
مرزبان متولد سال ۱۳۲۳ در سبزوار بود و از نوجوانی فعالیتهایش در تئاتر را آغاز کرد و سپس برای تحصیل در رشته بازیگری و کارگردانی وارد دانشگاه تهران شد. او در سال ۱۳۵۷ با دریافت مدرک کارشناسی ارشد طراحی و کارگردانی تئاتر از دانشگاه برونل لندن به ایران بازگشت و در 1360وارد سینما شد و با فیلم «جنگلبان» نخستین تجربهاش را ثبت کرد. اگرچه او تلهتئاترهای زیادی برای تلویزیون ساخت و در سریالهایی همچون «شاه شکار»، «امیرکبیر»، «وزیر مختار»، «تنهاترین سردار» و «پهلوانان نمیمیرند» هم بازی کرد اما تمرکزش بیشتر روی تئاتر بود. از او بهعنوان یکی از مهمترین چهرههایی نام میبرند که توانست در کنار برخی همکارانش چراغ تئاتر را روشن نگه دارد.
البته پیشتر نیز او و همنسلانش پایههای تئاتر مدرن را بنا کردند و توانستند تئاتر را تبدیل به یکی از اجزای مهم فرهنگ ایران کنند. بازیگرانی همچون علی نصیریان، عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز، ایرج راد، ولی شیراندامی و... در کنار نمایشنامه نویسان و کارگردانان خلاقی مانند بهرام بیضایی، اکبر رادی، غلامحسین ساعدی و... دوره درخشانی را در تئاتر ایران رقم زدند. مرزبان درباره آغاز فعالیتش گفته بود: «شانس بزرگی که من و همدورهایهایم آوردیم این بود که آن سالها مصطفی اسکویی از روسیه بازگشته بود و سیستم استانیسلاوسکی مدرن را به ایران آورد. ما مبانی و اصول بازیگری و کارگردانی را با اسکویی گذراندیم. اسکویی دست ما را گرفت و درواقع؛ چشم ما را به تئاتر دنیا باز کرد. اسکویی عادت داشت برای هر نقشی دو بازیگر انتخاب کند. خودش هم یک نقش را بازی میکرد.»
هادی مرزبان بیش از هرچیز با اجرای مجموعهای گسترده از آثار اکبر رادی شناخته میشود و ده نمایش مهم نمایشنامهنویس سرشناس را روی صحنه برده است که «پلکان»، «آهسته با گل سرخ»، «ملودی شهر بارانی»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «تانگوی تخممرغ داغ» و «آمیزقلمدون» مشهورترین آن کارهاست. آنچه کار مرزبان را از همکارانش متمایز میکند باور صریح و عمیقش به نمایشهای ایرانی بود و همیشه تاکید میکرد که حتی در خارج از کشور هم مطالعه و پژوهش درباره نمایش ایرانی را رها نکرد و باور داشت نسل جدید تئاتر باید پیش از شیفتگی به ادبیات غرب، میراث ادبی و نمایشی ایران را بشناسد.
این نگاه باعث شد مرزبان بارها سراغ متون ایرانی برودو تصویر روشنی از وضعیت نمایشنامهنویسی در ایران را به تماشا بگذارد. یکی از کارهای خاطرهانگیزش اجرای نمایش «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان بود که میگفت پس از چهار دهه همچنان «تازه» است. هادی مرزبان معتقد بود در صورتی که هنر نمایش اصیل شناخته شود سیاستگذاران میتوانند به وسیله آن راهی برای حل مشکلات جامعه پیدا کنند. میگفت هیچ مشکلی نیست که نمایش راهی برای حل آن نیابد و تئاتر میتواند نقش اساسی در تبیین مسائلی از جمله حقوق شهروندی، ترافیک، اعتیاد جوانان و قانونگریزی ایفا کند.
او به مسائل اجتماعی بهشدت حساس بود و بعد از حمله اسرائیل گفته بود بارها صحنهها و تصاویری از مهربانی و انساندوستی هموطنانم دیدهام که اشک شوق به چشمانم آورده است؛ مثلا در زمانی که تعدادی از هموطنان قصد خروج از تهران را داشتند، در جاده آقایی را دیدم که پلاکاردی داشت و رویش نوشته بود اسکان رایگان و او برای من یک الگوست. تعریف میکرد که یک زمانی با همسرش فرزانه کابلی تصمیم داشتند از ایران بروند و در راه فرودگاه هر دو در سکوت در افکار خود غوطهور بودند اما یک اتفاق ساده نشان داد که نمیتوانند دل از این خاک بکنند. او گفته بود: «حدود ساعت ۲نیمهشب پرواز داشتیم، همینطور که در راه فرودگاه بودیم، به جایی رسیدیم که نمیدانم کشتارگاه بود یا چیز دیگری، بوی خیلی بدی میآمد. در تمام مسیر، سکوت کرده بودیم و با هم حرف نمیزدیم. به اینجا که رسیدیم، ناگهان فرزانه زد زیر گریه و گفت آخر من این بوی نامطبوع وطن را هم دوست دارم. کجا دارم میروم. رفتیم و دو سه ماهی هم ماندیم ولی با تماس یکی از مدیران، بازگشتیم و حالا هم که مشغول کار هستیم.»
او در تمام این سالها کار کرد و هرگز از صحنه دور نماند و همیشه خودش را عاشق و دلداده صحنه میدانست. قرار بود نمایش «پریزاد» را تیرماه گذشته روی صحنه ببرد که شرایط جنگی کشور اجازه نداد ولی تا آخرین روزهای حیات حتی از روی تخت بیمارستان نیز درگیر آن بود. یکی از آخرین حضورهایش در برنامههای تئاتری به مهرماه امسال بازمیگردد که در مراسم سالگرد تاسیس تماشاخانه سنگلج حاضر شد و به پاس سالها تلاشش نشان شصتمین سالگرد تماشاخانه سنگلج توسط علی نصیریان به او اهدا شد. او در مصاحبهای درباره چشماندازش برای تئاتر ایران گفته بود:«من به آینده خیلی امیدوارم، بهخصوص به جوانانی که در رشتههای گوناگون از دانشکدهها فارغالتحصیل میشوند. میدانم هر سال چهار پنج استعداد خیلی درخشان داریم و امیدوارم ما هم بتوانیم با عصا کارهایشان را ببینیم.»


