سرویس فرهنگ و هنر مشرق - حامد جعفری مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در نشست تخصصی «سینمای حمایتی» در تاریخ یازدهم مرداد ۱۴۰۴ که از بخشهای همایش «هزینهها و شیوههای تامین سرمایه فیلمسازی در ایران» است با بیان اینکه فارابی در دوره جدید فعالیت خود وظایف مختلفی را دنبال میکند، گفت: عرصه فیلمسازی با هدف آفرینش آثار محتوایی جدید از مسیر غربال ایدههای دریافتی، فیلمسازی به سفارش مجموعههای متقاضی دولتی و خصوصی و میانجیگری میان سرمایهگذار و فیلمساز برای به سرانجام رساندن و موفقیت اثر، برخی از وظایف و مأموریتهای اصلی شمرده میشود که در دوره کنونی بر عهده فارابیست.
مدیرعامل فارابی ضمن تأکید بر استفاده از مشاوران تخصصی نظیر مدیران تولید در برآورد هزینههای ساخت یک اثر سینمایی، درباره فرآیند انتخاب آثاری که در فارابی مورد حمایت قرار میگیرند اظهار کرد: در گذشته تصمیمگیریها گاهی با مدیرعامل و گاهی با شوراها بود، اما در دوره جدید همانطور که در نهادهای جهانی مشابه بنیاد سینمایی فارابی مرسوم است، برای این مهم شیوه «پیچینگ» مورد استفاده قرار میگیرد. در این مدل، طرحها و فیلمنامهها پس از ارزیابی کارشناسی اولیه، در کارگروهی تخصصی بررسی و غربال شده و در نهایت طرحهایی که از دو مرحله ابتدایی با موفقیت عبور میکنند به مرحله «پیچینگ» میروند.
او درباره «پیچینگ» که ارائه شفاهی و مکتوب طرح تعریف میشود، گفت: «پیچینگ» مسیریست که در آن بررسی آثار به صورت شفاف انجام میشود. ما امروز در بنیاد سینمایی فارابی به این سمت حرکت کردهایم تا هم شفافیت افزایش یابد و هم ریسک سرمایهگذاری تا حد ممکن کاهش پیدا کند.
«پیچینگ» به زبان سادهتر، رویداد ارائه طرح تولیدی برای جذب سرمایه (پیچینگ) همان جایی است که فیلمساز داستانش را برای کسانی که میتوانند روی آن سرمایهگذاری کنند، تعریف میکند. معمولاً این ارائه خیلی کوتاه است، مثلاً بین پنج تا پانزده دقیقه، و فیلمساز باید در همین زمان محدود بتواند ایده خود را جذاب و قانعکننده بیان کند.
او در ادامه این نشست تخصصی گفت: عدالت در سینما به معنای تقسیم مساوی بودجه نیست، بلکه به معنای تخصیص صحیح و بهینه منابع به ساخت اثریست که یاریرسان مجموعه فیلمسازی در مسیر دستیابی به اهداف مورد انتظار باشد.
جعفری در ادامه اشاره کرد: حالا سوال این است که آیا منابع بنیاد را باید بین این طرحها به صورت مساوی تقسیم کنیم یا اینکه تلاش کنیم منابع به ساخت آثاری اختصاص یابد که در سپهر سینمای کشور موثر است؟ اگر پاسخ، روش دوم باشد، بدیهیست که باید با سازوکارهایی به دنبال کشف بهترین طرحها و فیلمنامهها برای سرمایهگذاری باشیم. البته ما باید به سوابق خود فیلمسازان (نویسنده، تهیهکننده و کارگردان) هم توجه داشته باشیم، مثلاً اگر فیلمسازی پیش از این چندبار با فارابی همکاری کرده و هر بار نیز آثاری ساخته که در جذب مخاطب ناموفق بوده، آیا باز هم باید برای سرمایهگذاری مورد اعتماد قرار گیرد؟
در پی فراخوان عمومی منتشر شده از سوی بنیاد سینمایی فارابی در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، که به منظور مشارکت اهالی سینمای ایران در ساخت فیلم با موضوع «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» اعلام شد، ۹۵ طرح و فیلمنامه از سوی سینماگران مختلف در سامانه بنیاد به ثبت رسید و جلسات پیچینگ این نهاد برای ساخت آثاری با موضوع جنگ ۱۲ روزه برگزار میشد.
