زنان؛ مرهم زخمها و ستونهای خرمشهر زیر سایه جنگ
انتشار خاطرات زنان از آغاز جنگ در خرمشهر و مقاومت مردمی در این شهر، در سالهای اخیر وجه انسانی جنگ را پررنگتر کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، خرمشهر برای ایرانیها فراتر از نام یک شهر است، خرمشهر تکهای از قلب ایران، در حافظه جمعی ایرانیان نماد مظلومیت، حماسه و مقاومت است، نماد جهانآرا و بهنام محمدی، نماد پل خرمشهر و آن پنج نفری که تا پای جان ماندند و امروز فقط یک عکس از آنها به یادگار مانده... . بیشتر که فکر میکنیم، میبینیم خرمشهر نماد خیلی چیزهای دیگری است که در این سالها کمکم در ذهن ما هویت آن را شکل داده.
روایتهایی که در سالهای گذشته از این شهر در جنگ منتشر شده، نشان داد که سطرهای نانوشته از جنگ بیش از آن چیزی است که فکرش را میکردیم. خرمشهر در اکثر خاطرات دفاع مقدس، واسطةالعقدی است که قلب ایرانیان را، فارغ از زبان و مذهب و آیین، به یکدیگر پیوند میدهد.
انتشار «دا» به قلم سیده اعظم حسینی در دهه 80 روایتی نو از سقوط و فتح این شهر ارائه داد؛ روایتی که در آن یکی از دختران حاضر در خرمشهر، سیده زهرا حسینی، از اتفاقاتی گفت که حتی تصور آن برای خیلی از ما دشوار بود. هرچند پیش از این نیز کتابهایی مانند «پوتینهای مریم» به خاطرات زنان در خرمشهر پرداخته بود، اما میتوان «دا» را سرفصل جدیدی نه تنها برای خاطرات زنان، که حتی برای خاطرهنویسی جنگ به شمار آورد.
نویسنده توانسته بهخوبی با استفاده از تکنیکهای داستاننویسی، با حفظ اصالت خاطرات، روایتی ارائه کند که در ماههای نخست انتشار توجه بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و مخاطبان عام را به خود جلب کند. «دا» در کنار این مزیتها، با پرداختن به جزئیات بیشتر، دایره اطلاع ما را از افرادی که در خرمشهر ایستادند و تا پای جان مقاومت کردند، گسترش میدهد. دخترانی مانند صباح وطنخواه که خاطرات او نیز از جنگ در خرمشهر در کتابی با عنوان «صباح» به قلم فاطمه دوستکامی ما را با ابعاد تازهای از جنگ در این شهر آشنا میکند.
وطنخواه از جمله نیروهای مردمی در خرمشهر بود که به واسطه فعالیتهایش در سطح شهر، خاطراتی از مکانهای مختلف خرمشهر در بازه زمانی آغاز حمله عراق تا سقوط این شهر ارائه میدهد. خاطرات او از کوران جنگ در این شهر، روایتی است از سرنوشتی که جنگی ناخواسته بر سر مردم غیر نظامی آورده است. از سوی دیگر، وطنخواه به بیان این بخش از خاطرات اکتفا نکرده و روی دیگر سکه جنگ در خرمشهر را نیز به مخاطب امروز یادآوری میکند و آن، همدلی ایرانیان برای حفظ حریم مقدس خاک وطن است.
حالا بعد از گذشت بیش از چهار دهه از شروع جنگ تحمیلی، جنگ چهره دیگری در تألیفات و کتابهای مرتبط با آن به خود گرفته است؛ دیگر جنگ تنها در میانه میدان روایت نمیشود؛ حالا چند سالی است که چهره شوم جنگ بر خانهها و در میان خانوادهها روایت میشود. جنگ از پشت جبههها چهره مخوفتری دارد؛ جغد شومی که بر بام خانهها نشسته و هر آن بالهای گسترده خود را باز میکند و خانهای را نشان میکند تا تنها خاطرات باقی بماند برای چند نفر باقیمانده از یک خانه.
کتاب «ساجی» از آن دسته از آثار است که میتوان پیامدهای آغاز جنگ تحمیلی در خرمشهر را در آن یافت. کتاب، دربردارنده خاطرات نسرین باقرزاده، همسر سردار شهید بهمن باقرزاده، است که به قلم بهناز ضرابیزاده نوشته و از سوی سوره مهر به چاپ رسیده است. «ساجی» روایتگر جنگ تحمیلی با نگاهی انساندوستانه است که از دوران کودکی نسرین باقرزاده در خرمشهر شروع شده و تا زمان جنگ در این شهر ادامه پیدا میکند؛ روزهایی که زنان شهر را ترک میکنند ولی مردها در خرمشهر مانده و از این شهر حفاظت میکنند. اما راوی این خاطرات در خرمشهر میماند و در کنار همسرش جهت انجام ماموریتهای نظامی به شهرهای گوناگون همچون قم، ماهشهر و آبادان رفته و مدتی را در این شهرها زندگی میکند.
