عشق ابدی؛ از نقد فساد در سینما تا نقش‌آفرینی در ابتذال

پرستو صالحی، که روزی علیه فساد در سینمای ایران حرف می‌زد، اکنون در مقام مجری یک سریال یوتیوبی به‌چشم می‌خورد که به‌صراحت در مسیر فساد، عادی‌سازی روابط بدون چارچوب و بی‌بندوباری گام برمی‌دارد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، پرستو صالحی، بازیگری که سال‌ها در قاب تلویزیون ملی ایران دیده شد و با حضور در سریال‌هایی چون «زیر آسمان شهر» به شهرت رسید، چهره‌ای آشنا برای مخاطب ایرانی بود؛ چهره‌ای که به‌واسطه فعالیت در رسانه رسمی، دیده شد، رشد کرد و از همان بستر، موقعیت اجتماعی و حرفه‌ای خود را ساخت؛ اما این چهره تلویزیونی، به‌مرور خود را از همان ساختاری که معرفش بود جدا کرد و سرانجام، در مهاجرتی که با حاشیه، ایران را ترک کرد.

اعتراضی که به نمایش ابتذال تبدیل شد؛ تناقضی میان شعار و عمل

پرستو صالحی از جمله چهره‌هایی است که خروجش از ایران را نه صرفاً مهاجرت، بلکه کنشی اعتراضی معرفی کرد؛ او در سال‌های اخیر، بارها از فساد ساختاری در سینمای ایران سخن گفت و مدعی شد که کناره‌گیری‌اش از این فضا به‌دلیل نپذیرفتن همین روابط ناسالم بوده است.

با این حال، اکنون نام او در مقام مجری یک سریال یوتیوبی به‌چشم می‌خورد که به‌زعم بسیاری، خود مصداق روشنی از ابتذال و روابط بی‌ضابطه‌ای است که صالحی روزی علیه آن موضع گرفته بود؛ این سریال به‌صراحت در مسیر عادی‌سازی بی‌بندوباری گام برمی‌دارد.

عشق بر اساس سلیقه بازار

سریال «عشق ابدی» که با اجرای او در یوتیوب منتشر شده، چیزی نیست جز نمایش‌های اغراق‌شده، مناسبات ناسالم، نگاه تقلیل‌گرایانه به رابطه انسانی و سوءاستفاده از هیجان‌زدگی‌های مخاطب؛ او که زمانی منتقد فساد پنهان در سینما بود، اکنون خود به تولیدکننده‌ی نمایشی آشکار از همان ابتذال تبدیل شده است؛ آن هم نه در یک فضای بسته و تحمیلی، بلکه با انتخاب خودش.

سریال «عشق ابدی» از لحاظ ساختار، محتوا و فرم روایی در تلاش است با بهره‌گیری از جذابیت‌های ظاهری، روابط هیجانی و داستان‌هایی سطحی، الگویی از عشق ارائه دهد که نه‌تنها عمق ندارد، بلکه مخاطب را به سمت نگاهی مصرف‌زده و سطحی نسبت به رابطه انسانی سوق می‌دهد؛ در چنین فضاهایی، احساسات واقعی جای خود را به نقش‌آفرینی‌های کارگردانی‌شده می‌دهند، و عشق، در نهایت چیزی بیش از یک ابزار برای جذب مخاطب و فروش محتوا نیست.

رسانه در جهان امروز نه فقط ابزار سرگرمی بلکه معمار سبک زندگی است

رسانه‌ها در دنیای امروز صرفاً ابزار سرگرمی نیستند؛ بلکه نهادهایی معناسازند که با بازنمایی مداوم، سبک زندگی، نظام ارزشی و حتی احساس کفایت یا ناکفایتی مخاطب را بازتعریف می‌کنند؛ وقتی الگویی از عشق یا زندگی مطلوب در رسانه‌ای پرمخاطب تکرار می‌شود، فراتر از یک روایت نمایشی، بر تصور مخاطب از خودش، روابطش و جایگاهش در جهان تأثیر می‌گذارد.

در چنین شرایطی، ضروری است که درباره ماهیت این سبک تولیدات، تأثیرات فرهنگی‌شان و مکانیسم‌های جذب مخاطب‌شان پرسش‌گری کنیم؛ این محتواها، با بهره‌گیری از الگوریتم‌های وایرال‌سازی، روایت‌های مهندسی‌شده و القای استانداردهای زیبایی و موفقیت، ذهن مخاطب به‌ویژه نوجوانان و جوانان را هدف می‌گیرند.

