بنا بر ادعای هاشمی اما جبلی، مردم را تنها منحصر به شرکتکنندگان در مراسم تشییع شهید سردار قاسم سلیمانی میداند. هرچند هاشمی معتقد است همان افراد نیز در رادیو و تلویزیون جایی ندارند؛ افرادی که طبق تصاویر منتشرشده، شاهد حضور زنان و مردانی با آرایش، پیرایش و پوششهای متفاوت در میانشان بودیم. در حالی که چنانچه این مجری سابق میگوید، در شرایط عادی از سوی رادیو و تلویزیون نمایندگی نمیشوند.
وایرالشدن بخشهایی از گفتوگوی اخیر زهرهسادات هاشمی در کنار گفتوگوی
اظهارات هاشمی در کنار سخنان شاکرینژاد و همچنین آنچه

وقتی عملکردها زیر ذرهبین میروند
اگر جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران را به عنوان یکی از نقاط عطف دردناک در تاریخ معاصر ایران در نظر بگیریم، مروری بر انتقادات به عملکرد صداوسیما را نیز میتوان از همان زمان به این سو پی گرفت. هرچند جبلی و سازمان متبوعش در بزنگاه پیشین؛ اعتراضات پاییز ۱۴۰۱، نیز نمره قبولی نگرفتند. در آن مقطع زمانی، خطری که سالیان سال بود گفته میشد در کمین «رسانه ملی» است به واضحترین شکل ممکن رخ نمود. تا جایی که بحث «مرجعیت رسانهای از دست رفته و واگذاری آن به تلویزیونهای ماهوارهای خارج از کشور» به نقل محافل کارشناسان حوزه علوم ارتباطات و رسانه تبدیل شد. اشاره به برهههای حساس چون جنگ و اعتراضات طبیعتا به این دلیل است که عملکردها مشخصا در چنین مقاطعی زیر ذرهبین میروند. هرچند صداوسیما در مقاطع عادی هم کماشکال عمل نمیکند. تازهترین نمونههایش اسنیف کردن آنچه داروی گیاهی خوانده شد، به شیوه کوکائین در برنامه پرحاشیه «طبیب» یا حرکات عجیب رسول مهربانی با لباس تکواندو؛ مجری برنامه «سلام صبح بخیر»، که پیشتر بهخاطر کریخوانی برای استقلالیها حاشیهساز شده بود.
از سانسور مواضع چهرههای شاخص تا ساقط کردن هواپیماهای اف ۳۵
جنگ ۱۲ روزه، بدون شک بیش از هر چیز یادآور بدنهای بیدفاع بسیاری است که تبدیل کابوس «جنگ اسرائیل و ایران» به واقعیت، جانشان را گرفت. با این حال، گرد آمدن بازماندگان حول محور «ایران» فارغ از انتقاداتشان به نظام سیاسی، نکتهای نبود که بتوان به آسانی از آن گذشت. هرچند «رسانه ملی» نه تنها به آسانی از این نکته گذشت که سانسور مواضع چهرههای شاخص را نیز به آسانی انجام داد. چهرههایی که از جمله آنها میتوان به آقایان محمد خاتمی، حسن روحانی، عبدالکریم سروش، فرخ نگهدار یا خانمها پرستو فروهر و زهرا رهنورد اشاره کرد و حتی به کانون نویسندگان ایران. این نکتهای بود که کامبیز نوروزی، حقوقدان در همان روزهای جنگ
در کنار نبودن جا برای همه در «رسانه ملی»، با آن که جملگی حول محور «ایران» بودند، ادعاهای خلاف واقع و در خوشبینانهترین حالت، شانتاژهای خبری دیگر اتفاقی بود که مورد توجه رسانهها قرار گرفت. ادعاهایی که صداوسیما خود آنها را مطرح و خود آنها را تکذیب میکرد و همین موجب شد تیترهایی چون «صداوسیما خبر رسمی خودش را گردن نگرفت» به سرخط خبرها تبدیل شود. در نهایت کار تاآنجا بالا گرفت که کارشناس شبکه خبر اعلام کرد:«دشمن از قول ما خبرهای دروغی مثل سرنگونی اف۳۵ و اسارت خلبان زن را پخش میکرد تا کل روایت ما را دروغ بخواند.» این وضعیت تناقضآمیز سوالات بسیاری برای روزنامهنگاران ازجمله رضا غبیشاوی در سایت تحلیلی خبری
موارد ذکرشده را بگذارید کنار مطلبی با تیتر «همان همیشگی؟ بررسی رویکرد سیاسی صداوسیما در جنگ دوازده روزه اسرائیل و ایران» از روزنامه
در مجموع آنطور که غبیشاوی، در مطلبی با عنوان «در روز سوم حمله اسرائیل به ایران، رویکرد صداوسیما از اطلاعرسانی به تبلیغات تغییر کرد» به
علیرغم موارد ذکرشده که هر کداماش میتواند برای از دست رفتن مرجعیت هر رسانهای کفایت کند، نمیتوان نوع برخورد بخشی از جامعه ایران را با تلویزیون فارسیزبان ایراناینترنشنال فراموش کرد. تلویزیونی که به گواه کارشناسان رسانه در طول جنگ ۱۲ روزه تبدیل به سخنگوی ارتش اسرائیل شده بود و همین موجب شد با کمپین تحریم از سوی کاربران ایرانی مواجه شود.
مشتی نمونه خروار
آنچه گفته شد
۵۹۲۴۲