وب سایت این نهاد در مورد این فراخوان نوشت : همان طور که پیشتر نیز اعلام شده بود، براساس الگوهای متداول بینالمللی و تجربه نهادهای ملی سینما در دیگر کشورها، در دوره جدید فعالیت بنیاد سینمایی فارابی، برنامهریزی شده است تا حمایتها و سرمایهگذاریها با اتکا به فرایند پیچینگ صورت پذیرد.

بررسی گام نخست مدیریت تازه فارابی
روز گذشته بنیاد سینمایی فارابی اسامی فیلمهای سال ۱۴۰۴ خود شامل سه فیلم با موضوع دفاع مقدس ۱۲ روزه، سه فیلم کودک و نوجوان، هفت فیلم با محوریت فیلمسازان اول و دوم و ۶ فیلم با محوریت سینماگران پیشکسوت را اعلام کرد.
به گزارش روابط عمومی این بنیاد در دوره جدید، سه رویکرد تکریم پیشکسوتان، توجه به استعدادهای جوان، تولید مشترک با سازمانها و نهادهای داخلی و خارجی و البته تأکید بر بررسی دقیق فیلمنامه برای سرمایهگذاری در پروژه مدنظر قرار گرفته است که در نهایت، ۱۵ فیلم وارد فرایند ساخت شدند.
در میان فیلمهای ذکر شده، یک فیلم به عنوان تولید مشترک با کشور ترکیه، دو فیلم با تولید مشترک سازمانهای غیرسینمایی داخلی، سه فیلم با موضوع دفاع مقدس ۱۲ روزه، یک فیلم درباره شهدای ایران، سه فیلم کودک و نوجوان، ۶ فیلم با سینماگران پیشکسوت، یک فیلم با سینماگران بومی، هفت فیلم با فیلمسازان اول و دوم و یک فیلم نیز به عنوان استعداد برتر فیلم کوتاه مورد حمایت قرار گرفتند.
اسامی آثار مصوب به شرح زیر اعلام میشوند:
۱) «غذای نیمروز» به تهیهکنندگی امیر بنان و کارگردانی مجید مجیدی/ اجتماعی
۲) «کافه سلطان» به تهیهکنندگی مرتضی رزاق کریمی و کارگردانی مصطفی رزاق کریمی / جنگ ۱۲ روزه
۳) «مهمان ناخوانده» به تهیهکنندگی سعید خانی و کارگردانی ابراهیم امینی/ جنگ ۱۲ روزه
۴) «چشمهایش» به تهیهکنندگی علی اوجی و کارگردانی بهمن فرمانآرا/ تاریخ معاصر، اجتماعی
۵) «تایپیست» به تهیهکنندگی بهرام رادان و کارگردانی هادی نوری/ تاریخی، عاشقانه
۶) «دیپلمات» به تهیهکنندگی پرویز امیری و کارگردانی مصطفی آقامحمدلو/ تاریخی، شهدای ایران
۷) «زن هزار چهره» به تهیهکنندگی محمد نیکبین و کارگردانی تهمینه میلانی/ درام، اجتماعی
۸) «دختر برقی ۲» به تهیهکنندگی و کارگردانی حسین قناعت/ کودک و نوجوان
۹) «شهر آرزوها» به تهیهکنندگی بهروز مفید و کارگردانی متین اوجانی/ کودک و نوجوان
۱۰) «دختر پری خانوم» به تهیهکنندگی و کارگردانی علیرضا معتمدی/ فانتزی خانوادگی
۱۱) «قمارباز» به تهیهکنندگی سجاد نصراللهی و کارگردانی محسن بهاری/ جنگ ۱۲ روزه
۱۲) «اسکورت» به تهیهکنندگی محمدرضا منصوری و کارگردانی یوسف حاتمیکیا/ اکشن جادهای، تولید مشترک با بانک کشاورزی
۱۳) «موی گرگ» به تهیهکنندگی امیرحسین علمالهدی و کارگردانی فریدون نجفی/ کودک و نوجوان
۱۴) «کارواش» به تهیهکنندگی بهروز مفید و کارگردانی احمد مرادپور/ اجتماعی، تولید مشترک با سازمان امور مالیاتی
۱۵) «دکتر هافمن» به تهیهکنندگی محمدرضا شریفینیا و کارگردانی رضا حسین آبادی/ اجتماعی، تولید مشترک با ترکیه
وب سایت این بنیاد این توضیح را درباره تولیداتش اعلام کرده از تعداد فیلمهای اعلام شده، برخی از آنها در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان حضور داشتند، برخی در حال آمادهسازی برای جشنواره فیلم فجر هستند و برخی نیز در سه ماه باقیمانده تا پایان سال، جلوی دوربین میروند.

