به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، در زمانی که شهرهای جهان با لایههای درهمتنیدهای از چالشها روبهرو هستند از نوسانات شدید اقلیمی تا شکافهای اجتماعی، از فرسایش زیرساختها تا گسترش بیاعتمادی عمومی، پرسش در مورد معنای «امید» در آینده شهرنشینی اهمیت تازهای یافته است. دیگر نمیتوان کمال را مقصد نهایی برنامهریزی شهری دانست؛ واقعیتها نشان میدهند که مسیر توسعه امروز نه به سمت حذف پیچیدگیها، بلکه به سوی مواجهه مستقیم با آنها میرود.

جشنواره Utopian Hours 2025 در تورین با تمرکز بر موضکع «شهرهای متحد» صحنه گفتوگوهایی بود که این تغییر نگاه را بهروشنی نمایان ساخت. در این رویداد، ایده پیشرفت نه در قالب زیباییشناسی شهری یا خلق فرمهای نو، بلکه در توانایی شهرها برای آموختن از یکدیگر، به اشتراک گذاشتن دانش و پذیرش وابستگی متقابل مطرح شد. سخنرانان تأکید داشتند که مسیر تحول واقعی از حذف گذشته نمیگذرد، بلکه از تعامل آگاهانه با تاریخ، هویتهای چندلایه و تنشهای حلنشدهای عبور میکند که هر شهر را شکل دادهاند.
Utopian Hours به معنی «ساعات آرمانشهری» نام یک فستیوال یا مجموعه گفتوگوها و رویدادهای تخصصی در حوزه شهرسازی و معماری شهری است که در سال ۲۰۲۵ برگزار شده است. در این فستیوال، معماران، برنامهریزان شهری و فعالان حوزه شهری گرد هم میآیند تا درباره آینده شهرها، نحوه تعامل انسان با محیط، پایداری، مشارکت اجتماعی، تابآوری و طراحی شهری گفتوگو کنند. هدف «Utopian Hours» بررسی چگونگی شکلگیری شهرها به شیوهای آرمانگرا، اما واقعگرا است: نه شهرهای بیعیب و کامل، بلکه شهرهایی که با مراقبت، همکاری و توجه به زندگی روزمره مردم ساخته میشوند.

این نگاه تازه، شهر را از رویاهای ایدهالگرایانه به سمت تعهدی عمیقتر به آنچه هست هدایت میکند. رویکردی که بر همکاری، همپذیری و مراقبت استوار است و به جای ساخت آیندهای جدا از واقعیت، آینده را از دل همان واقعیتی شکل میدهد که امروز با آن زندگی میکنیم. در چنین چشماندازی، خوشبینی نه یک آرزوی ساده، بلکه اقدامی رادیکال است؛ تمایلی برای ماندن در دل پیچیدگیها، شنیدن صداهای متنوع، و یافتن راهحلهایی که از متن شهر برمیخیزند، نه بیرون از آن.

امروز وظیفه شهرسازان و معماران بیش از هر زمان دیگر کار با زمینههای پیچیده موجود است؛ زمینههایی که بهجای قطعیت، پر از ابهام، تاریخ انباشته و تناقضاند. امید به آینده بهتر برای شهرها از نادیده گرفتن این وضعیت به دست نمیآید، بلکه از پذیرش آن. از اینکه در دل چالشها بمانیم و امکانات نهفته در شهر واقعی با تمام نقصها و پتانسیلهایش را ببینیم.
در چشمانداز نوین شهرسازی، آنچه بیش از هر چیز برجسته میشود، گذار از رؤیاپردازیهای یکدست به سوی درکی عمیقتر از شهر بهعنوان موجودی زنده، پیچیده و در حال دگرگونی است. در این نگاه تازه، شهر نه محصول یک طرح بزرگ و یکباره، بلکه نتیجه لایههایی از زندگی روزمره، تصمیمات کوچک، روابط انسانی، سازگاریهای مداوم و زیست مشترکی است که در طول زمان شکل گرفته است. آنچه آینده شهرها را میسازد، تخریب گذشته یا آغاز دوباره نیست، بلکه توان فهم این بافت انباشته و کار کردن با آن است.

