شما ۲۲ نفر عزیز کاش برای همیشه به ایران برنگردید
متاسفانه این جام هم بدون دستاوردی تمام شد؛ چرا که عادت به اینکه از تجربههای تلخ برای بهتر شدن درس بگیریم نداریم، نتیجه حمایت محض مجری، گزارشگر و کارشناسان برنامههای مختلف تلویزیون میشود اینکه درفاصله کوتاهی دو باربرابرازبکستان شکست بخوریم
برترینها: تیم ملی در تورنمنت چهارجانبه العین بدون هیچ گل زده و هیچ بُردی، با شکست در ضربات پنالتی برابر ازبکستانی که از دقیقه ۶۹، ۱۰ نفره بود دوم شد. متاسفانه این جام هم بدون دستاوردی تمام شد؛ چرا که عادت به اینکه از تجربههای تلخ برای بهتر شدن درس بگیریم نداریم، نتیجه حمایت محض مجری، گزارشگر و کارشناسان برنامههای مختلف تلویزیون میشود اینکه درفاصله کوتاهی دو باربرابرازبکستان شکست بخوریم و کادرفنی هیچ نقدی را تحمل نکند. از طرفی بازیکن تیم ملی در اینستاگرام به منتقد و هوادارتوهین کند. حدفاصل اینکه کاپیتان پرادعای تیم ملی سخنرانی انگیزشی برای تیم داشت تا اینکه به دلایل نامعلوم یکی از ۵ پنالتی را نزند آنقدرکوتاه بود که نفهمیدیم حساسترین پنالتی چهطور به محمدی رسید که هیچوقت پنالتی نزده!
روزنامه خراسان در یادداشتی نوشت: قلعهنویی نوعی از فرهنگ فرافکنی را با مصاحبههای تکراری اش به بازیکنان هم تزریق کرده طوریکه از همه طلبکار باشند، انتظار پاداش و حمایت مادی و معنوی داشته باشند ولی اگرکسی نقدشان کند برآشفته میشوند. طارمی بازی با ازبکستان را محک مفیدی نمیداند اما معلوم نیست چرا برابر همین تیم مدتهاست در۹۰دقیقه برنده نمیشوند. حتی معلوم نیست فهرست پنالتیزنان را چهکسی مشخص میکند و چهطور میشود که پنالتیزن خوبی مثل کنعانی به زمین نمیآید، شجاع، علیپور و طارمی پنالتی نمیزنند اما ناغافل محبی کم تجربه و محمدی که هیچوقت در جریان بازی پنالتی نزده طوری پشت ضربه میروند که حتی دروازهبان دوم حریف هم از شکل پنالتی زدنشان متعجب میشود. قلعهنویی مدتهاست جوانگرایی را تبدیل به دعوت فرمایشی از بازیکنان خوب لیگ کرده که به اردو بیایند اما بازی نکنند، حضور مفید بازیکنی مثل کوشکی نشان میدهد اگر واقعاً به ظرفیتهای جوان لیگ فرصت داده میشد چه خروجی بهتری داشتیم.

امیدوار بودیم تجربه بیشتر بازیکنان ما و کیفیت دروازهبانی که رفقایش او را بهترین دروازهبان تاریخ تیم ملی میدانند درضیافت پنالتیها برای ما تعیینکننده باشد؛ بهخصوص اینکه دروازهبان حریف هم شماره یک آنها نبود. اما بیرانوند فقط سادهترین ضربه ازبکها را گرفت، تیم ما هم در چینش پنالتیزنها مشکل اساسی داشت. حالا ما با تیمی طرفیم که در دوبازی خستهکننده دیگر نشان داده برای حضور در جام جهانی آماده نیست و کارش با تقویت کادر و دستیاران یا کمی بهبود بازیهای تدارکاتی حل نمیشود، بلکه نیاز به تصمیمی شجاعانه دارد.
روزنامه هفت صبح هم با انتقاد از ملی پوشان کشورمان نوشت: مقایسه فوتبالیستهای دهههای مختلف موضوعی است که همیشه با استقبال کارشناسان و هواداران مواجه شده اما اینکه برترین فوتبالیست تاریخ ایران کیست یا برترین نسل دهههای اخیرکدام است، سوالیست که جواب قاطع و دقیقی ندارد. چرا؟
ناگفته پیداست همگان برای انتخاب بازیکن مورد علاقه خود با سلیقه شخصی و گاه با نگاه ملی و محلی به آن نگاه میکنند.فوتبال ایران هم از این قاعده مستثنا نیست؛ علیرضا بیرانوند تیم ملی فعلی را بهترین تیمملی تاریخ ایران میداند در حالی که خیلیها با او موافق نیستند.
علیرضا بیرانوند این جمله را بدون اینکه لبخندی روی لبش نقش بببند، در جمع خبرنگاران گفت که به استقبال تیم ملی ناکام ایران در جام ملتهای آسیا رفته بودند: «با قاطعیت میگویم این نسل بهترین نسل تاریخ فوتبال ماست.» طارمی، شجاع خلیلزاده، بیرانوند و... در هر فرصتی مدعی میشوند بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال کشورمان هستند؛ یکی دیگری را بهترین دروازهبان تاریخ میخواند و آن یکی هم رفیقش را بهترین مهاجم، درحالیکه بازیکنان خیلی این عناوین را رد و بدل میکنند اما کارشناسان، پیشکسوتان و حتی بسیاری از مردم چندان موافق این لقب نیستند.

