طرفداری | اخراج اریک تن هاخ از بایرلورکوزن آن هم پس از انجام تنها سه بازی رسمی روی نیمکت این تیم، موجب شگفتزده شدن بسیاری از دنبالکنندگان فوتبال آلمان شد. بااینحال، پشتپردهی اخراج زودهنگام سرمربی هلندی سابق منچستریونایتد چیزی بیش از کسب نتایج ضعیف نهفته است.
اختلاف بایرلورکوزن و تنهاخ؛ ماجرایی فراتر از کسب نتایج ضعیف
به گزارش ولنتاین دریسن از تلگراف، مسئله نتایج ضعیف نبوده؛ بلکه همهی آنچه پیرامون نتایج رخ داد باعث شد که اریک تنهاخ به طرز غیرقابلباوری خیلی زود از کار برکنار شود. او خواستار نقش پررنگتری در سیاستهای نقلوانتقالات باشگاه بود، چیزی که هرگز بهدست نیاورد. منتفی شدن انتقال کوئنتین تیمبر نمونهی بارز این موضوع بود. تنهاخ در برقراری ارتباط با بازیکنان، اعضای کادر و مدیران باشگاه به مشکل خورده بود و به گفتهی مدیریت و برخی بازیکنان، فاقد شور و اشتیاقی بود که بسیاری از مربیان آلمانی با آن شناخته میشوند.
پس از پایان بازی بایرلورکوزن برابر وردربرمن که با تساوی ۳-۳ به پایان رسید، مالک تیلمان، خرید جدید ورکسلف به اتلتیک گفت که تنهاخ در رختکن از دست بازیکنان عصبانی شده و به آنها گفته است باید «احساس شرمساری» کنند که اینگونه بازی کردهاند؛ چراکه «مثل پسر بچه و نه یک مرد» بازی کردهاند. برای بازیکنی که در همان اولین حضورش در تیم جدیدش در بوندسلیگا گلزنی کرده بود، این فضایی مملو از یأس و ناامیدی بهشمار میرفت.
اتلتیک در گزارش دیگری اشاره میکند درحالیکه برخی جداییهای تابستانی اجتنابناپذیر بودند (مانند ویرتس، تا و فریمپونگ)، برخی بازیکنان دیگر صرفاً تمایلی به ادامهی کار پس از دوران ژابی آلونسو نداشتند و نتوانستند با تغییر روش یا شیوهی ارتباطی مربی جدید کنار بیایند. اسکای آلمان هم با تأیید گزارشهای بالا میگوید افراد در باشگاه، چه از تیم و چه از کادرفنی، میگویند که اخراج تنهاخ اجتنابناپذیر بوده است؛ حتی یک پیروزی بزرگ مقابل وردربرمن هم نمیتوانست این تصمیم را تغییر دهد.
اریک تنهاخ؛ بدترین سرمربی تاریخ بایرلورکوزن؟
اکسل هسه و پیپو آرنس از بیلد در گزارش مفصلی به واکاوی دلایل اخراج تنهاخ از لورکوزن پرداختهاند. آنها گزارش دادهاند که در میان کارکنان قدیمی باشگاه، اخیراً صحبتهایی دربارهی بدترین مربیان ۱۵ تا ۲۰ سال اخیر مطرح شده و نام اریک تنهاخ در صدر این فهرست قرار دارد. سوالی که باشگاه از خود میپرسد این نیست که آیا اخراج تنهاخ پس از فقط دو بازی در بوندسلیگا خیلی زود بوده یا نه؛ بلکه پرسش اصلی این است که آیا در برکناری او بیش از حد تأخیر نشده است؟
دلایلی وجود دارد که چرا ژابی آلونسو چند روز پیش از تنهاخ از معاملهی لوکاس وازکز باخبر شد. آلونسو در سه سال حضورش در لورکوزن در تمام جلسات داخلی برنامهریزی تیمی شرکت داشت، از همه چیز آگاه بود و حتی یک بار هم اطلاعات را به دوستان یا مدیربرنامهاش منتقل نکرد. در مقابل، تنهاخ بهسرعت از حلقهی نزدیک مدیریتی کنار گذاشته شد و به او هم گفته بودند که بازگشتی در کار نخواهد بود.
اصرارهای مداوم او در رسانهها برای جذب بازیکن جدید و همچنین نقض توافق داخلی بر سر جدایی گرانیت ژاکا، که تنهاخ علناً با آن مخالفت کرد تمامی هشدارهای کارشناسان را تأیید کرد و نشان داد هیچ زمینهی مشترکی میان او و باشگاه وجود ندارد.
نارضایتی رختکن بایرلورکوزن از تنهاخ
علاوه بر شکاف میان او و مدیریت، روابط تنهاخ در داخل رختکن نیز کاملاً از هم گسسته بود. مربیان، فیزیوتراپها، پزشکان، متخصصان تغذیه، سازماندهندگان تیم و حتی اعضای جدید کادر فنی خودش هیچکدام با او احساس صمیمیت نمیکردند.
زیمون رولفس مطمئن بود که دستکم یک مربی خوب فوتبال را به خدمت گرفته است، اما حتی در این زمینه هم هیچ نشانهای از آیندهی مشترک وجود نداشت؛ تنهاخ قادر نبود ایدههایش را به تیم منتقل کند و هیچکس نمیدانست دقیقاً باید چه کاری در زمین انجام دهد. در رختکن، بازیکنان پچپچ میکردند که چرا در جلسات تمرینی طولانیمدت، شنا رفتن به اندازهی دوندگی بدون توپ یا پاسکاری اهمیت پیدا کرده است!