صدای واحد ایران در برابر قلدری

صدای واحد ایران در برابر قلدری

ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا ادعا کرده نامه‌ای را برای رهبر معظم انقلاب ارسال کرده است. این‌که این ادعا تا چه حد درست است و از چه طریقی و با چه واسطه‌ای ارسال شده و آیا حقیقت دارد یا صرفا یک شوی رسانه‌ای است، هنوز خبری رسمی و متقن مبنی بر دریافت چنین نامه‌ای از سوی هیچ‌یک از مسئولان نظام اعلام نشده‌است.
نویسنده علیرضا ملکیان | کارشناس ارشد رسانه
 
به فرض هم که ارسال چنین نامه‌ای قرین به صحت باشد، با توجه به خصلت‌های شخصیتی و اوضاع و احوال روحی و روانی ترامپ نمی‌توان محتوای آن را خیلی جدی گرفت.  ترامپ فردی مبتلابه عارضه «خودشیفتگی» یا «نارسیسم» است و تعادلی در رفتار و اظهارات خود ندارد. رفتار ترامپ چه در دوره اول ریاست‌جمهوری و چه در دوره دوم حضورش در کاخ‌سفید حتی برای اندیشمندان، سیاستمداران و مردم عادی آمریکا نیزقابل هضم وپذیرش نبوده ونیست.نگاه متکبرانه و تحقیرآمیز، حس برتری‌جویی، نیاز دائمی به تحسین و تمجید، تمایل به زورگویی و استثمار دیگران، خود را محق دانستن، خیال‌پردازی‌های قلدرمآبانه و تمنای احترام از دیگران از جمله خصلت‌های افراد خودشیفته است که همه این صفات به طرز عجیب و فوق‌العاده‌ای در شخصیت ترامپ جلوه‌گری می‌کند.  او یک‌بار در خرداد ماه سال۱۳۹۸ با سوءاستفاده از شخصیتی مودب و بااخلاق در عرصه سیاست، شینزو آبه، نخست‌وزیر مقتول ژاپن بخت خود را آزمود و او را واسطه قرار داد تا حامل پیامی از جانب خود به رهبر معظم انقلاب باشد. آقای شینزو آبه در ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ یعنی حدود یک هفته پس از دیدارش با ترامپ به ایران آمد و به محضر مقام معظم رهبری رسید و عنوان کرد که حامل پیامی از سوی ترامپ برای ایشان است.  مقام معظم رهبری در این دیدار فرمودند: «ما در حسن‌نیت و جدی بودن شما هیچ تردیدی نداریم اما درخصوص آنچه از رئیس‌جمهور آمریکا نقل کردید، من شخصا ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمی‌دانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.» شینزو آبه هم نامه‌ای را که برای تقدیم به رهبری آورده و روی میز جلوی خودش قرار داده بود به آرامی به جای دیگری منتقل کرد که تصاویر و برداشت‌های حاشیه‌ای از سرانجام این نامه، همان زمان در رسانه‌ها منعکس شد.  نکته حائز اهمیت آن است که درهمان خرداد سال۱۳۹۸ که ترامپ خواستار مذاکره و تبادل پیام بود، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به جای این‌که حسن‌نیت نشان داده و رفتاری دیپلماتیک مطابق آداب مذاکره داشته باشد، ۱۲ پیش‌شرط را برای مذاکره فرضی پیش رو اعلام کرد و نشان داد که مذاکره از نگاه هیات ‌آمریکایی یعنی پذیرش بدون قید و شرط مواضع قلدرمآبانه و خواسته‌های یک‌طرفه‌ای که از قبل آن را دیکته کرده‌اند.  اکنون نیز ترامپ همان شیوه دوره قبلی خود را در مواجهه با ایران تکرار کرده است. از یک‌طرف از مذاکره برای رسیدن به توافق هسته‌ای سخن می‌گوید و از سوی دیگر چماق فشار حداکثری اقتصادی را بلند کرده و از برنامه‌ریزی برای به صفر رساندن صادرات نفتی ایران و اقدام نظامی در صورت عدم مذاکره و توافق سخن می‌گوید. درواقع تکرار همان خیالبافی و رویا‌پردازی همیشگی سردمداران کاخ‌سفید از جورج بوش پسر تا اوباما و بایدن که: Military option is on the table گزینه نظامی روی میز است! این در شرایطی است که نه آمریکا دیگر آن آمریکای ۳۰ ــ‌۲۰ سال پیش است و نه افکار عمومی جهان. 
