یک نوازنده و آهنگساز در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛

ریشه موسیقی «فلامنکو» ایرانی است/ مسئولان گیتار را سمبل غرب‌گرایی ندانند

ریشه موسیقی «فلامنکو» ایرانی است/ مسئولان گیتار را سمبل غرب‌گرایی ندانند

امینی‌ابیانه درباره قدمت و پیشینه گیتار می‌گوید: موسیقی فلامنکوی جنوب اسپانیا از موسیقی ایرانیان گرفته شده است. این موسیقی بخصوص خیلی در میان جوان‌ها جا باز کرد. یکی از دلایل چنین اتفاقی این است که «فلامنکو» سبک‌های مختلف موسیقی را پوشش می‌دهد. مثلا می‌توان بر اساس «فلامنکو» از موسیقی شمال و گیلکی تا مناطق جنوب و بندری را، اجرا کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، گیتار از سازهایی‌ست که نسبت به دیگر ادوات موسیقایی توسط جامعه موزیسین و موسیقی‌دوست دیرتر پذیرفته شد. منظور از موسیقی‌دوستان، آن‌هایی هستند که موسیقی دستگاهی ایران را نسبت به گونه‌های دیگر، اولویت می‌دانند. 

نمونه بارز این پذیرش، جشنواره ملی موسیقی جوان است که  امسال هجدهمین دوره آن برگزار شد. حال چندسالی است این رویداد ساز گیتار را چون ویلون، ویلنسل، پیانو جدی می‌داند و آن را در جدول آزمون‌های خود قرار داده است.

در دهه شصت و هفتاد نیز گیتار استفاده‌های بسیار محدودی در ارکسترها داشت. یکی از چهره‌های فعال در معرفی گیتار به عامه مردم، آرمیک نوازنده ایرانی  بود که در خارج از کشور می‌زیست. او در همان مقطع  با مجوز ارشاد آلبوم‌هایی  را منتشر کرد که قالب اصلی آنها «فلامنکو» بود.

به هر روی حال  گیتار، سال‌هاست که در موسیقی ایران حضوری جدی دارد. اما این مورد برای ارتقاء گیتار و گسترش آن کافی نیست؛ چراکه نسل‌های قبل، از استانداردهای روز دنیا (به دلیل پیشرفت روزافزون سازها و بدعت در صدادهی آن‌ها، همچنین جسارت نوازندگان در نوع ساخت و نواخت‌های نوآورانه، از آنچه امروزی است)، به دور مانده‌اند.  با یادآوری اینکه تنوع در به کارگیری تکنیک‌ها. فیزیک سازها و البته موسیقی‌های محلی اروپایی مبتنی بر گیتار، شتاب در به‌روز بودن را شدت بخشیده است.

پدرام امینی ابیانه گیتاریست و متخصص تکنیک‌های خاص و طراحی شده، ریشه این ساز را کشورمان ایران می‌داند و در  کتاب  پژوهشی  «گیتار، اصالتاً یک ساز ایرانی است»  به این موضوع پرداخته است. او پیش‌تر کتاب‌های «آموزش جامع فلامنکو»، «۳۰۰ نکته که خواننده‌ها باید بدانند» و «خودآموز گیتار پاپ» را به رشته تحریر درآورده است.

پدارم امینی‌ابیانه   که در زمینه سرعت و زمان نوازندگیِ پیوسته با بیست ساعت نوازندگی متوالی یکی از رکوردداران است، درباره سوالات مطروحه در مقدمه این مطلب، با ایلنا گفتگو کرد. 

کتاب «گیتار، اصالتاً یک ساز ایرانی است»  در ۱۰۰ صفحه منتشر شده و بنا به توضیحات اثر، منابع گسترده، تصاویر تطبیقی و بخشی از نت‌های تحلیلی ضمیمه آن است. 