«مهمان ناخوانده» و فهرستی تاملبرانگیز؛ حضور خانی در کانون توجه
فیلم «مهمان ناخوانده» به کارگردانی «ابراهیم امینی» و تهیهکنندگی «سعیدخانی»، در فهرستی قرار گرفته که حاوی نکات قابل تأمل و بحثبرانگیزی است.
تضاد منافع «مهمانان ناخوانده» در جلسات پیچینگ
فیلم «مهمان ناخوانده» که در پیچینگ خاص بررسی فیلمنامههای مرتبط با «جنگ ۱۲ روزه» انتخاب شده، با پرسشی درباره تضاد منافع مواجه است،
بر اساس اطلاعات مندرج در وب سایت «بنیاد سینمایی فارابی»، این فیلم محصول انتخاب در جلسات «پیچینگ» ویژهای است که به ارزیابی فیلمنامههای با موضوع «جنگ ۱۲ روزه» اختصاص داشت.

نکته قابل تأمل، نقش دوگانه سعید خانی، تهیهکننده اثر است که همزمان به عنوان یکی از اعضای هیئت انتخاب (داور) در همان «پیچینگ جنگ» و در پیچینگهایی با موضوع "سینمای اجتماعی" فعالیت داشته است.
این وضعیت، موضوع «تضاد منافع» را به میان میکشد. در رویههای حرفهای، حضور افراد در موقعیتهای داوری، ممکن است میان منافع شخصی و مسئولیت، تعارض ایجاد کند. حضور یک تهیهکننده به عنوان "مصوب کننده جلسات پیچینگ" در جلساتی که اثر خودش نیز در آن رقابت کرده، میتواند اصل شفافیت و بیطرفی روندها را تحت الشعاع قرار دهد.
این موضوع میتواند بحثهای گستردهتری دربارهی ضرورت وجود قوانین شفاف و سختگیرانه برای جلوگیری از تضاد منافع در پیچینگهای حمایتی از تولیدات سینمایی توسط این بنیاد متولی را پدید آورد.
پرسش دربارهی سازوکار انتخاب؛ «مصوب- تهیهکننده» در بنیاد سینمایی فارابی زیر ذرهبین
این مسئله این پرسش کلیدی را به وجود میآورد: آیا در نهادهای تولید و حمایت از فیلم در ایران، مانند بنیاد سینمایی فارابی، مجوزی وجود دارد که فردی همزمان هم داور (عضو شورای انتخاب) باشد و هم به عنوان متقاضی (تهیهکننده) در همان رقابت شرکت کند و اثرش نیز برگزیده شود؟
نقض احتمالی اصل بیطرفی
در استانداردهای حرفهای و مدیریتی، اصل «تضاد منافع» به صراحت مطرح است. بر اساس این اصل، فرد نباید در موقعیتی قرار گیرد که منافع شخصیاش بتواند در قضاوت یا تصمیمگیریهای حرفهایاش تأثیر بگذارد. حضور یک فرد در حلقه تصمیمگیران اصلیِ تصویب فیلمنامه و سپس برنده شدن طرح خودش در همان فرآیند، به طور مستقیم بیطرفی و سلامت رقابت را زیر سؤال میبرد.