در این میان، نقش سواد رسانه‌ای نه صرفاً به‌عنوان مهارتی فنی، بلکه به‌مثابه نوعی آگاهی انتقادی از ضرورت بالایی برخوردار می‌شود؛ زیرا بدون آن، مخاطب، ارزش‌ها و مفاهیم تبلیغ‌شده را بازتولید می‌کند.

روایتی معیوب از عشق؛ محتوایی برای فروش، نه تأمل

بر این اساس معصومه نصیری کارشناس سواد رسانه‌ای در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: سریال عشق ابدی سریالی مبتنی بر صنعت فرهنگ است؛ این سریال تولید شده که محتوافروشی کند.

وی با اشاره به این‌که سریال عشق ابدی با هدف کسب درآمد است ساخته شده است، افزود: مهم‌ترین تأثیر این سریال، روایت معیوبی است که از عشق و ابدی بودن ارائه می‌دهد؛ محتوایی سخیف، رفتارهایی نامناسب، سطحی و اگزجره، دارای ساختار معیوب برای نشان دادن عشق و ابدی بودن آن.

کارشناس سواد رسانه‌ای ادامه داد: این سریال ابتذال، نگاه‌های بسیار کودکانه و نابالغ را ترویج می‌کند؛ هم‌چنین سبک زندگی منفعت‌طلبانه و ظاهربینانه مبتنی بر مؤلفه‌های ظاهری، عشوه‌گری را تبلیغ کرده و در راستای گسترش سبک زندگی بدون چارچوب و اصول را می‌کوشد.

تله‌های هیجان؛ چگونه محتوای جذاب ذهن مخاطب را اسیر می‌کند؟

نصیری در پاسخ به اینکه پرسش که چه اتفاقی می‌افتد که افراد با وجود این مسائل، این محتوا را دنبال می‌کنند، بیان کرد: امروزه محتواهای رسانه‌ای در راستای برانگیختن احساسی مخاطب هستند؛ ترجیح می‌دهند مخاطب عمیق نشود و بیش‌تر در سطح بماند، با در نظر گرفتن این نکته وقتی درباره سریالی صحبت می‌کنیم که در سناریوی آن دو جنس مخالف و روابطشان محوریت دارد، قاعدتاً بهترین جا برای فریب روایی همین‌جاست.

وی تصریح کرد: در چنین سناریویی چیزی به نام احساسات واقعی نخواهیم داشت؛ اتفاقاً قرار است افرادی که بلاگر، اینفلوئنسر یا مدل هستند با ظاهر بیایند و احساس ناکافی بودن به افراد بدهند، به‌خصوص به جوانان و نوجوانان ما که گروه هدف برنامه هستند؛ بر این اساس اولین مرحله از سواد رسانه‌ای در مواجهه با این محتوا این است که به مخاطب بگوییم این سریال‌ها و محتواها قرار است نظام مطلوبیت ذهن شما را تغییر دهد و بگوید شما کافی نیستید.

کارشناس سواد رسانه‌ای با اشاره به این‌که این سبک سریال‌ها ملاک زیبا و کافی بودن را شبیه بودن به شخصیت‌های سریال معرفی می‌کند، مطرح کرد: در این فضا دیگر چیزی به نام احساسات واقعی نداریم چون اساساً آدم‌هایی که در این سریال بازی می‌کنند عاشق هم نیستند و نقش‌هایی را بازی می‌کنند که کارگردانی‌شده و از قبل تعیین‌شده پیش می‌رود.

نصیری ادامه داد: اول باید بپذیریم آن‌چه می‌بینیم لزوماً واقعیت ندارد؛ ممکن است افرادی را ببینیم که نقش عشق را بازی می‌کنند، ما باید تشخیص دهیم این افراد برای این نقش‌های عاشقانه پول می‌گیرند و این برنامه احساس یأس و افسردگی برای مخاطب را به دنبال خواهد داشت.

وی افزود: هرچند در ظاهر مخاطب فعالانه دست به انتخاب زده و دیدن این سریال را شروع کرده اما در باطن منفعلانه درگیر فرامتن سریال می‌شود؛ توجه، دقت و تمرکز مخاطب برای سازندگان کسب درآمد می‌کند.

کارشناس سواد رسانه‌ای درباره عناصر جذاب برای مخاطب گفت: استفاده از عناصری مانند برهنگی، زیبایی ظاهری، کلمات مشمئزکننده و به‌ظاهر جذاب، سناریوهای جذاب مبتنی بر روابط عاشقانه بین دو جنس مخالف، موسیقی، موقعیت مکانی، مدل اتفاقاتی که رخ می‌دهد همگی باعث واکنش عاطفی در مخاطب می‌شود؛ بر این اساس منجر به درگیری ذهنی افراد می‌شود که چرا ما این‌طور نیستیم و چگونه می‌شود این‌گونه باشیم. حتی مخاطب را به این سمت می‌برد که بخواهد از شخصیت‌های سریال تقلید کند.