پس از گفتگویی که سال   ۱۳۹۹  با ایلنا داشتید، علاوه بر آموزش، در بخش تولید اثر یا اجرا چه فعالیت‌هایی داشته‌اید؟ 

 در زمینه تولید آلبوم و تالیف کتاب جز آنچه در رسانه‌ها منتشر شده، خیلی فعالیت دیگری نداشته‌ام؛ به این دلیل که قانون کپی رایت در کشور وجود ندارد. عدم وجود چنین قانونی واقعا مشکل‌ساز است. حین تولید یک آلبوم با هزینه‌های سنگین مواجه می‌شویم و بعد می‌بینیم تمام قطعات در اینترنت قابل دانلود هستند. این رویه به هنرمند و مولف آسیب می‌زند و ادامه فعالیت‌ها را با دشورای‌های عدید مواجه خواهد کرد. به هرحال فعلا تولید را متوقف کرده‌ایم تا ببینیم در آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. 

آخرین آلبوم‌تان «شب‌های هارپاگ» بود؟

بله. در این سال‌ها علاوه بر آموزش، آلبومی را منتشر کردم که «شب‌های هارپاگ» نام دارد. قطعات این آلبوم تماما با گیتار نواخته شده‌اند. در این مجموعه حتی به جای پرکاشن از ساز گیتار استفاده کردم.  

چگونه این جایگزینی  (گیتار به جای پرکاشن) را انجام دادید؟ 

به گونه‌ای خاص با بدنه و سیم‌های گیتار صدای پرکاشن ایجاد کردیم و در ادامه همین گفتگو به این موضوع خواهم پرداخت.  در آلبوم «شب‌های هارپاگ» قطعاتی چون «Asturias»، «cards Monti Version»، «Malaguena»، همینطور «Flamenco» و آثاری دیگر نواخته شده است. این آلبوم در واقع تک‌نوازی و دوئت بود.

ریشه موسیقی «فلامنکو» ایرانی است/ مسئولان گیتار را سمبل غرب‌گرایی ندانند

«هارپاگ» واژه‌ای است غیر ایرانی و به سبک یا جریان خاصی مربوط است؟ 

 انتخاب نام «شب‌های هارپاگ» هم دلیل داشته.  هارپاگ نام آتشکده‌ای در شهر ابیانه است. او کسی بوده که کوروش کبیر را در جنگ از مرگ نجات داد. در ادامه به پاس این خدمت، دوهزار و ششصد آتشکده در ایران ساخته می‌شود. در حال حاضر نیز از میان این تعداد بسیار، تنها همین آتشکده ابیانه باقی مانده است. 

سراغ تالیف و چاپ کتاب «گیتار، اصالتاً یک ساز ایرانی است» برویم. این اثر درباره چیست؟

 باید بگویم این کتاب درباره تاریخ گیتار، روند تکامل و خاستگاه آن ایران صحبت می‌کند. روش‌های ساخت گیتار نیز بخش دیگری از این اثر مکتوب است. 

اصولا گیتار در ایران چه روندی را تا کامل شدن و عمومیت یافتن در موسیقی‌ها و سبک‌ها طی کرده است؟ 

پیشینه ساز گیتار در ایران خیلی زیاد نیست؛ یعنی در کشوری که تاریخ مکتوب آن دوهزارسال قدمت دارد و پیشینه واقعی آن به دوازده هزارسال می‌رسد، گیتار نسبت به دیگر سازهای ایرانی که از دیرباز استفاده می‌شده‌اند، اصلا قدمت زیادی ندارد. بر همین اساس باید بگویم قدمت گیتار در ایران بیش از هفتاد، هشتاد سال نیست. 

به هرحال این ساز طی این سال‌ها   توسط ایرانی‌ها در موسیقی جای خود را پیدا کرده است.  