راوی «ساجی» روزها و شرایط سختی را میگذراند و در سالهای پایانی جنگ دوباره به خوزستان باز میگردد تا اینکه در 29 فروردین 1367 همسرش سردار باقرزاده به شهادت میرسد. «ساجی»، نمایی است از خانوادهای اهل خرمشهر که جنگ به یکباره دلخوشیهایشان را دزدید.
آغاز جنگ در خرمشهر با گذشت زمان، ابعاد بیشتری از خود را نشان داد و با مهاجرت غیرنظامیان از خرمشهر به دیگر شهرهای جنوبی، وجه دیگری از خود را به نمایش گذاشت. مهاجرتهای اجباری، گم شدن اعضای خانواده، بیخبری از یکدیگر، زندگی در شهرهای جدید و مشکلات متعاقب آن و ... از جمله پیامدهای ثانویه جنگ بود که در کتابهای مختلفی میتوان رد پایی از آن را دید.
کتاب «زیر خط جنگ با دیگری»، نوشته تینا محمدحسینی خاطرات مهری فلاحی، از پرستاران شهر آبادان، را روایت میکند. این کتاب روایت زنی باردار است که علیرغم شرایط خاصش، تصمیم میگیرد در بیمارستان بماند و به فعالیتهای خود ادامه دهد. فلاحی، نمونهای از کادر درمان در جنگ تحمیلی است که ناخواسته درگیر تبعات جنگ میشود. در لابهلای سطرهای خاطرات او که از همان دوران در دفتر یادداشتش ثبت شده، میتوان نکات قابل تأملی را یافت؛ از کودکی که جنگ او را بیسرپرست کرده بود تا کشته شدن پرندگان، از خواستگاری در بحبوحه جنگ تا اضطراب همسایگان خرمشهر از گسترش جنگ و ... .
انتشار خاطرات زنان از آغاز جنگ در خرمشهر و مقاومت مردمی در این شهر، در سالهای اخیر وجه انسانی جنگ را پررنگتر کرده و تبعات این جنگ را بر زندگی مردم عادی و غیر نظامی به تصویر میکشد. نمونه دیگری از این خاطرات را میتوان در کتاب «روزهای بیآینه»، نوشته گلستان جعفریان دید. این کتاب که روایتگر خاطرات زندهیاد منیژه لشگری، همسر شهید لشگری، است روزهای زنی را به تصویر میکشد که 18 سال در انتظار بازگشت همسرش است و در این مدت با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند.
تمرکز بر ابعاد مختلف از جنگ تحمیلی، برگ جدیدی از خاطرات را پیش روی مخاطب امروز قرار داده است. با فاصله گرفتن خاطرات از خاکریزهای جنگ و روایت زندگیهای مختلفی که تحت تأثیر جنگ قرار گرفتند، توانسته در این سالها فضای جدیدی را وارد ادبیات دفاع مقدس کرده و مخاطبان نسل جوان را با خود همراه کند. روایتی زنانه از یک جنگ مردانه و گاه نامردانه، لحظاتی را میسازد که بسیاری از زنان این کشور آن را بارها و بارها با پوست و گوشت و استخوان خود درک کردهاند. وجه مشترک این خاطرات، فارغ از راوی آنها، نشان دادن نقش تأثیرگذار زنان در تغییر سرنوشت یک ملت است. زنان در این کتابها، شخصیتهای کنشگر و فعالی هستند که با حضور در میدان، دست به انتخاب زده و به شخصیت پویایی تبدیل شدهاند که بر محیط خود اثرگذارند.
خونین شهر با شهادت نیروها از اقصی نقاط مختلف کشور در سوم خردادماه فتح و از اشغال دشمن آزاد شد؛ حماسهای که روزنامه گاردین چاپ انگلستان درباره آن نوشت: فتح خرمشهر یعنی سقوط آخرین و مهمترین افتخار جنگی عراق که ایرانیها با بازپس گرفتن آن، این برگ برنده را که به وسیله آن عراق میکوشید ایران را به پای میز مذاکره بکشاند، از دست بغداد ربودند.
برای بازگشت خرمشهر به آغوش میهن، تعداد چهار هزار و 577 نفر از شهدای سپاه و بسیج و هزار و 628 نفر از ارتش خون پاکشان را اهدا کردند؛ این تنها آمار شهدایی است که در عملیات الی بیتالمقدس به ثبت رسیده است. چه جانهای پاکی که بیچشمداشت برای بازگشت این تکه از خاک وطن از همان روز نخست حمله عراق به ایران بر زمین ریخت و نامی از آنها در سطرهای اخبار و کتابها نیست: مستغنی از گل است مزار شهید عشق ... .
انتهای پیام/