امیر قلعهنویی اعتقاد دارد جای جوانگرایی در تیم ملی نیست و آنها باید از خروجی تیمهای باشگاهی به بهترین شکل استفاده کنند. این حرف اصلا غلط نیست، اما مساله اینجاست برای خود امیر هم بهتر است به جوانانی اعتماد کند که دو سال بعد دست او را در جام جهانی بگیرند نه کهنه سربازانی که از همین حالا ناقوس ناتوانی برخی از آنها از کیلومترها دورتر از زمین هم شنیده میشود. در طول تاریخ هم در همین تیم ملی، سرمربیانی بودهاند که جسارت تغییر نسل داشتند و فوتبال ایران را دگرگون کردند؛ مواردی که بد نیست قلعهنویی هم به آنها نگاه کند و درس بگیرد.
به یاد معلم اخلاق
روز گذشته بیست و دومین سالمرگ روانشاد پرویز دهداری بود. کسی که ورای همه تعریفها و گاهی انتقاداتی که نسبت به شیوه کاریاش وجود داشت، به جرات میتوان گفت خطشکن مبارزه با بازیکنسالاری در فوتبال ایران بود. وقتی پس از بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ تعداد ۱۴ بازیکن از تیم ملی طومار کنارهگیری از حضور در تیم تا زمان حضور دهداری را امضا کردند، مرحوم یک تصمیم شجاعانه گرفت و تا میتوانست ترکیبش را جوان کرد. همین هم شد که نفراتی مثل احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه، مجتبی محرمی، نادر محمدخانی، مهدی فنونیزاده، صمد مرفاوی و... فرصت عرضاندام پیدا کردند و حتی وقتی بزرگان پیشین تیم ابراز پشیمانی کردند، دیگر راهی برای بازگشت نداشتند، چرا که جوانها به خوبی خودشان را ثابت کرده بودند.
مخالف درجه یک امیر
محمد مایلیکهن یکی از منتقدان سفت و سخت امیر قلعهنویی است که سالها در صف مخالفان وی حضور داشته و گاهی نظراتش رنگ و بوی اختلافات شخصی میگیرد. جدا از موضعگیریهای درست یا غلط مایلیکهن، شاید بد نباشد قلعهنویی به تجربه نسبتا موفق وی روی نیمکت تیم ملی استناد کند. جوانانی مثل مهدی مهدویکیا، داریوش یزدانی، فرهاد مجیدی، علی موسوی، نیما نکیسا، مهرداد میناوند و... زمان حضور مایلی رنگ پیراهن تیم ملی را دیدند و او آنقدر جسارت داشت با خط زدن رضا شاهرودی که آن زمان در اوج محبوبیت بود، مرحوم میناوند را جانشینش کند. اکثر این نفراتی که در میانه دهه هفتاد به تیم ملی رسیدند، تبدیل به ستارههایی شدند که سالهای متمادی در باشگاههای کشور و حتی در نقش لژیونر نامشان میدرخشید.
دستاورد پرتغالی
کارنامه حضور کارلوس کیروش در فوتبال ایران با وجود همه نقاط تاریکی که داشت، موارد روشنی را هم به ما یادآوری میکند. اینکه مرد نامدار پرتغالی بدون اینکه اسیر حاشیه شود، در چند نوبت مختلف و به صورت پلکانی، تیم ملی را جوان کرد. شروع پروژه پوستاندازی او در تیم ملی پس از جامجهانی ۲۰۱۴ بود که بازیکنان جوانی مثل مرتضی پورعلیگنجی، علیرضا جهانبخش و سردار آزمون تبدیل به بازیکنان فیکس تیم شدند و بازیکنان آن زمان کمتر شناخته شدهای مثل رامین رضاییان، وریا غفوری و وحید امیری هم پتانسیلشان را نشان دادند. بعدا امثال سعید عزتاللهی، مجید حسینی و میلاد محمدی هم به ترکیب راه پیدا کردند تا یک تغییر نسل اساسی شکل بگیرد. آیا غیر از این است که اکنون قلعهنویی میتواند با همین متد و اعتماد به جوانان، تیم ملی را حداقل کمی جوان کند؟ به خاطر خودش هم که شده، او اکنون باید جور با تجربه شدن آنها را بکشد تا در آینده نتیجهاش را ببیند.
پیشنهادی باخبر
تبلیغات