در گذشته افرادی مانند فرهاد مهراد گیتار را به مردم معرفی کردند. نسل‌های جدید نیز به هر ترتیب ادامه دهنده همان مسیر بوده‌اند. به هرحال گیتار به دلایل مختلف خیلی زود جای خود را در ایران باز کرد. 

ما می‌توانیم این مسیر تاریخ را به دو دسته تقسیم کنیم: دسته اول مربوط به سال‌های پیش از انقلاب است که در آن مقطع بیشتر گیتار الکتریک و استفاده از «پیک» مورد توجه بوده است. بعدتر بود که ارتباط مردم با اتفاقات و رویدادها و جریانات جهانی بیشتر شد. در همین راستا بود که مردم بیشتر به «فلامنکو» علاقمند شدند. 

در دورانی نه چندان دور (دهه شصت و بیشتر هفتاد)  ، شیوه  «فلامنکو» به طرز چشم‌گیری مورد توجه قرار گرفت؛ طوری که مردم گیتار را فقط با این نوع موسیقی، می‌شناختند. 

درست است و  دلیل علاقه مردم این بود که ریشه موسیقی «فلامنکو» ایرانی است. در واقع، موسیقی فلامنکوی جنوب اسپانیا از موسیقی ایرانیان گرفته شده است. این موسیقی بخصوص در میان جوانان، خیلی جا باز کرد. یکی از دلایل چنین اتفاقی این است که «فلامنکو» سبک‌های مختلف موسیقی را پوشش می‌دهد. مثلا می‌توان بر اساس «فلامنکو» از موسیقی شمال و گیلکی تا مناطق جنوب و بندری را، اجرا کرد. همینطور اگر کسی بخواهد می‌تواند از این نوع موسیقی در سبک کلاسیک بهره ببرد. به دلیل وجود و تعدد سبک‌های قابل اجرا در چنین قالبی، لذا مخاطبانی با گرایش‌های مختلف گیتار را انتخاب کرده‌اند. 

آیا در این زمینه آمارهایی وجود دارد؟ 

طبق آمار آموزشگاه‌ها یا فروشگاه‌ها و واردکنندگان، در حال حاضر گیتار پرطرفدارترین ساز است. 

با این تفاسیر فیزیک گیتار از روی یکی از سازهای ایرانی ساخته شده؟ 

گیتار از روی ساز عود ایرانی ساخته شده؛ اما برداشت صورت گرفته از این اتفاق، اشتباه بوده، لذا بی‌مهری‌هایی صورت گرفته است. 

 گیتار در اروپا چه روندی را طی کرده و بر اساس چه توانایی‌ها و ابراز خلاقیت‌هایی، رسمیت یافته است؟

 تا همین صد یا صد و پنجاه سال پیش گیتار در اروپا و خود اسپانیا نیز ساز ارکستر نبوده است. در آن مقطع گیتار برای آواز و گروه‌های جیپسی (کولی‌ها) ساز همراهی‌کننده بوده است. خود «فلامنکو» شامل سه عنصر می‌شده که گیتار و آواز و رقص بوده؛  در این مجموعه گیتار نقش ساز همراه را داشته است. در ادامه با اهتمام افرادی چون «آندرس سگوبیا»، «پاکو پنیا» و «پاکو دلوسیا» و دیگران نقش گیتار برجسته‌تر می‌شود.  با تنظیماتی که این سه نفر و دیگران انجام دادند به تدریج نشان داده شد که گیتار قابلیت اجرای موسیقی کلاسیک را هم دارد. در عین حال گیتار نمی‌تواند در موسیقی کلاسیک، جایگزین‌ سازی چون پیانو باشد. دلیلش این است که گیتار کلاسیک یا ارکسترال، پیشینه زیادی ندارند. در ضمن گیتارسازی است که سه اکتاو و نیم صدا دارد، اما از هر نت چهارتا دارد؛ یعنی خطوط چهارم و پنجم حاملِ گیتار چهار جای مختلف دارد. در واقع ساز گیتار اکتاو بسیار وسیعی ندارد و مانند پیانو داری هفت اکتاو نیست. منتهی همین سه اکتاو و نیم چیزی شبیه کیبوردی سه، چهار طبقه است. می‌خواهم بگویم گیتار دارای توانایی‌های دیگری است.

