم، آمیختگی ایمان و عمل، و باور به اینکه «ما می‌توانیم».

در داخل، کارآمدی این گفتمان آن‌قدر مشهود بوده که بسیاری معتقدند اگر اداره کشور با همین روحیه صورت می‌گرفت، آسیب‌های دوران دولت‌های لیبرال تا این حد دامنگیر جامعه نمی‌شد. بسیج در سخت‌ترین شرایط اقتصادی و اجتماعی، در سکوت و بی‌ادعایی، کارهایی انجام داده که گاهی دستگاه‌های رسمی از آن ناتوان بوده‌اند.

از دل مردم تا مرزهای جهان؛ آواز بلند یک گفتمان

نسل‌های هشتادی و نودی؛ هدف اصلی جنگ نرم و نقطه امید آینده

اما امروز، وظیفه‌ای تازه پیش روی این گفتمان قرار دارد؛ نسل دهه هشتادی و نودی. نسلی که به تعبیر بسیاری، دشمن برای ضربه زدن به آن، تمام دار و ندارش را وسط گذاشته است. این نسل، اگر از دام جنگ رسانه‌ای دشمن در امان بماند، چیزی از نسل دفاع مقدس کم ندارد؛ بلکه در بسیاری ابعاد، توانمندتر، آگاه‌تر و جسورتر است. به همین دلیل است که معادلات جنگ نرم، بیش از همه حول این نسل می‌چرخد. اگر این نسل بدرخشد، آینده کشور بیمه است؛ اگر ضربه بخورد، راه انقلاب دشوارتر خواهد شد.

بسیج؛ مدرسه‌ای برای پرورش نسل ظهور

در چنین شرایطی، بسیج از یک نهاد فراتر می‌رود و به مدرسهٔ تربیت نسل آینده تبدیل می‌شود؛ نسلی که باید متناسب با نهضت ظهور، با ایمان، بصیرت، حیا، مودت و مسئولیت‌پذیری اجتماعی پرورش یابد.

در سطح جهان نیز، در آستانهٔ شکل‌گیری نظم نوین بین‌الملل، بسیاری از ملت‌ها برای ایستادن مقابل طاغوت‌های زمان به دنبال الگویی می‌گردند که تجربه شده و قابل اعتماد باشد. بسیج با سابقه‌ای چهار دهه‌ای، یکی از مهم‌ترین این الگوها است؛ الگویی که در غزه به‌خوبی دیده شد و در ونزوئلا و عراق و یمن نیز نتایج آن قابل لمس است.

پایان سخن این‌جاست: اگر انقلاب اسلامی امروز، با وجود همه فشارها، تحریم‌ها و جنگ‌های ترکیبی، همچنان استوار ایستاده است، دلیلش بیش از هر چیز وجود همان نیروی مردمی است که امام خمینی آن را «بسیجِ لشکر مخلص خدا» نامید.

بسیج نه فقط یک یادگار تاریخی، بلکه تنفس روزمرهٔ انقلاب است؛ درختی که ریشه‌هایش در ایمان، تنه‌اش در مردم، و شاخه‌هایش در آینده‌ای گسترده شده که از آنِ ملت‌های آزادی‌خواه است.

پیشنهادی باخبر