طرفداری | با گذشت نزدیک به شش ماه از انتقال لوکا مودریچ به میلان، هافبک کروات سابق رئال مادرید بهخوبی در سن سیرو جا افتاده است.
به گزارش جانلوکا دی مارتزیو، لوکا مودریچ در تعطیلات زمستانی فصل ۲۶-۲۰۲۵ در مصاحبهای با کوریره دلا سرا در مورد شرایطش در پیراهن روسونری تا اینجای فصل، برخی ویژگیهای شخصیتیاش و همچنین سرمربیانی که با آنها در طول سالیان اخیر کار کرده، صحبتهای جالبی داشته است:
وضعیت فعلی میلان
در میلان، همیشه باید برای پیروزی بازی کنید؛ فقط برای پیروزی.
اسکودتو؟ ممکن است. اما مسیری طولانی در پیش داریم. در فوتبال باید بازی به بازی فکر کرد. اگر از حالا برای ماهها جلوتر برنامهریزی کنید، خودتان را گم میکنید.
علاقه مودریچ به میلان از کودکی
درست است. من طرفدار میلان بودم، چون قهرمان دوران کودکیام زوانمیر بوبان بود؛ کاپیتان تیم ملی کرواسی که در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه تا آستانه خلق یک شاهکار پیش رفت.
برای ما این اتفاق چیزی باورنکردنی بود. کشوری کوچک که تازه از یک جنگ ویرانگر بیرون آمده بود، مقابل جهان ایستاد. همهمان احساس غرور میکردیم. من هنوز ۱۳ سالم هم نشده بود و پدرم برایم یک گرمکن میلان خرید.
انتقال غافلگیرکننده به میلان
زندگی همیشه غافلگیرت میکند. چیزهایی رخ میدهد که هرگز تصورش را هم نمیکنی. مطمئن بودم دوران فوتبالم را در رئال مادرید تمام میکنم، اما… همیشه این را در ذهنم داشتم: اگر قرار باشد برای تیم دیگری بازی کنم، آن تیم میلان خواهد بود. من برای بردن اینجا هستم.
اگر مودریچ فوتبالیست نمیشد...
اگر فوتبالیست نمیشدم، دوست داشتم گارسون شوم. در این کار نسبتاً خوب بودم و دوستش داشتم. در مؤسسه هتلداری و پذیرایی بوریک تحصیل کردم. سال اول در رستوران مارینا در زادار آموزش میدیدیم، جایی که مراسم عروسی برگزار میشد. در سرو نوشیدنیها خوب بودم و در مراسمهای عروسی کرواتها، مردم واقعاً زیاد مینوشند! تنها چیزی که دوست نداشتم، شستن ظرفها بود.
مقایسه شدن با آندره آ پیرلو
باعث افتخار است که در چنین مقایسهای قرار گرفتهام. پیرلو ۶ سال از من بزرگتر است و راه را هموار کرده است. اما الگوی من - غیر از بوبان - فرانچسکو توتی بود. در سری آ بازیکنان فوقالعادهای حضور داشتند. آنها را میدیدم و با خودم میگفتم: این فوتبالی است که میخواهم بازی کنم.
دوست دارم بمانم؛ بهعنوان مربی یا مدیر، هنوز نمیدانم. اما پیش از اینها فکر میکنم هنوز چیزهایی برای ارائه کردن در زمین دارم.
سرمربیان دوران حرفهای فوتبالش
الگری شخصیت فوقالعادهای دارد. کمی شبیه آنچلوتی است: احساسی و شوخطبع. اما در زمین، بهعنوان یک مربی، عالی است. کمتر کسی انقدر فوتبال میفهمد؛ قبلاً خیلی او را نمیشناختم، اما خوشحالم که امروز مربیام است. کارلو [آنچلوتی] شماره یک است. پیدا کردن کلماتی برای توصیفش دشوار است؛ نه فقط بهخاطر تواناییهایش روی نیمکت، بلکه بهخاطر شخصیتش. زمانی که در مادرید بودیم، بارها درباره شهر و باشگاه میلان صحبت میکردیم؛ اینجا برای او هم مکانی منحصر بهفرد بود. بهیاد دارم وقتی برای اولین بار او را دیدم، تنها در شهر بودم. با من تماس گرفت و گفت: «بیا، بیا با هم شام بخوریم». ساعتها درباره همهچیز حرف زدیم؛ فوتبال، خانواده، زندگی. معمولاً مربیان به بازیکنانشان اعتماد بهنفس نمیدهند؛ اما او این کار را میکند.
ژوزه مورینیو در رئال مادرید
خاص؛ هم بهعنوان مربی و هم بهعنوان انسان. او کسی بود که مرا به رئال مادرید آورد؛ بدون مورینیو هرگز به آنجا نمیرسیدم. افسوس میخورم که فقط یک فصل با او کار کردم. او سختگیرترینِ آنها بود. دیدم که چطور کریستیانو رونالدو را در رختکن به گریه انداخت؛ بازیکنی که همیشه همه توانش را در زمین میگذارد، فقط به این دلیل که یک بار دنبال مدافع کناری حریف ندویده بود. مورینیو با بازیکنان بسیار مستقیم اما در عین حال صادقانه برخورد میکند. با سرخیو راموس و تازهواردها رفتار یکسانی داشت: اگر حرفی برای گفتن داشت، بیپرده میگفت. مکس هم همینطور است؛ رو در رو به تو میگوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. صداقت اصل اساسی کار اوست.
۵ بازیکن برتر تاریخ فوتبال به انتخاب لوکا مودریچ؛ بدون حضور مسی و کریستیانو رونالدو و با حضور فرانچسکو توتی