 به نظر می‌رسد که گیتار به طور صرف کمتر در جشنواره‌ها به عنوان‌سازی مهم و مستقل مورد توجه قرار گرفته است؟ به طور مثال سال‌ها طول کشید تا این ساز در جشنواره موسیقی جوان به صورت انفرادی در کنار سازهایی چون پیانو یا ویلون مورد ارزیابی قرار گیرد. یا اینکه کمتر پیش می‌آید که گیتار به عنوان ساز سولو در ارکستر مورد توجه قرار گیرد. 

 اگر گیتار در ایران و در جشنواره‌های داخلی مطرح نشده، دلیلش این است که مسئولان و متولیان این ساز را غربی می‌دانند. آن‌ها تصورشان این است که گیتار سمبل غرب‌گرایی است؛ در صورتی که اینطور نیست. حتی کلمه گیتار هم ایرانی است و واژه تار در آن به کار رفته است.

شما یکی از کسانی هستید که روی بُعد علمی و آکادمیک ساز گیتار کار می‌کنید. به نظرتان این ساز چقدر در دانشگاه‌های هنر، مورد توجه است و تا چه حد در این زمینه منابع مکتوب وجود دارد. 

در رابطه با اعتبار ساز گیتار در دانشگاه‌های ما و مراکز علمی، باید بگویم متاسفانه آموزش آکادمیک این ساز در ایران بسیار ضعیف است. البته سیستم آکادمیک کشور در زمینه دیگر سازها نیز خیلی به روز و آپدیت نیست و برای رسیدن به این مقصود آنچنان تلاشی نمی‌شود. به طور مثال کتاب «کارولی» نوشته فردیناند کارولی، همچنان در دانشگاه‌ها و مراکز علمی ما تدریس می‌شود و این در حالی است که این اثر در خارج از کشور به عنوان تاریخ موسیقی شناخته می‌شود. این کتاب در حالی در ایران تدریس می‌شود که متعلق به سیصدو پنجاه سال پیش است! شاید اساتید حوصله ندارند کتب، مقالات و اطلاعات جدید را بازنگری کنند. از طرفی تعداد ورودی‌های گیتار مانند رشته‌های دیگر کم است و با کمبود استاد مواجه هستیم. کلا همه مشکلاتی  که در رشته‌های دیگر وجود دارد در رشته گیتار نیز به چشم می‌خورد. کلاس‌های دانشگاهی شلوغ هستند و با خروجی‌های قابل قبولی مواجه نیستیم. 

درباره نحوه عملکرد هنرستان موسیقی چه نظری دارید؟ 

به نظرم کارایی هنرستان موسیقی از دانشگاه موسیقی بیشتر است. اگر به کم و کیف فعالیت هنرستانی‌ها نگاهی بیندازیم می‌بینیم که آن‌ها در نت‌خوانی، سولفژ و اجرا، و دیگر مباحث، قوی‌تر هستند. معمولا افرادی که صرفا نوازندگان خوبی هستند به دانشگاه نمی‌روند. دانشگاه تابع کنکور است و ممکن است فرد درس‌های دیگری را با ضریب خوب و بالا بزند و قبول شود درحالی که نوازنده خوبی نیست. هنرستانی آن‌ها اینگونه نیستند. 

در کتاب «گیتار اصالتا یه ساز ایرانی است». چگونه به دیتاها و اسناد دسترسی یافتید و این پژوهش چقدر طول کشید. 