از رؤیاپردازی تا کنشگری؛ شهری که با همزیستی و همکاری دوام میآورد
جوامع شهری امروز با انبوهی از چالشها روبهرو هستند؛ از تغییرات اقلیمی و نابرابری اجتماعی گرفته تا زیرساختهای فرسوده و چشماندازهای در حال تغییر. در دل این شرایط، اندیشهای شکل گرفته که بهجای فرار از پیچیدگی، آن را میپذیرد و در دل آن به دنبال امکان تحول میگردد. این نوع خوشبینی که سویهای رادیکال دارد بر این باور است که شهرها از طریق همکاری، گفتوگو و تجربه مشترک رشد میکنند و امید زمانی معنا مییابد که ریشه در واقعیت داشته باشد.
در این رویکرد، شهر حاصل رابطهای مداوم میان مردم و محیط است؛ رابطهای که از مسیرهای غیررسمی، همسایگیها، مواجهههای تصادفی و فضاهایی شکل میگیرد که هر روزه توسط شهروندان بازتعریف میشود. شهرسازی دیگر صرفاً امری تخصصی یا محصول یک تصمیم از بالا نیست، بلکه مجموعهای از مراقبتها و کنشهای روزمره است که از دل جامعه برمیخیزد. این مراقبت جمعی به شهر امکان میدهد تا در برابر بحرانها تابآور باشد، خود را بازآفرینی کنند و ظرفیت مشارکت مردم را گسترش دهد.
در نمونههایی از پروژههای معاصر در جهان، این نوع نگاه به وضوح دیده میشود؛ تلاشهایی که بهجای ساختوسازهای نمایشی، بر بازسازی تدریجی، همکاری میان رشتههای مختلف و تکیه بر منابع و بافتهای موجود تمرکز دارند. پروژههای طبیعتمحور و سازگار نشان میدهند که چشماندازهای شهری نیازمند صبر، مداومت و فهم حرکت کند طبیعت هستند. اکوسیستمها با دخالتهای سریع و کامل دگرگون نمیشوند؛ بلکه با مراقبت و توجه پیوسته احیا میگردند.

در کنار اینها، میراث شهری بهعنوان منبعی برای خلق آینده مطرح میشود. ساختمانها، فضاها و نشانههای تاریخی نه مانعی برای توسعه، بلکه بستری برای پیوند میان گذشته و آیندهاند. بازآفرینی و استفاده دوباره از این لایهها سبب میشود شهر هویت خود را حفظ کندو از دل آن روایتهای تازهای شکل گیرد. آیندهای پایدار زمانی ممکن میشود که شهرها بهجای حذف گذشته، آن را در روند تحول خود ادغام کنند.
چشماندازی که از دل این مباحث بیرون میآید، شهری است که بر همکاری استوار است، نه رقابت؛ بر مراقبت، نه کمالگرایی و بر مشارکت و یادگیری جمعی، نه بر طرحهای از پیش تعیینشده. آینده شهرها در پذیرش پیچیدگی و زیستن در دل آن رقم میخورد. ساختن آیندهای بهتر برای شهرها، با اشتیاق به اصلاح تدریجی، مسئولیتپذیری مشترک و احترام به آنچه از پیش وجود دارد آغاز میشود. چنین شهری، نه رویایی دور از دسترس، بلکه نتیجه پیوستگی تلاش انسانهایی است که هر روزه آن را زندگی میکنند، میسازند و از آن مراقبت میکنند.

آمستردام: شهری که زندگی روزمره، میراث و نوآوری را در هم آمیخته است
آمستردام، پایتخت هلند، نمونهای زنده از شهری است که آیندهاش بر پایه مراقبت، همزیستی و احترام به تاریخ شکل گرفته است. شبکه کانالهای قدیمی، کوچههای باریک و پلهای سنگی این شهر نه تنها نمایشی از تاریخ معماری و مهندسی شهری هستند، بلکه همچنان ستون فقرات زندگی روزمره شهروندان به شمار میآیند. در این شهر، شهرسازی تنها به طراحیهای رسمی محدود نمیشود؛ بلکه تعاملات روزانه، مسیرهای غیررسمی دوچرخهسواران، کافههای خیابانی و بازارهای محلی، بافت واقعی و زنده شهری را شکل میدهند.
مراقبت جمعی و مشارکت اجتماعی در آمستردام ملموس است. پارکها و فضاهای سبز شهری، مانند Vondelpark، نهتنها برای تفریح طراحی شدهاند، بلکه مکانهایی برای گردهمایی، یادگیری جمعی و تجربههای فرهنگی مردماند. برنامههای شهروندی برای حفظ محیط زیست، مدیریت آب و حفاظت از کانالها نشان میدهد که شهر با توجه به پیچیدگیهای زیستمحیطی و اجتماعی خود عمل میکند و پاسخهای کوتاهمدت و سطحی را جایگزین راهکارهای مستمر و پایدار نمیکند.