وقتی سرگرمی هزینه دارد؛ چه قیمتی برای مخاطب پرداخت می‌شود؟

نصیری تصریح کرد: چند نوع وایرال شدن داریم؛ اولین حالت وایرال شدن توسط افکار عمومی است که درباره سریال عشق ابدی اتفاق نیفتاد، دومین حالت وایرال شدن توسط سیستم سازندگان و تولیدکنندگان آن محتوا است که این نوع اتفاق افتاد؛ شما با پول می‌توانید عملیات وایرال‌سازی یک محتوا را انجام دهید، اما وایرال‌هایی که توفیق دارند که توسط خود مخاطب انجام شود.

وی ادامه داد: وایرال شدن لزوماً به معنای باکیفیت بودن یا مردمی بودن محتوا نیست؛ بسیاری از وایرال‌سازی‌ها توسط مردم اتفاق نمی‌افتد بلکه به دلیل تبلیغات سیستمی و اختصاص دادن هزینه زیاد برای ترویج آن محتوا است؛ زیرا فضای شهرت، فضایی است که مهندسی‌شده در آن اتفاقات رقم می‌خورد و محتواها معروف می‌شود.

مقابله با فریب روایی؛ آغاز از پرسش‌گری جسورانه

کارشناس سواد رسانه‌ای در خصوص راهکارهای مواجهه با این سبک محتواها افزود: سواد رسانه‌ای در این موقعیت‌ها به مخاطب می‌گوید هرجا احساس کردید لایه هیجان‌تان مورد هدف قرار گرفته و برانگیخته شده عالمانه و جسورانه از آن محتوا فاصله معینی بگیرید و سعی کنید از خودتان یک سری سوال بپرسید: این سریال چرا ساخته شده است؟ این برنامه با چه هدفی ساخته شده است و قرار است چه سبک زندگی‌ای را تبلیغ کند و چه سبکی را از بین ببرد؟ سرگرم شدن من به چه قیمتی برایم تمام می‌شود؟ توجه من برای سازندگان این محتوا چه آورده‌ای خواهد داشت؟ لایه‌های مختلف پیام‌های این سریال چه چیزهایی هستند؟ این محتوا چه نیازی را در من ایجاد می‌کند؟ این نیاز چقدر لازم و چقدر کاذب است؟ این‌ها سوالاتی است که مصرف نقادانه و تفکر انتقادی در مواجهه با محتواها را در افراد تقویت می‌کند.

روایت‌های فاخری که دیده نمی‌شوند

نصیری با بیان این‌که قطعاً ما در ادبیات، تاریخ و فرهنگمان روایت‌های عاشقانه فاخری داریم که می‌تواند تأثیرگذار باشد، مطرح کرد: این‌طور نیست که ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم، اما گاهی افراد با ساختارشکنی و دست گذاشتن روی موضوعاتی که در رسانه رسمی قبیح است، توجه افراد را جلب می‌کنند؛ ضعف ما این است که با وجود داشتن سوژه‌های خوب هنوز نتوانسته‌ایم این محتوا را در قالبی روایت کنیم که متناسب با تمایل و طلب مخاطب باشد.

به گزارش ایمنا، در این میان، اگر مخاطب فاقد سواد رسانه‌ای و مهارت تفکر انتقادی باشد، به‌راحتی درگیر پیام‌های پنهان و گاه نادیده‌ی چنین تولیداتی می‌شود؛ پیام‌هایی که آرام‌آرام نظام ارزش‌گذاری فردی را دگرگون می‌کنند، حس ناکافی‌بودن را در ذهن بیننده پرورش می‌دهند، و تصویری غیرواقعی از موفقیت، زیبایی، یا خوشبختی به نمایش می‌گذارند؛ این اثرگذاری تدریجی، اگر نادیده گرفته شود، می‌تواند بر خودپنداره، تصمیم‌های روزمره و حتی کیفیت روابط انسانی تأثیر بگذارد.

بر این اساس بیش از هر زمان دیگر، نیازمند پرورش نگاه انتقادی و تقویت آگاهی در مواجهه با رسانه‌ها هستیم؛ رسانه تنها سرگرم نمی‌کند، بلکه تربیت می‌کند، و اگر نخواهیم آگاهانه با آن گفت‌وگو کنیم، ناخواسته تسلیم روایت‌هایی می‌شویم که دیگران برایمان نوشته‌اند.

پیشنهادی باخبر