جرقه تالیف این کتاب زمانی زده شد که پاکو پنیا برای برگزاری کنسرت به ایران آمده بود. ایشان برای اجرا به نوعی در لابلای بروکراسی اداری و چنین مواردی، نتوانست برای پرکاشنیست مجوز دریافت کند. طی انجام این کارها بودند که به من گفتند گیتار که ایرانی است و چرا در رابطه با آن این همه سخت‌گیری می‌کنند؟! من به خودم گفتم چقدر بد که اسپانیایی‌ها می‌دانند اصالت و خاستگاه گیتار ایرانی است اما اغلب‌مان این را نمی‌دانیم. در ادامه بود که به این مقوله علاقمند شدم و مطالعات خود را آغاز نمودم. درباره بخش دوم سوال‌تان هم باید بگویم منابع زیاد بود. به طور مثال در کتاب تاریخ اسپانیا می‌خوانیم؛ در قرن اول هجری زمانی که طارق‌ابن‌زیاد، اسپانیا را فتح کرد، چیرگی نظامی و فرهنگی با هم توام بود. آن‌ها علاوه بر اینکه تحت تاثیر زبان ما و دین اسلام قرار گرفتند و تعدادی از آن‌ها مسلمان شدند، از ساز عودمان نیز خوششان آمد. در ادامه آن‌ها در ساز عود دست بردند.

آیا فارابی هم درباره این پیشینه نوشته است؟

اتفاقا،   زمانی که موازی به قضیه می‌نگریم، به کتاب «الموسیقی الکبیر» فارابی، بر می‌خوریم. اولین جمله فارابی در کتابش این است؛ عود افضل سازهاست؛ یعنی اول این ساز وجود داشته که در ادامه آن را به اروپا بردند، اما نام آن را «لوت» گذاشتند. زمانی هم که قطعات را نگاه می‌کنید، می‌بینید نوشته «پِرلوت»؛ یعنی که برای «لوت‌عود». 

در بقایای تاریخی هم این قدمت به چشم می‌خورد؟ 

بله به طور مثال در چغازنبیل و در سیمینه‌های متعلق به ساسانیان بر سنگ‌نوشته‌ها تصاویر گیتار می‌بینید. در شاهنامه‌های کهن نیز سازهایی برجسته وجود داشته‌اند که یکی از آن‌ها چنگ و دیگری همین عود خودمان است. این همان عودی است که به اروپا رفته و به گیتار تبدیل شده است. من به کتاب‌های انگلیسی تاریخ گیتار و زبان‌های دیگر هم رجوع کردم و موضوع پایان‌نامه دانشگاهی من نیز همین بود. دکتر سریر استاد راهنمای من بود و از من خواست روی ساخت گیتار و عود بررسی‌های مقابله‌ای انجام دهم. موضوع مهمتری که ایشان از من خواستند به آن بپردازم تاثیر چوب‌ها روی رنگ صدای گیتار و عود بود؛ اینکه چه چوبی، چه صدایی می‌دهد. در ادامه من تاریخِ ساز را در پایان‌نامه‌ام نوشته‌ام. امسال بود که تصمیم گرفتم پایان‌نامه‌ام را به کتاب تبدیل کنم. این اثر حال «گیتار اصالتا یک  ساز ایرانی است»، نام دارد. 

کمتر پژوهش‌گری چنین ادعایی را مطرح کرده که  گیتار اصالتا ساز ایرانی است؛ آیا از انتقادها و واکنش‌ها نگران نبودید؟ 

