به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کنسرت خیابانی رایگان همایون شجریان در میدان آزادی، آنقدر برای او آرزوی بزرگ و برای مخاطبانش اتفاق قابل توجهی بود که با بروز اولین نشانههای احتمال تحققش ناگهان موجی فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و ازجمله توئیتر را دربرگرفت.
از زمان برگزاری نشست خبری این کنسرت در شعبه مستقل مرکزی بانک صادرات (ظهر دوشنبه ۱۰ شهریورماه) تا زمان اعلام خبر لغو آن (ظهر جمعه ۱۴ شهریورماه) فضای مجازی دستکم به دو قطب مخالف تبدیل شد. این حجم از بحث و فحص اگرچه در سطح جامعه قابل مشاهده نبود اما شبکههای اجتماعی بهعنوان بازتابدهندهی دست کم بخشی از جامعه، کنسرت شجریان را تبدیل به «منبعی متنباز» کرده، روایتهای خود را بر آن سوار کردند و و کار را تا فحاشی به یکدیگر و فحاشی به شجریانِ پسر و پدر پیش بردند. هیجان ناشی از این وضعیت به حدی بود که در نهایت به تخریب چهرهی همایون شجریان در فضای مجازی، بهعنوان هنرمندی تا پیش از این محبوب، منتهی شد. در چنین فضایی سوالهای بیجواب بسیار بودند. ازجمله ارزیابی کارشناسان شبکههای اجتماعی از تاثیر و قدرت فضای مجازی در تخریب چهرههای فرهنگی که اخیرا شدت بیشتری نیز پیدا کرده است و این که، درمجموع شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، به چه میزان و چگونه و طی چه سازوکاری دو قطبی موجود در جامعه را تشدید میکنند و باعث شکلگیری رویکردی منفی نسبت به یک رویداد فرهنگی، یک هنرمند و... میشوند؟ تا جایی که آن رویداد یا هنرمند بهعنوان بخشی از پروپاگاندای نظام تلقی میشود. خبرآنلاین برای یافتن پاسخ این پرسشها به سراغ (به ترتیب تاریخ انتشار)
بلندترین صداهای مخالف کنسرت همایون شجریان؛ سلطنتطلبها و پایداریچیها
تبدیل کنسرت خیابانی به منبع متن باز برای تفاسیر سیاسی رادیکال
دو گفتمان متضاد درباره کنسرت شجریان
مجتبی قلیپور در این مورد معتقد است بخش بزرگی از ایرانیها میخواهند زندگی کنند و حاضر نیستند برای تغییر سیاسی به تعلیق زندگی تن دهند. در این گفتمان، سیاست و زندگی به هم آمیختهاند و نمیتوان یکی را قربانی دیگری کرد. گفتمان مقابل بر این دیدگاه است که با سیاست موجود زندگی ناممکن است و آنجا هم که به ظاهر ممکن میشود نوعی فریب و تظاهر است که شهروندان نباید به آن تن دهند. در این گفتمان، باید این زندگی آمیخته با تظاهر و فریب را تعلیق کرد تا هنگامی که زندگی واقعی در سیاستی دیگر ممکن شود. گفتمان نخست وضع بدیل را از مسیر گفتوگو و تعامل و حتی فشار بر وضع موجود پی میگیرد اما گفتمان دوم وضع بدیل را در رد کل وضع موجود و مقاومت تمامعیار در مقابل آن میجوید. البته گفتمان دیگری هم هست که اساساً نسبت چندانی با تغییر سیاسی ندارد و حداکثر از تغییر سیاستی و مدیریتی استقبال میکند. اما حتی آن اردوگاه هم در این مسئله دوقطبی شده بود: آنان که از کنسرت خیابانی استقبال کردند چون میتوانست محمل شادی، همبستگی و امید باشد و آنان که آن را نمودی از رسوخ فرهنگ مبتذل و تهاجم فرهنگی و مانند آن در ارکان حکمرانی کشور میدانستند. بنابراین، در ایران دو محور سیاست و فرهنگ است که منشأ شکافها و قطبشهای بزرگ کنونی است. به عقیده قلیپور لغو کنسرت همایون شجریان تنها بر انبان بیاعتمادیها و بدبینیها افزود و خود به یکی از دهها خاطره تلخی تبدیل شد که حافظه جمعی ایرانیان را چنین مستعد قطبیشدگی بدخیم کرده است.
میزان توجه به لغو کنسرت همایون در توئیتر تقریبا به اندازهی اسنپبک بود
کنسرت شجریان؛ به قصد ساخت و پاخت با قدرت یا برای شادمانی مردم؟
۵۹۲۴۲