این اتفاق میتواند نقطه شروعی برای یک بررسی جدی درونسازمانی و احتمالاً بازنگری در آییننامههای اخلاق حرفهای و مدیریتی در تمام نهادهای حمایتی سینمای ایران است.
جامعه سینمایی و افکار عمومی منتظر پاسخ شفاف و قانعکنندهای از سوی بنیاد فارابی درباره این ابهام بزرگ در فرآیندهای انتخاب و تخصیص منابع هستند.
فرضیهها درباره واگذاری پروژه به یکی از اعضای ثابت پیچینگهای فارابی، عملکرد این نهاد را با چالشهای عجیبی مواجه میکند.
تهیه کننده «لونهزنبور» شاید متخصص در تولید آثاری شبیه «سال گربه» باشد، اما عضویت او در پیچینگ پروژههای «جنگ ۱۲ روزه» اهل فن را متعجب خواهد کرد.
حالا پرسش مهم این است که سعیدخانی چگونه علی رغم حضور در پیجینگ جنگ ۱۲ روزه او را به یکی از تهیه کنندگان فیلمی با همین موضوع تبدیل کرده است!؟
فرضیه اول: تغییر تهیهکننده پس از انتخاب
بر اساس این سناریو، کارگردان فیلم «مهمان ناخوانده»، ابراهیم امینی، در ابتدا تهیهکننده دیگری را برای پروژه خود در نظر داشته است.
پس از انتخاب فیلمنامه در پیچینگ فارابی، احتمالا بانظر حامد جعفری تهیهکننده اولیه کنار رفته و سعیدخانی جایگزین او شده است. اگر این فرضیه درست باشد، پرسش اینجاست که آیا این جایگزینی با اطلاع و موافقت نهاد ناظر و طبق ضوابط شفاف انجام شده یا خیر!؟
اگر فرض اول صحیح باشد، باید به این موضوع دقت کرد که تهیه کننده «سال گربه» و «لونه زنبور» چگونه فارابی را به لانه خودش تبدیل کرده است؟
بر اساس تحقیقات مشرق، فیلمها بدون تهیهکننده به پیچینگهای معرفی نمیشود.
فرضیه دوم: نصب تهیهکننده از سوی بنیاد
در این سناریو، ابراهیم امینی در زمان ارائه طرح به بنیاد فارابی، فاقد تهیهکننده مشخصی بوده است. سپس بنیاد فارابی، به عنوان حامی و سرمایهگذار پروژه، شخص سعید خانی - که خود عضو شورای بررسی پیچینگهای این نهاد بوده – را به عنوان تهیهکننده معتمد به کارگردان پیشنهاد یا تحمیل کرده است. این حالت نیز از دو جهت با قضاوتهای مختلفی مواجه میشود: نخست، استفاده بنیاد از فردی که در تصمیمگیری برای اختصاص بودجه به پروژهها نقش داشته، و دوم، محدود کردن حق انتخاب کارگردان.

شبکهای از روابط و انتقادات؛ رادان، خانی و نقشآفرینی در سایه نهادهای دولتی سینمایی
در ادامه بررسی طرحهای منتخب بنیاد سینمایی فارابی، نام فیلم «تایپیست» به تهیهکنندگی بهرام رادان، بازیگر سرشناس، خودنمایی میکند.
این انتخاب نیز با سوالات متعددی مواجه است؛ از چرایی سپردن پروژهای با محوریت مبارزه علیه رژیم پهلوی به بازیگری که سابقه فعالیت مرتبط ندارد، تا ارتباط تجاری او با سعید خانی، تصویری از یک شبکه به هم پیوسته را ترسیم میکند.
انتخاب جالب «تایپیست» و نقش بهرام رادان
فیلم «تایپیست» که نسخه کوتاه آن محصول سازمان هنری «اوج» بود، در جشنواره فیلم کوتاه تهران اکران شد، پس از آن از سوی بنیاد سینمایی فارابی برای سرمایهگذاری انتخاب شده و تهیهکنندگی آن به بهرام رادان سپرده شده است.
