دههها از روزی که پیرمردی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشد و برایمان میخواند «لامپ اضافی» خاموش میگذرد، در تمامی این سالها نیز دولتهای مختلف بارها و بارها از اهمیت صرفهجویی در مصرف انرژی حرف زدهاند اما انگار همیشه در پایهریزی و اجرای استراتژی جمعی صرفهجویی در کشور ناکام بوده ایم. نگاهی به وضعیت امروز در مصرف منابع از برق تا آب و سوختهای فسیلی این موضوع را به اثبات میرساند. ریشه ناکامی ما در رسیدن به الگوهای مصرف متناسب با ظرفیتهای موجود انرژی و منابع ارزشمند چیست؟ چرا باورمان نمیشود این منابع در حال از بین رفتن است؟
دکتر مصطفی آبروشن جامعه شناس میگوید: «موضوع صرفهجویی در مصرف انرژی و نهادینه کردن الگوی صحیح مصرف در جوامع مختلف، بویژه در کشورهایی که با چالشهای زیستمحیطی و اقتصادی مواجه هستند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین دلیل کمپینهایی مانند «دو درجه کمتر» میتوانند نقش مؤثری در تغییر رفتار جامعه ایفا کنند، اما دلایل متعددی وجود دارد که چرا این نوع کمپینها در جامعه ما موفق نبودهاند. یکی از اصلیترین دلایل عدم موفقیت کمپینهای صرفهجویی در انرژی، کمبود آگاهی عمومی درباره اهمیت و تأثیرات مثبت این اقدامات است. بسیاری از افراد هنوز به درک عمیقی از ارتباط بین مصرف انرژی و محدودیت منابع نرسیدهاند. بنابراین، آموزش و اطلاعرسانی مستمر درباره فواید صرفهجویی در انرژی و پیامدهای منفی مصرف بیرویه ضروری بهنظر میرسد.
امان از یارانه انرژی
پکیج و آبگرمکن روی آخرین درجه قرار گرفتهاند، خانه از شدت گرما به سونا شبیه شده است و ساکنین، لباسهای تابستانی به تن دارند و از شدت گرما پنجرهها را باز میکنند تا هوا عوض شود، با عوض شدن هوا، انرژی است که هدر میرود. دکتر آبروشن معتقد است «در کشور ما بهعلت پرداخت یارانه انرژی به همه مشترکین، متأسفانه فرهنگ مصرف به گونهای شکل گرفته است که افراد به مصرف زیاد و غیرمتعارف عادت کردهاند. البته تغییر الگوهای مصرف در یک جامعه به کندی صورت میپذیرد و نیاز به زمان و تلاش مستمری دارد.»
با این همه گروهی معتقدند برای کسی اهمیت ندارد که منابع آب و برق و انرژی محدود بوده و نیازمند صرفهجویی است چون آنها بیاعتماد شدهاند و حتی در اجرای قوانینی مثل بستن کمربند ایمنی یا صرفهجویی در مصرف انرژی که به نفع خودشان هم است، مقاومت میکنند این یعنی مردم به نوعی دچار بیتفاوتی شدهاند. ولی ریشه این بیاعتمادی کجاست؟ چرا همین مردم در خارج از کشور تمام قوانین از جمله تفکیک زباله و صرفهجویی در مصرف انرژی یا قوانین رانندگی را به طور کامل رعایت میکنند اما در داخل ایران به سختی به قوانین تن در میدهند. این جامعه شناس میگوید: کشورهای اروپایی معمولاً دارای فرهنگهای تثبیتشدهای در زمینه صرفهجویی و احترام به محیط زیست هستند که این امر بهتدریج در طول زمان شکل گرفته است. البته بسیاری از افراد تنها زمانی به صرفهجویی در مصرف انرژی توجه میکنند که این کار برایشان صرفه اقتصادی داشته باشد. بنابراین، ارائه مشوقهای مالی متقاعدکننده برای کاهش مصرف انرژی میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. این مشوقها میتوانند شامل تخفیفهای مالیاتی، یارانهها یا برنامههای تشویقی باشند که افراد را به سمت صرفهجویی در مصرف انرژی سوق میدهد. شهروندان معمولاً تحت تأثیر رفتارهای اجتماعی اطراف خود قرار میگیرند. اگر در یک جامعه، صرفهجویی در انرژی به عنوان یک رفتار اجتماعی مثبت شناخته شود، افراد بیشتری تمایل به پیروی از آن خواهند داشت. بنابراین، ایجاد یک فرهنگ اجتماعی حول محور صرفهجویی در انرژی و تشویق افراد به اشتراکگذاری تجربیات مثبت خود میتواند مؤثر واقع شود.
فرهنگسازی لازمه نهادینه شدن یک رفتار
اسراف در فرهنگ دینی و ملی ما امری مذموم و ناپسند است اما چه فایده وقتی همه این نشانههای فرهنگی کمترین تأثیری بر رفتار ما ندارد. یعنی وقتی رفتار افراد در کشورهای پیشرفته صنعتی را مشاهده میکنیم، میبینیم استفاده صحیح از منابع و انرژی برایشان نهادینه شده است. آنها از سنین کم آموزش میبینند و میدانند که این منابع همیشگی نیستند. ولی در کشور ما متأسفانه خطر تا بیخ گوشمان آمده ولی باز باورمان نمیشود. آب روشن میگوید: برای نهادینه کردن الگوی صحیح مصرف در جامعه، بایستی فرهنگسازی کرد، باید برنامههای آموزشی برای مدارس، دانشگاهها و جامعه عمومی برگزار شود تا مردم به اهمیت صرفهجویی در مصرف انرژی آشنا شوند. همچنین بهرهگیری از فناوریهای جدید مانند سیستمهای هوشمند مدیریت انرژی که به افراد کمک میکند تا مصرف خود را کنترل کنند نیز مثمرثمر است. بهنظر میرسد با تلاش جمعی و برنامهریزی مناسب، الگوی صحیح مصرف انرژی میتواند در جامعه نهادینه شود و تأثیرات مثبت آن بر محیط زیست و اقتصاد کشور ملموستر شود.
پیشنهادی باخبر
تبلیغات