یادداشت دکتر هادی خانیکی؛

در باب تسلای اجتماعی

در باب تسلای اجتماعی

گر خون تازه می‌رود از ریش اهل دل

دیدار دوستان که ببینند مرهم است      سعدی

1- دیروز آغاز دومین دور درمان بیماری سرطان همسرم بود. در این دوره که طی فرآیند آنکلولوژی است،‌ راهبری درمان پرتودرمانی به عهده دوست طبیب و حکیم دکتر پیام آزاده است که دوازده دوره شیمی‌درمانی سنگین و طولانی مرا پیش و پس از جراحی با دلسوزی و درایت به فرجام رسانید. آنچه من از رویارویی درمانی با دکتر آزاده آموختم و اکنون همسرم هم شریک جدید همین تجربه شده است، ورود به منظومه سه‌گانه «گفت‌وگو»، «امید» و «صراحت» در هم‌فهمی بیماری و سامان دادن «درمان مشارکتی» است.

2- ابتلا به بیماری‌های سخت در میانه دردهای جانکاهی که جامعه با آنها روبه‌روست، رنجی مضاعف دارد. برای من با دیدن این همه رنج معیشت و بی‌قراری و بی‌پناهی و هراس که در نزدیک و دور محل زندگی و کار و کنش مدنی و سیاسی، «جهان زیست سرطانی» گویی «خانه امن» است. فضاهای ذهنی و عینی و مجازی و واقعی بی‌شباهت به «وضعیت ترومایی» نیست. جامعه ترومایی به جامعه‌ای اطلاق می‌شود که مدام درگیر با مسائل و تنگناها و بحران‌های فزاینده و درهم تنیده است و به آن سبب دچار گسیختگی‌های روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ارتباطی می‌شود. در وضعیت کرونایی رنج جانگدازتر، امید به بهبود کمرنگ‌تر و افق آینده ناگشوده‌تر به چشم می‌آید.

3- هفته پیش در چهاردهمین همایش «روان و رسانه» من به طرح موضوع «تسلای اجتماعی، رسانه و ارتباطات» پرداختم که ناظر بر همین زیسته‌های فردی و اجتماعی‌ام در وضعیتی اینچنینی است. تسلای اجتماعی مفهومی است که در شرایط بحران و تروما به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل ترمیم روانی و عاطفی افراد و جامعه عمل می‌کند. تسلای اجتماعی به معنای حمایت و آرامشی است که افراد از طریق ارتباطات و تعاملات اجتماعی در شرایط دشوار و یا پاترومائیک (ضربه‌زا) دریافت می‌کنند. در بیماری‌های سخت نظیر سرطان، آثار این کنش اجتماعی تسلابخش را در کاهش رنج‌دیدگی‌ها، بی‌قراری‌ها و نگرانی‌ها با وضوح بیشتری می‌توان دید.

«تسلای اجتماعی» به «توانش ارتباطی» می‌انجامد و «توانش ارتباطی» به خلق این حس که بیمار و خانواده او تنها نیستند و چشم‌های منتظری برای سلامت و حیات آنان وجود دارند. پزشکان و شبکه درمان، نهادهای مدنی و شبکه‌های خیرخواهی خانواده و شبکه‌های ارتباطی در صف اول تسلاگری اجتماعی قرار دارند.

4- اروین یالوم، روان‌درمانگر هستی‌گرا و نویسنده برجسته آمریکایی در کتاب ارزنده «روان درمانی اگزیستانسیال» که با ترجمه خوب خانم دکتر سپیده حبیب منتشر شده است به برخی رنج‌های وجودی، روانی و اجتماعی اشاره می‌کند که در شرایط بحرانی نظیر بیماری‌های سخت  یا وضعیت ترومایی جامعه تشدید می‌شوند، در این میان چهار رنج برجسته است:

«رنج از مرگ» به معنای آگاهی از فناپذیری که اضطراب برآمده از آن در بیماری‌ها و بحران‌ها شدت می‌یابد.

«رنج از تنهایی» که انسان را به بنیادی‌ترین سطح وجودی خود یعنی تنهایی سوق می‌دهد و در متن بیماری و بحران آشکارتر می‌کند.

«رنج از بی‌معنایی» که در مواجهه با بیماری‌ها و بحران‌ها به پیدایش و رشد حس بی‌ثمری و سرباربودگی می‌انجامد.

«رنج از آزادی و مسوولیت» که در بیماری و بحران امکان برخورداری از آزادی در انتخاب و مسوولیت برآمده از آن را در مخاطره قرار می‌دهد.

به واقعی‌تر شدن این رنج‌ها در ابتلای به سرطان و بیماری‌های سخت دیگر باید به جد وقع نهاد.

5- زیسته من از سرطان و هم سخنی با همسر و دوستانی که به این وادی وارد شده‌اند نشان می‌دهد که وجه مدنی «تسلای اجتماعی» به ویژه در وضعیتی که وجه رسمی آن دچار ناکارآمدی است، افق‌گشا و امیدآفرین است. تسلای اجتماعی با فراهم آوردن بستری برای گفت‌وگو و همدلی می‌تواند پناه باشد و پناهگاه بسازد و روایت درد و همدردی، رنج و تاب‌آوری و امید و بهبود شود.

تسلای اجتماعی با تقویت شبکه‌های ارتباطی و همبستگی‌های جدید اجتماعی افراد را در فهم و پذیرش مسائل هستی‌شناسانه و اجتماعی و انسانی توانمند می‌کند. صدای یاری خدا هم در این فرآیند بهتر شنیده می‌شود و بیماری پنجره‌ای به سوی بهتر دیدن افق هستی و جهان انسانی باز می‌کند.

 

منبع روزنامه اعتماد
انتهای پیام/

پیشنهادی باخبر