این انتخاب، از آن جهت جای پرسش دارد که رادان عمدتاً به عنوان بازیگر تجاری شناخته میشود و تهیهکنندگی پروژهای با مضامین سیاسی و تاریخی حساس، توسط او میتواند با معیارهای تخصصی متعارف در تضاد است. اما بررسیها نشان میدهد که این انتخاب ممکن است تصادفی نباشد.
انتخاب «بهرام رادان» به عنوان تهیهکننده فیلم «تایپیست» که نسخه اولیه آن توسط سازمان اوج تولید شده، درحالی صورت میگیرد که رادان هیچ سابقه مشارکت در فیلمهای ضد رژیم پهلوی ندارد. این موضوع، گمانهزنی درباره «تحمیل» او یا «صوری» بودن او به نفع سعید خانی را تقویت میکند.
پیوند تجاری رادان با سعید خانی
بهرام رادان یکی از شرکای تجاری سعید خانی در شرکت پخش «خانه فیلم» است. این شرکت به عنوان یکی از قدرتمندترین نهادهای پخش سینمایی در ایران شناخته میشود. قدرتگیری این پخش کننده و رشد او در این ساختار به همکاری با شبکه ماهوارهای GEM «جم» در پخش تبلیغات فیلمها گره خورده است.

خانی نخستین تهیهکنندهای است که با پخش تبلیغات فیلم «استراحت مطلق» در نوروز ۱۳۹۴ از طریق این شبکهها، مسیر همکاری دوطرفه با شبکه های ماهواره را هموار کرد. (مستندات در این گزارش اینجا)
عملکرد سعید خانی: از تهدید تا حمایت از اغتشاشات
فعالیتهای اقتصادی – سینمایی سعید خانی تنها به حوزه پخش سینمایی محدود نمیشود. او سابقه اعمال فشار بر نهادهای حاکمیتی را نیز دارد. از جمله، مسئولان سازمان سینمایی را برای پخش فیلم توقیفشده «ارادتمند نازنین تینا بهاره» به چالش کشید و نهایتاً این فیلم در شهریور ۱۴۰۲ به صورت غیر رسمی منتشر شد.
بیشتر بخوانید:
حمایت مدیرعامل بانفوذترین نهاد تهیه و پخش آثار سینمایی از تروریستهای اصفهان/آیا سازمان سینمایی، اوج و حوزه هنری به همکاری خود با «خانه فیلم» ادامه میدهند؟ +تصاویر
اما بحثبرانگیزترین بخش از عملکرد او، مواضع سیاسیاش است. خانی در جریان شورشهای ۱۴۰۱، استوریهای معروفی را منتشر کرد. پس از اعدام تروریستهای اصفهان، در صفحه اینستاگرام خود با انتشار پستی، عملاً از عدم اعدام آنان حمایت کرد. این مواضع، او را به چهرهای شناختهشده در نقد جدی ساختار سیاسی کشور تبدیل کرده است.
پازل به هم پیوسته فارابی نگرانکننده است
یک تهیهکننده-پخشکننده علیرغم مواضع صریح ضدحاکمیتی و راه اندازی مسیر تعامل با شبکههای ماهوارهای، هم در نقش داور شورای انتخاب بنیاد دولتی فارابی ظاهر میشود و هم تهیهکنندگی پروژههای منتخب آن را بر عهده میگیرد. رادان که شریک تجاریش محسوب میشود، بدون سابقه مرتبط با موضوع اثر تهیهکنندگی پروژهای ایدئولوژیک و تاریخی را از همان بنیاد دریافت میکند.
به نظر میرسد در بنیاد دولتی (فارابی) معیارهای شفاف حرفهای و ایدئولوژیک آن، در سایه روابط شخصی و شبکههای قدرت رنگ باخته است.

از دیگر شرکای کمپانی «خانه فیلم» که موفق به همکاری با بنیاد سینمایی فارابی شده، امیرحسین علم الهدی است. «موی گرگ» به تهیهکنندگی امیرحسین علمالهدی و کارگردانی فریدون نجفی از مصوبات اخیر این نهاد است.