میراث تاریخی آمستردام نیز بهعنوان منبعی برای نوآوری و استمرار شهری عمل میکند. ساختمانهای قدیمی با کاربریهای جدید، بازارهای سنتی که با نیازهای امروز تطبیق یافتهاند و پلهای سنگی که میزبان رویدادهای فرهنگی هستند، نمونههایی از بازآفرینی و بهرهگیری از گذشته برای ساخت آیندهاند. این شهر نشان میدهد که خوشبینی رادیکال در شهرسازی، تنها زمانی معنا پیدا میکند که با واقعیت، پیچیدگی و نیازهای روزمره همسو باشد.
آمستردام شهری است که در آن، به جای جستوجوی کمال مطلق، تعهد، مراقبت و همکاری مردم، پایهای برای تابآوری و پیشرفت شهری فراهم میکند. این شهر، زنده است، تنفس میکند و به نسلهای بعدی میآموزد که شهرسازی موفق، نتیجهی کار جمعی، احترام به میراث و توجه به زندگی روزمره مردم است.
کپنهاگ: شهری که با مراقبت و مشارکت مردم شکل میگیرد
کپنهاگ، پایتخت دانمارک، نمونهای برجسته از شهری است که توسعه آن بر اساس زندگی روزمره، همکاری اجتماعی و توجه مستمر به محیط طبیعی و فرهنگی شکل گرفته است. خیابانها، مسیرهای دوچرخه و فضاهای عمومی این شهر تنها راههای عبور نیستند؛ بلکه بسترهایی برای تعاملات غیررسمی، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و تجربه مشترک شهروندان به شمار میآیند. مسیرهای دوچرخه، که در کپنهاگ بیش از هر جای دیگری در جهان توسعه یافتهاند، نمونهای از طراحی انعطافپذیر شهریاند که زندگی واقعی مردم را در مرکز قرار میدهند و با عادات و نیازهای روزمره آنها هماهنگ شدهاند.
پارکها و فضاهای سبز، از جمله فضاهای ساحلی و اسکلههای باز، به نقاطی برای تجمع مردم و شکلگیری فرهنگ عمومی بدل شدهاند. در این فضاها، بازارهای محلی، فعالیتهای ورزشی، رویدادهای هنری و برنامههای آموزشی برگزار میشود و نشان میدهد که یک شهر زنده نه از طراحیهای شکوهمند و تکقطبی، بلکه از تعاملات روزمره و مراقبت جمعی مردم زنده میماند. مشارکت شهروندان در نگهداری و مدیریت این فضاها باعث ایجاد حس تعلق و مسئولیت مشترک میشود، و همین حس مسئولیت است که تابآوری اجتماعی و زیستمحیطی شهر را تقویت میکند.

کپنهاگ همچنین نمونهای پیشرو در زمینه تابآوری اقلیمی و پایداری محیطی است. سیستمهای مدیریت آب، کانالها و مسیرهای دفع آب باران، ساختمانهای سبز و زیرساختهای دوستدار طبیعت، همگی بخشی از یک رویکرد بلندمدت هستند که تغییرات اقلیمی و فشارهای شهری را مدیریت میکنند. پروژههایی مانند محلههای تابآور اقلیمی نشان میدهد که مقابله با مشکلات محیطی تنها با راهکارهای سریع و سطحی ممکن نیست، بلکه نیازمند توجه مستمر، همکاری میان رشتههای مختلف و برنامهریزی واقعگرایانه است.
میراث تاریخی و فرهنگی کپنهاگ نیز در این روند نقشی فعال دارد. ساختمانهای قدیمی، میدانها و بناهای تاریخی نه موانع توسعه، بلکه منابعی برای خلق فضاهای نو و بازآفرینی شهری هستند. بازسازی و استفاده مجدد از این فضاها با احترام به هویت تاریخی، موجب حفظ حافظه جمعی شهر و ایجاد پیوند میان نسلها میشود. این همزیستی میان گذشته و حال، فرصتی برای نوآوری و خلق تجربههای جدید شهری فراهم میکند.

کپنهاگ شهری است که خوشبینی رادیکال در آن معنا مییابد؛ خوشبینی که نه بر پایه رؤیاپردازیهای مطلق، بلکه بر اساس واقعیت، پیچیدگی، همکاری و مراقبت شکل گرفته است. این شهر نشان میدهد که آینده شهری موفق، نتیجه تلاشهای جمعی، احترام به میراث، توجه به زندگی روزمره مردم و مراقبت پیوسته از محیط طبیعی است. شهروندان، معماران و برنامهریزان با هم میآموزند، تصمیم میگیرند و فضایی میسازند که تابآور، انسانی و پویا است
.


