باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر

باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر

از ۱۵ اردیبهشت تا ۲۴ خرداد، به فاصله ۴۰ روز مانده تا روز غدیر، بنا داریم هرروز یک شعر از شاعران معاصر و نیز شاعران بزرگ زبان فارسی درباره امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب (ع) و روز غدیر بخوانیم.

به گزارش خبرنگار مهر، از ۱۵ اردیبهشت تا ۲۴ اسفند، به فاصله ۴۰ روز مانده تا روز غدیر، بنا داریم هرروز یک شعر از شاعران معاصر و نیز شاعران بزرگ زبان فارسی درباره امیرالمومنین، علی بن ابیطالب (ع) و روز غدیر بخوانیم.

در هجدهمین شماره از پرونده «غدیریه در شعر فارسی» سراغ محمّدعلی مجاهدی می‌رویم که از سرآمدان و پیشکسوتان شعر آئینی است و چند نسل از شاعران آئینی مدیون او هستند. مجاهدی در این شعر با تصویر کردن روز غدیر، روایتی شاعرانه از آن حادثه بزرگ پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.

در ادامه غدیریه محمّدعلی مجاهدی را با هم می‌خوانیم؛

*

چشمه‌ها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر

باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر

فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن

خنده گل می‌کرد بر لب‌های صحرا در غدیر

بود پیدا در زلال جاری تکبیرها

نقطه‌ی پایان عمر تشنگی‌ها در غدیر

جبرئیل آمد که «بلِّغ یا محمّد! ز آنکه نیست

این تجلّی را مجال جلوه الاّ در غدیر»

رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند

خطبه‌ای شورآفرین و شورافزا در غدیر

تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ

کرد بیرون ز آستین دست خدا را در غدیر

عرشیان در اشتیاقِ خاکیان می‌سوختند

تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر

«گفت هر کس را منم مولا، علی مولای اوست»

کرد گل، گل‌نغمه‌ی احمد چه زیبا در غدیر

دست رد بر سینه اغیار می‌زد آشکار

«عاد من عاداه» ِ او افکند غوغا در غدیر

گاه بیعت بود و بدعت پابه‌پای فتنه‌ها

خیمه می‌زد در کنار آرزوها در غدیر

خشم‌های شعله‌ور، پژواک کین جاهلی

خطّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر

یاد دارید ای قیامت‌قامتان، مولا علی

از قیام خود قیامت کرد بر پا در غدیر

کهکشان در کهکشان، اشراق بود و روشنی

از طلوع آفتاب عالم‌آرا در غدیر

طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود

شد بهشت آرزوها آشکارا در غدیر

«لَن تَرانی» گو، ترانی‌گوی شد تا جلوه کرد

با تماشایی‌ترین تصویر، مولا در غدیر

پیشنهادی باخبر