تحمیل یا صورتسازی؟ گرههای ناگشوده؛ انتخاب بهرام رادان یا نقش کلیدی سعید خانی!؟
این روایتها از تصویب پروژه تصمیمگیران در پیچینگهای فارابی تصویری از یک اکوسیستم به همپیوسته را ارائه میدهد؛ اکوسیستمی که در آن، خطوط جداکننده نهاد دولتی از بخش خصوصی، معیار تخصصی از رابطهگرایی و حتی وفاداری ایدئولوژیک نسبت به محصول هنری مشخص نیست.
سؤال اساسی اینجاست: آیا بنیاد سینمایی فارابی و نهادهای نظارتی بالادستی، بر این شبکههای پیچیده تصمیمگیری اشراف و کنترلی دارند؟ پاسخ به این پرسش، نیازمند شفافسازی فوری و بررسی دقیق توسط مراجع ذیصلاح است.
گسترش دایره نفوذ: پروژه سوم با نقشآفرینی سعید خانی
شنیده ها حاکی از آن است که دایره حضور و نفوذ سعید خانی در پروژههای حمایتشده بنیاد فارابی، فراتر از «مهمان ناخوانده» است. بر اساس شنیدهها، پروژه دیگری با کارگردانی «امیرحسین ترابی» نیز با تأیید و احتمالاً حمایت این بنیاد روبرو شده که سعید خانی در آن نقش تهیهکننده یا پشتیبان اصلی را ایفا میکند.
این مسئله، الگویی نگرانکننده را نشان میدهد: فردی که خود در شوراهای مصوبکننده فیلمنامه در بنیاد فارابی عضویت دارد، به طور همزمان تهیهکننده دو پروژه منتخب همان نهاد است.

پرسش اساسی افکار عمومی و جامعه سینمایی
آیا بنیاد سینمایی فارابی، به جای آنکه نهادی مبتنی بر ضوابط شفاف، ارزیابی تخصصی و وفاداری ایدئولوژیک باشد، به عرصهای برای بازیهای قدرت، تقسیم امتیازات در حلقههای بسته و پیشبرد اهداف شبکههای خاص تجاری-رسانهای تبدیل شده است؟
این گزارش، تصویری از یک مدیریت غیرشفاف، با احتمال شدید تضاد منافع، و نادیده گرفتن معیارهای اولیه تخصصی و ایدئولوژیک در یکی از مهمترین نهادهای حمایتگر سینمای ایران را پررنگ میکند>
- آیا هیئت مدیره و مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی از این جزییات مطلع بودهاند؟
- آیا سازوکارهای نظارتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی بر عملکرد این بنیاد نظارت دارند؟
- آیا دیوان محاسبات کشور بر تخصیص بودجههای کلان به این پروژهها و روند انتخاب آنها نظارت دقیق داشته است؟
شفافسازی کامل درباره این پرونده، نه یک انتخاب، که یک ضرورت فوری برای حفظ اعتبار نهادهای فرهنگی کشور و اعتماد جامعه سینمایی است و سکوت در این مرحله، تنها به معنای تأیید ضمنی این شیوههای غیرقابل دفاع خواهد بود.
سعید خانی، تهیهکنندهای که پس از دریافت سیمرغ جشنواره فجر سال گذشته به وزیر ارشاد «توصیهکلامی» کرد و خود اعتراف نمود «در این کشور روابط بر ضوابط ارجح است» و حالا در کانون یک معمای بزرگ قرار دارد: چگونه فردی با چنین سابقه گفتاری و مواضع سیاسی منتقدانه، به بازیگر کلیدی و معتمد بنیاد سینمایی فارابی در چندین پروژه مهم تبدیل شده است؟ این تناقض، پرسشهای بنیادینی را درباره معیارهای حاکم بر نهادهای فرهنگی کشور برانگیخته است.