بهترین جمله را کریم باقری به تازگی گفته است: «مردم باید تشخیص دهند کدام نسل فوتبال، نسل طلایی بوده است.» این جمله طلایی یکی از طلاییترین و بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است. گلزنترین هافبک تاریخ فوتبال دنیا که مهدی مهدویکیا در موردش میگوید: «دیگر هافبکی مثل کریم باقری پیدا نخواهد شد.» به نظر میرسد حق کاملا با کریم باقری باشد و مردم بهترین قاضی برای انتخاب نسل طلایی هستند.
به این اسامی دقت کنید؛ احمدرضا عابدزاده، نیما نکیسا، پرویز برومند، نادر محمدخانی، مهدی مهدویکیا، نعیم سعداوی، محمد خاکپور، افشین پیروانی، علیاکبر استاداسدی، جواد زرینچه، ستار همدانی، مهدی پاشازاده، رضا شاهرودی، مهرداد میناوند، کریم باقری، علیرضا منصوریان، سیروس دینمحمدی، حمید استیلی، علی لطیفی، بهنام سراج، علی دایی و خداداد عزیزی!

این بازیکنان نفرات اعزامی ایران به جامجهانی 1998 فرانسه بودند که خیلیها از آن به عنوان نسل طلایی فوتبال ما یاد میکنند.البته ممکن است برخی دیگر از تیم ملی ایران در جام ملتهای 1984 سنگاپور با حضور ستارههایی همچون ناصر محمدخانی، حمید درخشان، محمد پنجعلی، شاهرخ و شاهین بیانی، عبدالعلی چنگیز، حمید علیدوستی و... را نسل طلایی بدانند اما این نسل فوتبالی دوران جنگ بیشتر نسل سوخته محسوب میشوند!
نسل طلایی شاید تیم قهرمان بازیهای آسیایی 1990 پکن هم باشد که ستارههایی نظیر؛ احمدرضا عابدزاده، رضا حسنزاده، محمد پنجعلی، مهدی فنونیزاده، مجتبی محرمی، جواد زرینچه، مرحوم سیروس قایقران، مجید نامجومطلق، شاهرخ بیانی، سیدمهدی ابطحی، فرشاد پیوس، صمد مرفاوی و... داشت یا نسلی که با زندهیاد ناصر حجازی، علی پروین، حسن روشن، ابراهیم قاسمپور، حسن نظری، محمد صادقی، آندرانیک اسکندریان و... برای اولین بار به جامجهانی 1978 آرژانتین راه پیدا کرد. هر یک از این نسلها به هزار و یک دلیل طلایی بودند و برای همیشه هم طلایی خواهند ماند اما نسلهای مورد اشاره یک تفاوت عمده با نسل جدید دارند.
نسل طلایی فوتبال ایران یا به گفته کریم باقری نسلی که مردم تشخیص میدهند یک ویژگی خاص داشت؛ «اینکه چه زمانی باید حرف زد و چه زمانی باید سکوت کرد!»
نسل امروز با همین یک خط مشخص است نمیتواند نسل طلایی لقب بگیرد چراکه اسیر فضای مجازی، اینستاگرام، غوغاسالاری و صد البته منفعتطلبی شده است.
نسلی که اغلب مردم را بلاتشبیه تهی مغز میخواند و ابایی هم ندارد خود را بالاتر و برتر از همه ببیند درحالی که نه حرف زدن بلد است و نه حرف نزدن و سکوت کردن!