خیر من نسبت به منتقدان و واکنش‌های آن‌ها نگران نبودم به این دلیل که مقوله اصالت گیتار و ایرانی بودنش، تاریخی‌ست که مدون است. موضوع این است که برخی به این موضوع توجه نکرده‌اند،  وگرنه اگر توجه کنید خیلی موارد دیگری وجود دارد که به ما تعلق داشته‌اند، اما فراموش شده‌اند. به طور ساز «چنگ» یا «هارپ» نیز ایرانی بوده اما می‌بینیم که این ساز در ایران کلا یک یا دو نوازنده دارد. به این موضوع توجه کنید که هارپ ایرانی است ولی در ایران نوازنده ندارد! البته این ساز به مرور در حال جان گرفتن است و برخی چنگ‌های مختلفی درست کرده‌اند. موضوع دیگر این است که تولید یک ساز محصول اختراع یک نفر نیست. به ندرت سازهایی را می‌توان یافت که یک نفر آن‌ها را ابداع کرده باشد. هنگدارم چنین‌سازی است که در زوریز توسط یک نفر ساخته شده است. ساکسفون نیز چنین‌سازی است و توسط شخصی به نام ساکس ابداع و ساخته شده است. وگرنه سازهای دیگر محصول تکامل در گذر زمان هستند. پس مسلما عود ایرانی است که البته نامش هم عود نبوده است. 

عود در دوران گذشته چه نامی داشته است؟ 

عود نامی عربی است. عود در آن دوران، در ایران «بربط» نام داشته است. از آنجایی که این ساز چوبی بوده و از نیمرخ به مرغابی شباهت داشته به آن بربط می‌گفته‌اند. بط به ایرانی به معنای مرغابی است. بعدتر و در دوران ورود اسلام بوده که بربط، عود نام گرفته است. البته دو ساز عود و بربط با هم کمی تفاوت دارند. به عنوان مثال عود سه سوراخ دارد، اما بربط یک سوراخ دارد. همانطور که گفتم در سنگ‌نوشته‌ها نیز از شش‌هزار سال پیش در منطقه شوش دانیال و چغازنبیل و…عکس عود در دست‌ها دیده می‌شده است. مسلما عود در آن دوران به‌ سازی که الان داریم شبیه نبوده؛ باز هم  از   کتاب «الموسیقی‌ الکبیر» نوشته فارابی  یاد می‌کنم. در این کتاب پرده‌گذاری عود نوشته شده و مکتوب است؛ یعنی عود یا بربط ما در آن مقطع فِرت‌گذاری داشته که بعدا به «فرتلس» تبدیل  می‌شود. الان هم که روی ساز مانند ویلون است و فرت ندارد. در کل می‌خواهم بگویم این موارد را خیلی‌ها می‌دانند و ادعایی جدید نیست. 

نام برخی دیگر از سازهای ایرانی به عنوان ادوات موسیقایی در عهد باستان مطرح است. مثلا چرا نمی‌گوییم گیتار شبیه تنبور یا دوتار است، چرا می‌گوییم شبیه عود است؟

در گذشته سازهای کهن‌تر از عود هم داشته‌ایم و همین‌هایی که شما گفتید در این دسته می‌گنجند؛ اما موضوع این است که همین سازها (تنبور یا دوتار) به شکل قدیمی خود باقی مانده‌اند و تغییرات بسیار کمی داشته‌اند، به این دلیل که ما ایرانی‌ها سنت‌گرا هستیم و ساختارشکنی را دوست نداریم. منتهی،  زمانی که ایرانی‌ها به اندلس رفتند، ساز عود را با خودشان بردند. فردی چون زریاب بوده که عود را با خودش به اندلس برده است. زریاب نوازنده دربار بود و مورد حسادت دیگر نوازندگان قرار می‌گیرد و جانش به خطر می‌افتد و در ادامه به اسپانیا می‌رود و ساز عود را هم با خودش می‌برد. این ماجرا در تاریخ آمده و به آن پرداخته شده است. زریاب در اسپانیا مدرسه مدلینگ هم درست می‌کند و کار جالب دیگری که می‌کند اختراع خمیردندان است. او موسیقی را هم تدریس می‌کند. اسپانیایی‌ها قرن به قرن و در گذر زمان در ساز عود تغییراتی ایجاد کرده‌اند؛ یعنی‌سازی که مستقیم به دست آن‌ها رسیده بود بربط ما بود و تنبور و سه‌تار سازهای دیگر را در اختیار نداشته‌اند. بر اساس آنچه در کتاب فارابی آمده، ایرانیان بیشتر چنگ و عود را مهم می‌شمرده‌اند یا در اختیار داشته‌اند به این دلیل که این دوساز در گستره ایران مورد توجه بوده است؛ در صورتی که سازهایی چون تنبور یا دوتار به مناطقی خاص در ایران اختصاص داشته‌اند. 