ادبیات چالشی و نقشآفرینی در نهاد دولتی
سعید خانی در مراسم اختتامیه دوره گذشته جشنواره فیلم فجر، در اظهارنظری جنجالی خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: «اگر برای عدم اکران «قاتل وحشی» از بالا فشار میآورند، ما از این پایین فشار میآوریم. » او در بخش دیگری از سخنانش با لحنی تاملبرانگیز افزود: «از صفر سینما شروع کردم و در این کشور روابط بر ضوابط ارجح است.» اکنون، او خود در موضعی قرار گرفته که عینیتبخش همان ادعای «ارجحیت روابط بر ضوابط» است. سوال اینجاست؛ آیا مدیریت فعلی بنیاد سینمایی فارابی، با آگاهی کامل از این سابقه و با علم به مواضع بعدی او (از جمله حمایت از تروریستهای اصفهان)، باز هم او را شایسته اعتماد و واگذاری پروژههای کلان ملی میداند؟
جایگاه غیرمنتظره در فهرست اسکار و اظهارات ضد تولید
عجیبتر آنکه فیلم «رها» با تهیهکنندگی همین فرد، در فهرست پنج فیلم نهایی برای معرفی به آکادمی اسکار قرار گرفت، در حالی که سینماگران صاحبنام و با سابقه بینالمللی در این لیست جایی نداشتند.
این انتخاب، بیاعتنایی به «اعتبار بینالمللی» به عنوان یک معیار را نشان میدهد. خانی در همان مراسم اختتامیه فجر به طعنه اعلام کرد اگر پول تولید فیلم را به دلار تبدیل میکرد، سرمایهاش دوبرابر میشد. این اظهارات که روحیه «تولیدگرایی» و اعتقاد به ارزش ذاتی سینما را زیر سؤال میبرد، چگونه با مسئولیتپذیری در بنیادی که مأموریتش حمایت از «تولید» ملی است، سازگاری دارد؟
پررسش نهایی: انحصار تصمیمگیری در دستان یک فرد جنجالی
سوال اصلی و بیپاسخ افکار عمومی این است:
آیا در سینمای ایران، تهیهکننده معتمد و واجد شرایط دیگری که علیه اعدام تروریستها موضعگیری نکرده باشد و در همکاری با نهادهای حاکمیتی سابقه متعهدانهتری را داراست، وجود ندارد که بنیاد سینمایی فارابی، سعید خانی را به عنوان تنها گزینه برای سه پروژه مختلف (مهمان ناخوانده، تایپیست، پروژه امیرحسین ترابی) و حضور در شوراهای تخصصی انتخاب کرده است.
این تمرکز قدرت و تصمیمگیری در دست یک فرد با چنین پیشینه متناقضی، نشانهای خطرناک از «شخصیشدن نهادها» و «انحلال ضوابط در روابط» است. به نظر میرسد مدیر فعلی بنیاد فارابی همچون سایر ارکان مدیریتی تحت نفوذ شبکهای خاص قرار دارد، یا معیارهای گزینش را به طور کامل نادیده گرفته است.
این توصیفات، پرده از یک «بحران حکمرانی فرهنگی» برمیدارد. وقتی نهادی مانند بنیاد سینمایی فارابی – با بودجه عمومی و مأموریت حمایت از سینمای ملی و انقلابی – به صحنه نمایش روابط شخصی، تقابل رسانهای و قدرتنمایی افراد تبدیل شود، اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی نظام فرهنگی به طور کامل تخریب میشود.
در پیوست با این تصمیمگیریها اقدامات زیر از سوی نهادهای مسوول ضروری به نظر میرسد:
کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی بدون درنگ، جلسه توضیحخواهی از مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی تشکیل دهد.
سازمان بازرسی کل کشور وارد شده و کلیه فرآیندهای انتخاب پروژهها، تشکیل شوراها و قراردادهای منعقده در دو سال گذشته در بنیاد فارابی را مورد بررسی دقیق قرار دهد.
دیوان محاسبات کشور تخصیص و هزینه کرد بودجه این پروژههای خاص را حسابرسی کند.
سکوت یا پیگیری در این مورد، نه تنها به معنای تایید این روند است، بلکه پیامی خطرناک به تمام بدنه فرهنگی مبنی بر بیاهمیتی به ضوابط و حاکمیت رابطهبازی خواهد بود.