دنیا امروز بیدار شده است و ماهیت کثیف و ذات پلید سردمداران کاخ‌سفید بیش از پیش به‌ویژه پس از جنایات مشترک آمریکا و اسرائیل در  غزه برای ملت‌ها در اقصی نقاط جهان آشکار شده است. غزه قهرمان نشان داد که قدرت اسرائیل و پدرخوانده او آمریکا تا چه حد پوشالی است، به‌گونه‌ای که پس از ۱۵ ماه رویارویی قهرمانانه جبهه مقاومت، ‌اسرائیل به‌ناچار تن به آتش‌بس داد و تنها نتیجه‌ای که از این جنگ برایش حاصل شد قتل‌عام بیش از ۵۰هزار افراد غیرنظامی و زنان و کودکان مظلوم غزه بود که ننگ آن تا ابد بر پیشانی سردمداران رژیم صهیونی و غربی‌های مدافع او به‌ویژه شیطان بزرگ آمریکا باقی خواهد ماند.  کاخ‌سفید اینک نیز در مواجهه با ایران قدرتمند، آب در هاون می‌کوبد و از این جنگ روانی و خزعبلات قلدرمآبانه طرفی نخواهد بست. ترامپ و اطرافیان او به‌خوبی می‌دانند که تهدید به دوگانه مذاکره و توافق یا اقدام نظامی یک نمایش مضحک و کودکانه است و در روابط بین‌ دولت‌ها و اصول دیپلماسی مذاکره هیچ جایگاهی ندارد. به نظر می‌رسد هدف اصلی و غایی ترامپ و مشاوران سیاسی او و به‌ویژه تیم رسانه‌ای‌اش در دوره جدید صرفا ایجاد یک جنگ روانی برای برهم زدن نظم فکری جامعه ایران و نمایشی خیمه‌شب‌گونه برای افکار عمومی جهان باشد که خود را طرفدار مذاکره و طرف مقابل را مخالف آن جلوه دهد که صدالبته این ترفند نیز مانند سایر دسیسه‌های شیطانی آمریکا به سنگ خورده و نه‌تنها در ایران بلکه در میان اندیشمندان، سیاستمداران و آزادیخواهان جهان نیز مورد اقبال قرار نخواهد گرفت و همه اذعان دارند که گفت‌وگو و مذاکره برای رسیدن به هرگونه توافقی آداب خاص خود را دارد و با جنجال و هیاهو نمی‌توان طرف مقابل خود را با یک سناریوی از پیش تعیین‌شده و آن هم با تحمیل و تحکم وادار به مذاکره و سپس توافقی کرد که متن آن به صورت یک‌طرفه دیکته شده باشد! خوشبختانه مردم ایران با هر سلیقه و نگرش فکری و همچنین احزاب و گروه‌ها و جناح‌های سیاسی داخل کشور نسبت به این ترفند ترامپ واکنش متحد و منفی نشان داده و عزت و استقلال ایران را فراتر از آن دانسته‌اند که دستمایه بازی‌های سیاسی و خیالبافی‌های سردمداران کاخ‌سفید شود و جالب‌تر آن‌که بسیاری از مخالفان نظام جمهوری اسلامی در خارج از کشور نیز نسبت به شیوه تحمیلی و تحقیرآمیز ترامپ برای وادارکردن ایران به مذاکره واکنش منفی داشته و در این مورد با هموطنان خود در داخل کشور و نظام جمهوری اسلامی هم‌صدا بوده‌اند.  گفتنی است جمهوری اسلامی ایران با توجه به خاستگاه فرهنگی، دینی و تمدنی خویش اهل منطق، گفت‌وگو و تعامل با دولت‌ها و ملت‌هاست و بارها و بارها حسن‌نیت خویش را در این زمینه اثبات کرده و تنها خط‌قرمز آن رژیم غاصب و جعلی صهیونی است و به‌جز این رژیم جنایتکار و کودک‌کش هیچ محدودیتی برای مذاکره، گفت‌وگو و توافق‌های دوجانبه و چندجانبه که از موضع برابر و مبتنی بر احترام متقابل طرفین باشد، قائل نیست.

پیشنهادی باخبر