 «گیتار، اصالتاً یک ساز ایرانی است» را به چه دسته از مخاطبان پیشنهاد می‌کنید؟ 

مخاطبان این کتاب افرادی هستند که تاریخ را دوست دارند.  افرادی که به ساخت گیتار علاقه دارند نیز در دسته مخاطبان این اثر قرار می‌گیرند. قطعا دانشجویان موسیقی نیز در دسته مخاطبان این کتاب قرار دارند. 

از کم و کیف چاپ کتاب هم بگویید. 

این کتاب صد صفحه است و از آنجایی که در بخش‌هایی درباره چوب صحبت می‌شود، مجبور شدیم اثر را رنگی چاپ نماییم. به هرحال در این بازار گران چاپ کردن کتاب هزینه بسیار دارد؛ لذا مبلغ تمام شده کتاب کمی گران شد و پانصد هزارتومان قیمت‌گذاری شد. هرچند اگر تورم موجود در کشور را در نظر بگیریم این قمیت خیلی هم زیاد نیست. کلا کتاب گران است و اقبال مردم کم! بنابراین برای پخش کتاب گسترده عمل نکردم. قرار است انتشارات پارت این زحمت را برای من بکشد. 

از دیگر فعالیت‌های حال و آینده‌تان بگویید. 

چند سالی است آموزشگاهی را تاسیس کرده‌ام که در آن سازهای مختلفی آموزش داده می‌شود. البته این آموزشگاه با زمینه تخصصی گیتار و موسیقی کودک، راه‌اندازی شده و باید بگویم آموزشگاه‌داری کار سختی است. 

آیا به خروجی قابل قبولی هم رسیده‌اید؟ 

خداراشکر نوازندگان بسیار خوبی را تربیت کرده‌ام. طی هفته‌های گذشته بود که با حضور شاگردانم در فرهنگسرای اندیشه کنسرتی را برگزار کردم. از عملکرد و کم و کیف اجرا نیز رضایت داشتم. به عنوان مثال شاگردی شش‌ساله دارم که خواندن و نوشتن نمی‌داند و «چارداش مونتی» را اجرا می‌کند. تلاشم این است که نسلی قوی را تربیت کنم؛ بنابراین برای آن‌ها مسترکلاس‌های مختلف برگزار می‌کنم و با حضورشان به اجرای کنسرت می‌پردازم. در کل فعلا روی بعد آموزش تمرکز دارم. البته اگر بخواهیم مخاطبان بیشتری را جذب کنیم باید آلبومی با کلام هم تولید و منتشر کنیم و بخش دیگر ماجرا برگزاری کنسرت‌های بزرگتر است. لازم می‌دانم بگویم که کلا کنسرت موسیقی بی‌کلام نسبت به سبک‌های با کلام،  مخاطبان کمتری دارد. صلاح هم نیست که یک تک‌نواز گیتار بیاید و در سالنی سه هزارنفره بنوازد. اینگونه کنسرت‌ها باید در سالن‌های کوچک اجرا شوند. 

آیا ناگفته‌ای باقی مانده؟ 

در نهایت از حسن نظر و لطف شما و رسانه‌تان سپاسگزارم. همواره روشن‌گر بوده‌اید. امیدوارم خود و رسانه‌تان همانطور که در گذشته و حال موفق عمل کرده‌اید، در آینده نیز در همین روند ادامه مسیر دهید. 

گفتگو: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/

پیشنهادی باخبر