ادامه بررسی روندهای غیرشفاف
در ادامه افشای روندهای غیرشفاف در بنیاد سینمایی فارابی، نام محمدرضا شریفینیا نیز به عنوان عضو جلسات پیچینگ این نهاد و دریافتکننده پروژه مشترک ایران و ترکیه تحت عنوان «دکتر هافمن» مطرح شده است.
این مسئله مجدداً سازوکار «داور-پروژه بگیر» را در این نهاد پررنگ میکند و این پرسش را ایجاد مینماید که آیا عضویت در شوراهای داخلی بنیاد، به نوعی امتیاز برای دریافت حمایت و پروژه تبدیل شده است؟ این روند، سلامت رقابت و شفافیت در تخصیص منابع دولتی را مخدوش میسازد!؟
همچنین، واگذاری دو پروژه به بهروز مفید با کارنامهای فاقد آثار سینمایی موفق، بلاتکلیفی در انتخاب پروژههای کیفی را تحت الشعاع قرار میدهد. حالا شنیده شده، طرح سینمایی یک بانوی فیلمساز به صورت آنلاین توسط اعضای پیچینگ شنیده و تصویب شده است.
انتخابهای نامتعارف: محوریت رابطه به جای رزومه
انتخاب بهروز مفید برای تهیهکنندگی دو پروژه، یکی دیگر از نقاط ابهام در تصمیمگیریهای مدیریت جدید بنیاد است. مفید در سالهای اخیر فاقد اثر سینمایی یا تلویزیونی شاخص و موفق در کارنامه خود بوده است. این انتصاب، نادیده گرفتن معیار «سابقه اجرایی و موفقیتهای اخیر» را نشان میدهد و بر گمانهزنیها درباره اولویت روابط شخصی و شبکههای داخلی بر شایستگیهای حرفهای میافزاید.
تمرکز بر فرم به جای محتوا: پیچینگ آنلاین به عنوان دستاورد!
در شرایطی که خروجی محتوایی و کیفیت پروژههای انتخابشده زیر سوال رفته، مدیریت بنیاد سینمایی فارابی، برگزاری جلسات پیچینگ آنلاین» را یکی از دستاوردهای اصلی خود برمیشمارد. هر چند استفاده از روشهای نوین اداری میتواند مثبت باشد، اما تمرکز بر این شکلهای اجرایی در حالی که ماهیت تصمیمگیریها و سلامت فرآیند گزینش دچار خدشه جدی شده، نوعی انحراف از مسائل اصلی و نقصانهای ساختاری به نظر میرسد.
پیشبینی یک شکست: افول در جشنواره فیلم فجر
با توجه به ترکیب پروژههای اعلامشده، انتصابهای غیرمرتبط و جو بیاعتمادی حاکم، کارشناسان پیشبینی میکنند که بنیاد سینمایی فارابی در دوره مدیریت جدید، «شانس چندانی در جشنواره فیلم فجر نخواهد داشت.» این به معنای هدررفت سرمایه ملی و از دست دادن فرصتهای تولید آثار فاخر و رقابت در مهمترین رویداد سینمایی کشور است.
تصویر کنونی بنیاد سینمایی فارابی، تصویر یک نهاد درگیر «درونگرایی، رابطهمحوری و فقدان چشمانداز کیفی» است. این نهاد که باید پیشران سینمای ملی و انقلابی باشد، به نظر میرسد در دام روابط شخصی و تقسیم امتیازات میان حلقهای محدود گرفتار آمده است.
اگر وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت سینمایی به عنوان نهادهای ناظر، فوراً در این روند دخالت نکنند و بازنگری جدی در مدیریت، ترکیب شوراها و ضوابط انتخاب پروژههای بنیاد فارابی صورت نگیرد، شاهد خواهیم بود:
- اتلاف بیشتر بودجه عمومی.
- بیاعتمادی کامل جامعه سینمایی.
- و خروجیهای ضعیف هنری که نه تنها خدمتی به سینمای ایران نمیکنند، بلکه اعتبار نهادهای فرهنگی کشور را نیز تخریب خواهند کرد. وقت اقدام و پاسخگویی جدی فرا رسیده است.


