هرگز دست‌بوس کسی نباشید

این هنرمند خطاب به مدیران هنری کشور تاکید کرد: شناسنامه و هویت هر ملتی، فرهنگ آن است. هر چه نطق و سخنرانی کنیم و روزنامه منتشر کنیم و... هیچ یک به اندازه فرهنگ که بخش بسیار لطیف و زیبای آن هنر است، تاثیرگذار نیست. بنابراین بی‌توجهی به فرهنگ و هنر و کم‌عنایتی به آن اشتباه بزرگی است.

نصیریان، توصیه‌های خود را خطاب به مدیران هنری چنین ادامه داد: تقویت و حمایت از هنرهای نمایشی، را به مسوولان نمایشی گوشزد می‌کنم که بهترین راه معرفی یک ملت است. الان دنیا به ما تروریست می‌گوید درحالی‌که با ابزار هنر، به خوبی می‌توانیم ملت خود را به دنیا معرفی کنیم. برای این کار باید گروه‌های هنری را به دیگر کشورها بفرستید تا هنر و هویت ملت ایران را نشان بدهند و چه امکانی بهتر از این. 

او که بابت درگذشت ناصر تقوایی اندوهگین بود، با تسلیت‌گویی، در ادامه سخنان خود افزود: ناصر تقوایی جواهر یگانه‌ای بود. فقط یک تجربه همکاری در فیلم «ناخدا خورشید» داشتیم و به مدت چند ماه در خدمت ایشان بودم. رفتن هنرمندانی مانند داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی غم‌انگیز است ولی نسل جوانی داریم که در هنر به‌خصوص هنرهای نمایشی بسیار فعال است و می‌تواند جایگزین شایسته‌ای برای آنان باشد.

او یادآور شد:هنرمندان ما درجه یک هستند و بازیگران ما چیزی از دیگران کم ندارند، تنها تفاوت آنان با بازیگران حرفه‌ای دیگر کشورها در بحث روان‌شناسی رفتاری و زبان است. همچنانکه ثابت شده نه فقط سینمای ما در دنیا موفق بوده بلکه تئاترمان هم چه در گذشته و چه حال، در فستیوال‌های بین‌المللی موفق بوده است.

نصیریان با یادآوری اجرای نمایش «خانه برناردا آلبا» کار روبرتو چولی، کارگردان آلمانی که با بازیگران ایرانی در ایران و آلمان روی صحنه رفته بود، اضافه کرد: همزمان با اجرای این نمایش از من خواستند همراه گروه به آلمان بروم. این نمایش به زیبایی در آلمان اجرا شد. تمام بازیگران آن هم دختران ایرانی بودند. آلمانی‌ها باور نداشتند که دختران ما این چنین هنرمند باشند. آنها تصور می‌کردند که ما هنوز با شتر رفت و آمد می‌کنیم درحالی‌که بهترین معرف یک ملت، فرهنگ آن است.

او افزود: من که پیر شده‌ام و ذی‌نفع نیستم اما می‌خواهم که بستر کار برای جوانان امروز فراهم شود تا هم آنان کار کنند و هم بتوانیم با آثار هنری آنان، کشورمان را به دنیا معرفی کنیم.

او با تشریح وضعیت تئاتر در دهه‌های گذشته و در شروع فعالیت‌های هنری خودش یادآوری کرد: آن زمان که اصلا فرهنگ و هنر و تئاتر نبود. ما شروع به کار کردیم و با کارهای ما بود که مهرداد پهلبد، رئیس وقت فرهنگ و هنر، تماشاخانه «سنگلج» و اداره تئاتر را ساخت. آن دوره، در هنرهای زیبا فقط آقای ابوالحسن صبا ارکستر ملی را درست کرده بود اما بخش تئاتر نداشت تا اینکه شاهین سرکیسیان ـ هنرمند ارمنی و یکی از نخستین معلم‌های تئاتر که نصیریان هم با او همکاری کرده است ـ

به واسطه یک رابطی، برای تئاتر کمک خواست و پهلبد هم گفت باید کارهایتان را ببینم. ما چند نمایش در سالن تمرین آقای صبا بازی کردیم و او پسندید و پرسید چه می‌خواهید.

نصیریان با اشاره به شرایط ساخت تماشاخانه سنگلج ادامه داد: زمین اینجا مال شهرداری بود که آن را واگذار کرد. معمارش هم یک فرد ارمنی به نام بابایان بود که بدون دستمزد آن را ساخت. درواقع این تئاتر مجانی ساخته شد. ما یتیم بودیم و تئاترمان هم با حمایت و کمک ساخته شد.

او همچنین خاطراتی از راه‌اندازی اداره هنرهای دراماتیک روایت کرد و افزود: وقتی پهلبد نمایش ما را دید، از ما پرسید چه می‌کنیم، عباس جوانمرد در سمعی بصری که تازه تاسیس شده بود، کار می‌کرد ولی من بیکار بودم و پهلبد گفت که مرا هم استخدام کنند و به عنوان کمک آموزگار استخدام شدم. مرا به حسن شیرازی سپرد که مجله نمایش را درمی‌آورد.

ما جا نداشتیم و من در اتاق آقای گرمسیری می‌نشستم و در این اتاق، افراد بسیاری را دیدم؛ سهراب سپهری و ابوالحسن صبا و... پس از آن پهلبد به دکتر مهدی فروغ دستور داد اداره هنرهای دراماتیک را بسازد و ما را جمع کند. آن زمان تازه داشتند تالار رودکی را می‌ساختند.

در این برنامه محمد احمدی، سیاه جوان ۲۰ ساله‌ای که دانشجوی تئاتر است، با رخصت گرفتن از علی نصیریان، یک قطعه کوتاه سیاه‌بازی اجرا کرد و نصیریان نیز با او همراهی کرد.

او در بخشی از اجرای خود رخصت گرفت تا دست نصیریان را ببوسد اما نصیریان گفت: هرگز دستبوس کسی نباشید چون فرهنگ ناپسند تملق را گسترش می‌دهد.