دوگانگی در مواضع، تناقض در رفتار: محمد جرجندی، چهرهای سرشار از تضاد
رویداد ۲۴| در نگاهی دقیقتر به عملکرد رسانهای جرجندی، اولین نکتهای که جلب توجه میکند، برخورد او با دیدگاههای منتقدانه است. حذف نظرات مخالف، غیرفعالسازی بخش نظرات در برخی پلتفرمها و پاککردن پستهایی که بازخورد مناسبی دریافت نکردهاند، نشان میدهد که او تمایلی به مواجهه مستقیم با انتقاد ندارد. این رویکرد، بیش از آنکه نشانهای از کنترلگری رسانهای باشد، شائبهی عدم پذیرش نقد و گفتوگوی آزاد را تقویت میکند.
از سوی دیگر، محتوای منتشرشده توسط جرجندی از ثبات تحلیلی و فکری مشخصی برخوردار نیست. موضعگیریهای او درباره نهادها، افراد و مسائل مختلف، در بسیاری از مواقع تغییرات ناگهانی دارد. بهعنوان مثال، گاهی از یک مقام قضایی یا دولتی تمجید میکند و در فاصلهای کوتاه، همان نهاد یا فرد را با ادبیاتی تند مورد انتقاد قرار میدهد. این تغییرات مکرر، چهرهای غیرشفاف از او ساختهاند که بهسختی میتوان به تحلیلهایش اتکا کرد.
در کنار این موارد، برخی اظهارات او، از جمله نسبتدادن فعالیتهای مجرمانه به گروههای قومی خاص، واکنشهای منفی زیادی به همراه داشته است. بیان عباراتی مانند «نیمی از پروندههای وبآموز دست مشهدیها و اصفهانیهاست، نمیدانم شما چه میکنید لعنتیها» نمونهای از سخنانی است که فراتر از انتقاد، بار توهینآمیز دارد و با اصول اخلاقی و اجتماعی یک کنشگر رسانهای در تضاد است.
همچنین استفاده مکرر از واژگان رکیک و اشارههای جنسی در توصیف افراد یا تحلیل پدیدهها، نهتنها فضای گفتوگو را مخدوش میکند، بلکه موجب کاهش اعتبار گفتار او در نزد افکار عمومی شده است. پیوند زدن موفقیت برخی افراد ثروتمند با روابط غیراخلاقی، بدون ارائه هیچ سندی، از دیگر مصادیق بیانهای تحریکآمیز و غیراستنادی در محتوای اوست.
گرچه در آغاز، جرجندی توسط برخی به عنوان یک افشاگر جدی معرفی میشد، اما اکنون طیف گستردهای از مخاطبان، او را بیشتر عاملی برای تولید تنش و تفرقه در فضای عمومی میدانند تا کنشگری در مسیر شفافیت. بسیاری از ادعاهایی که مطرح کرده، به دلیل نبود شواهد معتبر و پیگیریهای ناتمام، به نتیجه نرسیدهاند؛ موضوعی که هم در بستر حقوقی و هم در ذهن مخاطب، اعتبار گفتههایش را زیر سوال برده است.
در مجموع، مسیری که میتوانست به تقویت مطالبهگری عمومی منجر شود، با تکرار رفتارهای احساسی، اظهارات بدون پشتوانه، و عدم تحمل نقد، به روندی تبدیل شده که نه تنها کمکی به شفافسازی نکرده، بلکه به ایجاد فضای پرتنش و بیاعتمادی بیشتر در میان مخاطبان دامن زده است.